| کد مطلب: ۲۸۵۵۹

صاحبان کسب‌‏وکارهای گردشگری در جزیره‌‏های جنوبی از پیچ‏ وخم‌‏های کار خود می‏‌گویند

راه سخت گردشگری جنوب

تذکر اماکن، پلمب شدن و سروکار داشتن با دستگاه‌‏های نظارتی روی دیگری از ماجرای اقامتگاه‏‌ها و کافه‌‏ها و حتی گاهی مغازه‌‏های سطح شهر و جزیره‌‏های جنوبی است؛

راه سخت گردشگری جنوب

بومگردی‌ها، کافه‌ها و خانه‌مسافرهای هرمز، قشم و هنگام از اوایل پاییز است که خود را برای ورود مسافرها آماده‌ کرده‌اند و منتظرند رکود تابستان تمام شود، فصل ورود مسافر آغاز شده و کم‌کم فهرست برنامه‌ها برای شب یلدا و روزهای زمستان به‌روز ‌می‌شود، اما کار برای کسب‌وکارهای گردشگری آن هم در جزیره‌های جنوبی کمی سخت شده؛ برای اقامتگاه‌های بومی به‌ شکلی و برای غیربومی‌ها به شکلی دیگر. 

آقای «س»، ‌زاده زنجان است و هفت سال پیش ساکن هرمز شد تا اقامتگاه گردشگری‌اش را در این جزیره بسازد؛ حالا مدت‌ها از شروع به‌کار او و بسیاری از کسب‌وکارهای غیربومی گردشگری در این جزیره می‌گذرد اما وضعیت برای کار کردن آنها همانی است که سال‌ها پیش هم وجود داشت؛ راه سخت برای جذب مسافر بدون زیرساخت و نداشتن مقررات شفاف و غیرسلیقه‌ای. 

این را آقای «س» می‌گوید و تعریف می‌کند، از همان اول هم کار کردن در حوزه گردشگری قوانین مشخصی در هرمز نداشت و گرفتن مجوز پاس‌کاری‌های زیادی بین دستگاه‌های مختلف داشت که بخشی از آن مربوط به جدا شدن هرمز از منطقه قشم بود. اقامتگاه‌هااوایل باید از شهرداری مجوز می‌گرفتند، اما بعد از اینکه شهرداری پاسخ می‌داد که به این ارگان ارتباطی ندارد، کسب‌وکارها متوجه شدند مسئولی برای گردشگری وجود ندارد و بعد از گفت‌وگوهای زیاد توانستند به‌صورت دستی، مجوزی برای خانه مسافر ثبت کنند؛ جایی که مزایای قانونی اقامتگاه را ندارد.

او می‌گوید: «برای ما که می‌خواهیم کار اصولی انجام دهیم، اگر برای خانه‌مسافر مجوز می‌گرفتیم، مشکل قانونی برای تبدیل آن به اقامتگاه بومگردی وجود داشت و از طرف دیگر امکان فعالیت به خانه‌مسافرها هم برداشته شد. قوانین شفافی وجود ندارد و همان قوانین هم به‌صورت سلیقه‌ای اعمال می‌شوند. مجوزها را باید از میراث فرهنگی بگیرند ولی دستورالعملی برای اقامتگاه‌های بومگردی هرمز وجود ندارد.»

منطقه ویژه گردشگری آب ندارد

گاهی آب در جزیره تا چهار ساعت هم قطع می‌شود و مسافرانی که برای گردش آمده‌اند، آنطور که خود آقای «س» می‌گوید، روزانه نفری حداقل 100 لیتر آب نیاز دارند: «یک گروه 12 نفره وقتی از اقامتگاه می‌روند، ما فقط 100 بطری آب معدنی از خانه جمع می‌کنیم؛ چون آب هرمز خوراکی نیست و مسافران نمی‌پسندند. حتی نمی‌خواهند با آن سرشان را بشویند. این آب گاهی گل‌آلود و قهوه‌ای می‌شود. ما نام هرمز را منطقه ویژه گردشگری گذاشتیم، حداقل باید آب آن را تامین کنیم. حالا در این شرایط باید دغدغه اینکه موی مسافر من دیده می‌شود را هم داشته باشیم؟»

ما هم شهروندیم

با وجود اینکه نزدیک هفت سال از زندگی آقای «س» در هرمز می‌گذرد، هنوز نتوانسته شهروندی این جزیره را داشته باشد؛ روندی که می‌تواند هزینه‌های او را کمتر کند و خودش می‌گوید با آنها سلیقه‌ای برخورد می‌شود: «نمونه‌اش خرید وسیله است که باید از قشم بخرم؛ چون منطقه آزاد است اجازه ورود جنس به بندرعباس را نداریم، اما اهالی بومی می‌توانند همین کالا را داخل شناور بگذارند و به هرمز بیاورند. ما چند نفر بودیم که چند وسیله برای اقامتگاه‌ها و کسب‌وکارها خریدیم، وقتی داخل قایق گذاشتیم، گفتند دارید قاچاق می‌کنید. نامه از بخشداری، فرمانداری و منطقه آزاد قشم ندادند، دست آخر همسایه‌ام را فرستادم و همان روز بارمان را سوار قایق کردند و فرستادند.» 

این ماجراها او را دلسرد می‌کند؛ چون «ساختار اداری هرمز هنوز به این نتیجه نرسیده است که نیروی کاری که از جای دیگری به این منطقه آمده، بسیار باارزش است. هیچ ضابطه مشخصی در هرمز وجود ندارد؛ اگر به یک کشور دیگر مهاجرت کرده بودیم، بعد از پنج سال پاسپورت می‌گرفتیم اما هنوز ما بلیت شناور مسافری می‌خریم و هنوز شهروند اینجا حساب نمی‌شویم. درحالی‌که در جزیره‌های مختلف اجاره‌نامه یک‌ساله را می‌بری و کارت قشم‌وندی برایت صادر می‌شود و می‌توانی از مزایای آن استفاده کنی اما ما در این هفت سال نتوانسته‌ایم به آنها ثابت کنیم که این وظیفه قانونی همه اداره‌های اینجاست که ما را شهروند هرمز بدانند. این کار هم دلیلی ندارد.» 

برای یک غیربومی برای هربار رفت و برگشت 300 هزار تومان است و اگر ساکنان غیربومی بار هم داشته باشند - چون مسافری حساب می‌شود- باید هزینه جداگانه‌ای بپردازند: «برای اینکه یک بار را از شهرهای دیگر به هرمز بیاورم، بارها و بارها باید برای آن هزینه بپردازم. هزینه اداره اقامتگاه افراد غیربومی نسبت به بومی بسیار بیشتر است؛ من اگر بخواهم وسایل مصرفی بخرم، باید چهار، پنج برابر بیشتر از اهالی هزینه کنم. برای همین یک نفر برای همه خرید می‌کند؛ چون باید بلیت مسافری بگیریم.»

مسیر پیچیده مجوزها

معاونت گردشگری اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان هرمزگان می‌گوید هیچ دستگاهی به غیر از اداره اماکن اجازه پلمب هیچ واحدی را ندارد و اقامتگاه‌های بومگردی که از این اداره مجوز داشتند هیچ مشکلی نداشتند. سال گذشته سامانه درگاه ملی مجوزها آغاز به‌کار کرد و بعد از آن بسیاری از واحدهای اقامتی هرمز از طریق درگاه ملی مجوزها، به‌جای مجوز بومگردی، مجوز خانه مسافر را از طریق همین درگاه گرفتند.

این درگاه مدت کوتاهی مجوز خانه مسافر را صادر کرد و این واحدها هم فعالیت‌شان را انجام می‌دادند اما بعد از مدتی اداره اماکن اعلام کرد که همه اماکن اقامتی استان باید به سامانه این اداره وصل شوند. معاونت گردشگری میراث فرهنگی استان هم به اماکن اقامتی اعلام کرد که هرچه زودتر به این درگاه متصل شوند تا مشکلی برایشان پیش نیاید. بخشی از واحدهایی که از سوی اماکن پلمب شده یا اخطار پلمب دریافت کرده‌اند کسانی بودند که از این روند مطلع نبودند.

سروکار داشتن با دستگاه‌های نظارتی روی دیگر ماجرای کسب‌وکارهای گردشگری در جزیره‌های جنوبی است؛ بعضی از آنها مجوز رسمی اقامتگاه بومگردی ندارند و به‌جای آن نوعی مجوز موقت دارند: «روی این مجوز هم  نظارت وجود دارد ولی آن مزایایی که با یک مجوز قانونی بومگردی می‌توانم در هرمز داشته باشم را نخواهم داشت. این نظارت را هم میراث فرهنگی و اماکن انجام می‌دهند.»

تذکر اماکن، پلمب شدن و سروکار داشتن با دستگاه‌های نظارتی روی دیگری از ماجرای اقامتگاه‌ها و کافه‌ها و حتی گاهی مغازه‌های سطح شهر و جزیره‌های جنوبی است؛ بعضی از آنها مجوز رسمی اقامتگاه بومگردی ندارند و به‌جای آن نوعی مجوز موقت دارند: «روی این مجوز هم نظارت وجود دارد ولی آن مزایایی که با یک مجوز قانونی بومگردی می‌توانم در هرمز داشته باشم را نخواهم داشت. این نظارت را هم میراث فرهنگی و اماکن انجام می‌دهند.»

پلمب قبل از شب یلدا

آقای «س» می‌گوید، همه اقامتگاه‌هایی که پلمب می‌شوند غیربومی بوده‌اند: «چرا باید یکی از اقامتگاه‌های هرمز که فقط مخصوص زنان است، به‌دلیل حجاب پلمب شود؟ سال گذشته یک شب قبل از شب یلدا که همه آماده مراسم این شب در اقامتگاه‌ها و کسب‌وکارهای خود بودند، عده‌ای که مشخص نبود متعلق به کدام نهادند، از خارج از شهر بندرعباس آمدند و 10 کافه و سه اقامتگاه را پلمب کردند؛ آن هم در پیک مسافر. این کار چه پیامی به افراد خارج از هرمز می‌دهد که می‌خواهند به آن سفر کنند؟ ما دو هفته بعد از این اتفاق، در روزهایی که اوج سفر به هرمز است، هیچ مسافری نداشتیم درصورتی‌که پلمب هم نشده بودیم.

کافه‌های اصلی که مردم می‌بینند وقتی یک‌شبه پلمب می‌شوند، به گردشگر این پیام را می‌دهد که به این جزیره سفر نکن. عده‌ای بدون اینکه بخشدار اطلاع داشته باشد، پلمب می‌کنند و می‌روند. سال گذشته شرایط قشم از نظر گردشگری بهتر بود و مسافران می‌گفتند با این شرایط به هرمز نمی‌آیم. کسی که می‌خواهد به هرمز بیاید و برگردد، باید حدود 10 تا 15 میلیون تومان هزینه کند.

خانواده‌ای که می‌تواند برای چند نفر این هزینه را انجام دهد، از نظر اقتصادی متوسط به بالا حساب می‌شود و توانایی سفر به جایی مثل آنتالیا، قشم و چند مقصد هم‌قیمت دیگر را هم دارد و می‌تواند خدمات خوبی هم دریافت کند. من چطور می‌توانم او را راضی کنم که به هرمز بیاید؟ اگر شما تورلیدر باشید و ببینید 10 تا کافه یک شهر پلمب شده، برای آنجا برنامه سفر در نظر می‌گیرید؟

هیچ ضابطه مشخصی که روی کاغذ نوشته شده باشد، نداریم؛ این یکی از مشکلات ماست. خوشحال می‌شویم اگر بدانیم باید چه کنیم؟ بارها من قوانین شفاف و غیرسلیقه‌ای را در همه جلسات گفته‌ام. زیرساخت‌های اصلی و ضوابط شفاف و غیرسلیقه‌ای، آن چیزی است که کار را برای کسب‌وکارهای گردشگری هرمز سخت کرده است: «با این شرایط، هرکسی که برود می‌گوییم خدارو شکر، راحت شد، رفت.»

سختگیری‌های سلیقه‌ای 

شرایط او شبیه یکی دیگر از کافه‌دارهای جزیره هرمز است که از سال 98 به‌صورت میانگین سالی یک‌بار این اتفاق برای کسب‌وکارش می‌افتد و می‌گوید، از سه سال پیش این اتفاقات بیشتر شد:« ما پروانه کسب داریم، ولی به حجاب مهمانان ایراد می‌گیرند، حتی اگر در  روزهای قبل اتفاق افتاده باشد. در چند وقتی که اقامتگاه‌ها بسته شدند، بیشتر مربوط به حجاب بود.» ما او را به‌نام آقای «الف» می‌شناسیم که تعریف می‌کند تصویر اولیه پلمب یک کسب‌وکار این است که چند روز تعطیل می‌کند و دوباره فعالیتش را شروع می‌کند، اما لطمه‌ای که به گردشگری می‌خورد بلندمدت‌تر است و این تصویر مدت‌ها باقی می‌ماند.  جزیره کنار دست ما قشم، به سبب اینکه در منطقه آزاد است، شرایط ساده و راحت‌تری دارد اما نمی‌دانیم چرا با گردشگری در هرمز به این شیوه رفتار می‌شود؟»

کافه او سال گذشته، هشت روز پلمب شد و تعریف می‌کند که این سختگیری‌ها سلیقه‌ای است و دوره‌ای تغییر می‌کند: «به نظر من که ورود گردشگر به این جزیره در حال کم‌شدن است؛ در دوره کرونا که مسافر نمی‌آمد، بعد از آن هم خیلی شلوغ شد اما نگاه من این است که این آمار در حال کم شدن است. من می‌بینم که تعداد مسافرهای قشم هرچند کم، بیشتر می‌شود.

اما انگار برخی هستند که منافع‌شان به نبودن گردشگران گره خورده است. بعد از دی‌ماه سال قبل که تعدادی اقامتگاه و کافه پلمب شد، تا این روند تغییر کند، سال تمام شد، چون گردشگری این منطقه فصلی است و کافی است در این مدت یک هفته چنین تنشی وارد این فضا شود، گردشگر محل دیگری را انتخاب می‌کند. چند شب پیش یک ماشین شخصی در ساحل پیاده شد و یک اسپیکر بزرگ را از یک نفر گرفت؛ درحالی‌که اصلاً صدای زیادی نداشت که فضای عمومی را درگیر کند. یک‌بار دیگر هم قلیان چند جوان را گرفتند؛ اگر این دو مشکل دارند؛ چرا فروخته می‌شوند و بعد استفاده از آن به جرم تبدیل می‌شود؟»

صفحات شبکه‌های اجتماعی کسب‌وکارها هم بررسی می‌شود؛ این را آقای «الف» می‌گوید؛ حتی به عکس‌هایی که مهمانان در اقامتگاه‌ها می‌گیرند و می‌روند، بعد از مدتی صاحبان اقامتگاه باید درباره آن پاسخگو باشند؛ کافی است نشانه‌ای باشد که این اقامتگاه در هرمز است: «زیرساخت‌های لازم برای گرفتن پروانه کسب برای مشاغل در هرمز نیست و باید به بندرعباس برویم.

این رفت‌وآمد، هزینه‌های مربوط به آن و مشکلات دیگر باعث می‌شود که پیگیری این پروانه به تاخیر بیفتد و بعد هم از یک ارگانی به کسب‌وکار تذکر می‌دهند. تعداد کسانی که به‌عنوان سرمایه‌گذار یا صاحب کسب‌وکار وارد جزیره می‌شوند، دارد بیشتر می‌شود؛ البته مقطعی است و به‌واسطه شلوغی‌هایی که در فصل سرما می‌بینند جذب می‌شوند اما من زیاد دیده‌ام که بعد از یکی، دوسال با فضای بسته‌ای در این جزیره روبه‌رو شدند و رفتند.» کافه‌دارها شنیده‌اند در همین یک ماه اخیر چهار یا پنج مورد اخطار پلمب و دو مورد پلمب برای کافه و اقامتگاه‌ها و کافه‌های هرمز اتفاق افتاده است.

زمین، مجوز و وام

خدیجه از اهالی جزیره هنگام است. از سال‌ها قبل تصمیمی برای ساخت یک اقامتگاه، درخواست واگذاری یا خرید زمین داشت تا بتواند یک مجتمع تفریحی گردشگری یا بومگردی دریافت کند، زمین آن هم مشخص شد و پیگیری‌ها از سال‌های 98-97 شروع شد اما هرگز به نتیجه نرسید. او حتی از استان هم پیگیر دریافت مجوز شد اما در آخر به منطقه آزاد قشم ارجاع داده شد. پاسخ چه بود؟ اینکه این منطقه بخشی از منطقه ویژه اقتصادی است. حالا ناچار است قسمتی از خانه پدری را به دو اتاق کوچک برای مسافران و به بومگردی تبدیل کند. 

بومی‌های جزیره هنگام- آنطور که خدیجه تعریف می‌کند- پشتوانه‌ای برای ساخت اقامتگاه و کسب‌وکارهای گردشگری ندارند؛ چون حتی خانواده‌ای مثل  خانواده خدیجه هم اگر بخواهند این تصمیم را اجرا کنند یا باید قسمتی از زمین‌شان را بفروشند یا با یک غیربومی دیگر شریک شوند: «90 درصد جوانان اینجا که در طرح هادی یا از سوی بنیاد مسکن زمین دریافت کرده‌اند، زمین‌هایشان را به غیربومی‌ها می‌فروشند که با آن کسب‌وکاری شروع کنند. یک قایق، یا یک کافه.»

99 درصد اقامتگاه‌های جزیره هنگام هم غیربومی‌اند، راه‌اندازی آنها نیاز به سرمایه دارد و بیشتر بومی‌ها توانایی مالی زیادی برای این ساخت‌وسازها را ندارند: «بیشتر غیربومی‌هایی که می‌آیند حتی به فکر این نیستند که مجوز داشته باشند و بیشتر به‌صورت هاستل و اقامتگاه خصوصی کار می‌کنند. اهالی بومی هم چندان علاقه ندارند که جزیره از حالت بکر بودن خارج شود. در همین دو، سه سال اخیر هم تغییرات زیادی داشته است. برای مثال در جزیره اقامتگاهی به سبک معماری اصفهان ساخته‌اند که تناسبی با معماری جزیره ندارد.»

از خود اهالی برای سرمایه‌گذاری یا مشارکت کمک گرفته می‌شود؟ خدیجه می‌گوید بری سرمایه‌گذاری نه ولی اکثر بومی‌ها، کارگر اقامتگاه‌های غیربومی شده‌اند و اگر خودشان سرمایه مالی داشته باشند، برایشان شغل راحتی است و تمایل دارند آن را انجام دهند: «تابستان که مسافری نیست و به دریا می‌رویم ولی وقتی اقامتگاه داشته باشیم، فصل تابستان هم برای ما راحت‌تر می‌گذرد. همین دو اتاق کوچکی که امسال راه‌اندازی کرده‌‌ام کمک‌حال‌مان شده است. ما بومی‌هایی داریم که از دیگران خانه اجاره می‌کنند، به‌شکل اقامتگاه آماده می‌کنند و بعد از تمام شدن قرارداد، باید دوباره خانه دیگری را اجاره کنند و با افزایش اجاره‌ها، کار برایشان سخت‌تر می‌شود.»

خدیجه می‌گوید با این شرایط وام و تسهیلاتی هم برایشان درنظر گرفته نمی‌شود و وضعیت زیرساخت‌ها -آب، برق و گاز- کار را برایشان سخت‌تر می‌کند، به‌ویژه در فصل سفر که این روزها آغاز شده است. 

گردشگری ایران در بحران 

صورح واحدزاده، فعال گردشگری دیجیتال است و از چالش‌های این حوزه می‌گوید و اعتقاد دارد که مسئله مهم، مجوزهای بوم‌گردی است که روند دریافت آن بسیار آزاردهنده است؛ او از روند دریافت مجوز برای راه‌اندازی بوم‌گردی‌ می‌گوید: «اگر یکی از روستاییان قشم بخواهد مجوز دریافت کند، ساعت‌ها راه باید طی کند که به بندرعباس برسد و برای یک مجوز باید سه تا چهار بار رفت‌وآمد کند که هزینه زیادی برایش دارد. 

بعد از آن، نوبت به وام‌های این حوزه می‌رسد که یکی صندوق امید است و دیگری وام‌های حوزه گردشگری است اما به زمین‌های سنددار نیاز دارند ولی در قشم و چابهار، زمین‌ها سند ندارند و متعلق به بنیاد مسکن است. بعد از همه این شرایط، این را باید در نظر گرفت که ساختاری برای معرفی بومگردی‌ها نداریم.»

او از جای خالی گردشگری اجتماعی‌محور در کشور می‌گوید که هنوز به راه نیفتاده و گردشگری فقط تفریح‌محور دیده می‌شود: «این درحالی‌است که خدمات این نوع گردشگری را نمی‌شود در کشور ما ارائه کرد؛ چون مسائل سیاسی و اجتماعی زیادی در ایران داریم. آن روستایی بعد از راه‌اندازی بوم‌گردی، خود چطور باید آن را تبلیغ کند؟ قشم را هم اینفلوئنسرها تبلیغ می‌کنند اما بسیاری از روستاها هنوز دیده نشدند و فقط روی برخی نقاط متمرکز می‌شوند.

اتفاق حاکمیتی برای تبلیغ و ارائه این موضوع وجود ندارد. در کنار همه این موارد، باید وضعیت اینترنت را هم در نظر گرفت؛ چقدر دکل اینترنت در این مناطق وجود دارد؟ ما روستایی به‌نام کانی در قشم داریم که نمکی است و برای بهبود تنفس اهمیت دارد، اما مخاطب اصلاً نمی‌داند این غار کجاست؟ ما هرسال در کشور با مشکلی روبه‌رو می‌شویم، ازکرونا به اعتراضات، از اعتراضات به بحث‌های دیگر و... روی گردشگر خارجی که نمی‌توانیم مانور دهیم، گردشگر داخلی را هم باید بتوانیم تبلیغ کنیم. این روندی است که باعث شده صنعت گردشگری در کشور نداشته باشیم. یکی از نکات مهم برای گردشگری امنیت است، آیا این امنیت فراهم است؟ آیا می‌توان شرایط را پیش‌بینی کرد؟»

از نگاه واحدزاده، گردشگری بومی و روستایی در این مسیر بیشتر آسیب دیده است: «در شرایط فعلی تعداد مسافران در این جزیره‌ها نسبت به سال‌های 97 و 98 کمتر است که چند دلیل دارد؛ برای مثال نمی‌توان در شرایط نامساعد سفر کرد. از طرف دیگر هزینه بالای سفر به کیش، قشم و هرمز هم برای مسافر صرفه ندارد و با آن می‌توانند به ترکیه سفر کنند. با تمام این شرایط اهالی جزیره‌های جنوب هنوز هم می‌توانند روی گردشگری منطقه حساب کنند؛ چون جنوب همیشه جذابیت‌های خود را دارد.»

او می‌گوید، بسیاری از مسافرت‌های ما در دوره‌های اوج سفر، به‌معنای گردشگری نیست: «در دوران نوروز تعداد زیادی ماشین وارد منطقه می‌شوند و گردشگران پول به منطقه نمی‌آورند. قشم در سال‌های 98-97 به منطقه گردشگری تبدیل شد ولی این را در نقاط دیگر هرمزگان نداریم؛ با اینکه همین ظرفیت را در چابهار و جزیره‌های دیگر هم داریم. کسی که در این حوزه سرمایه‌گذاری می‌کند، نیاز به مسافر در همه فصل‌ها دارد.»

دیدگاه

ویژه جامعه
پربازدیدترین