| کد مطلب: ۴۰۷۴۷

جنگ برای نابودی صلح/حمله اسرائیل، خنجری در قلب دیپلماسی است

حمله اسرائیل نه‌تنها جنایتی جنگی بود، بلکه اقدامی علیه صلح بود؛ تلاشی برای آنکه ایران و آمریکا هرگز بر سر میز مذاکره به تفاهم نرسند.

جنگ برای نابودی صلح/حمله اسرائیل، خنجری در قلب دیپلماسی است

علی آهنگر نویسنده و پژوهشگر تاریخ

در سحرگاه جمعه، ۲۲خرداد ۱۴۰۴، آسمان ایران چشم‌ها را به سوی خود دوخت. حمله‌ای بی‌مقدمه، برنامه‌ریزی‌شده و سنگین از سوی اسرائیل، شهرها و پایتخت ایران را هدف گرفت. فرماندهان نظامی، دانشمندان هسته‌ای و شهروندان غیرنظامی، زن‌ها و کودکان در این حمله به شهادت رسیدند. مادری ۲۹ساله با کودک دوماهه‌اش شهید شدند. خانواده‌ای چهارنفره که پدر معلم بازنشسته، مادر کارمند بانک، و دو فرزند دختر و پسر، که دختر شاعر و پسر سوارکاری ماهر بود، همه در کنار هم جان باختند. اما این یک یورش معمول نبود؛ این جنگ، یک هدف سیاسی عمیق‌تر داشت: نابود کردن راه صلح و دیپلماسی. 

دو ماه بود که مذاکرات مستقیم میان ایران و آمریکا، به پایمردی عمان در جریان بود. پنج دور گفت‌وگو در مسقط و رم برگزار شده بود و دور ششم آن قرار بود روز یکشنبه ۲۵ خرداد در پایتخت عمان ادامه یابد. برخلاف ظواهر، زمینه برای گشودن گره‌های کور مهیا بود؛ زبان مشترکی در حال شکل گرفتن بود، طرفین از خطوط قرمز یکدیگر آگاه شده بودند و نشانه‌هایی از اراده برای قرار گرفتن در مسیر توافق دیده می‌شد.

در همین مدت، اما یک صدا پیوسته با خشونت فریاد می‌زد: «توافق نه، جنگ آری!» اسرائیل و متحدان تندرو آن در کنگره آمریکا، دل خوشی از روند نزدیک‌شدن تهران و واشنگتن نداشتند. برای آنان، وجود ایران مقتدر و مستقل حتی اگر در چارچوب یک توافق باشد، تهدیدی راهبردی است. آنها خواهان ایرانِ همیشه دشمن‌اند، نه ایرانی که با دیپلماسی، خود را از تنگنای تحریم بیرون بکشد. اسرائیل خوب می‌دانست که موفقیت این مذاکرات می‌تواند به تغییر کامل توازن قدرت در منطقه منجر شود؛ تغییری که دیگر با بمب و پهپاد جبران‌پذیر نیست. 

پس با دقت ساعت‌ها را کوک کردند: درست در آستانه برگزاری ششمین دور گفت‌وگوها، حمله‌ای را کلید زدند تا با یک ضربه، هم روند دیپلماتیک را متوقف کنند و هم ایران را وادار به واکنش کنند. این همان سناریوی «تحریک، واکنش، تحریم دوباره» است که اسرائیل سال‌هاست با مهارت پیاده می‌کند. این‌بار اما، ما باید هوشیارتر از همیشه باشیم.

حمله اسرائیل نه‌تنها جنایتی جنگی بود، بلکه اقدامی علیه صلح بود؛ تلاشی برای آنکه ایران و آمریکا هرگز بر سر میز مذاکره به تفاهم نرسند. اسرائیل نمی‌خواهد پرونده هسته‌ای ایران حل شود، زیرا ایرانِ بدون تحریم، ایرانِ بازسازی‌شده، ایرانِ قدرتمند و علمی، بزرگ‌ترین کابوس تل‌آویو است. اضافه بر آنکه اسرائیل موجودیتی بحران‌زیست است. بدون جنگ و بحران قادر به ادامه حیات نیست. 

بااین‌حال، این بار اوضاع فرق می‌کند. ملت ایران، هر چند که در سوگ فرزندان خود عزادار است، در عین حال باید تصمیمی بزرگ بگیرد: آیا اجازه خواهیم داد صلح دفن شود؟ یا در عین حفظ غرور ملی و پاسخ حساب‌شده نظامی، مسیر دیپلماتیک را هم زنده نگه خواهیم داشت؟

اکنون زمان آن است که سیاستمداران ما با درک این واقعیت که جنگ‌طلبان از هر دو سوی اقیانوس می‌خواهند صدای گفت‌وگو خاموش شود، بیش از همیشه با تدبیر و درایت عمل کنند. پاسخ ایران هم می‌تواند با اقتدار نظامی کوبنده باشد، و هم مانع از افتادن در دام خواسته دشمنان: یعنی نابودی کامل دیپلماسی باشد. 

ما ملت ایران، با پاسداری از خون شهیدان‌مان، هم می‌توانیم در میدان سطوت و اقتدار نظامی پاسخ دهیم، هم نگذاریم دشمن در نابود کردن روند دیپلماسی موفق شود. امروز دشمنان در میدان عمل دیده‌اند که هیچ گنبدی برای‌شان امنیت نمی‌آورد. دولت‌های منطقه دریافته‌اند که چگونه مردم کشورشان در حین عبور موشک از آسمان بالای سرشان، به شادی و شعف می‌پردازند. متوهمان جنگ‌طلب در آمریکا و غرب هم حالا دیگر حساب کار دست‌شان آمده است. حالا اگر به خود آمده‌اند و درهای صلح را می‌کوبند، آن‌سوی اقتدار دیپلماتیک را نیز نشان‌شان دهیم. 

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه تیتر یک
پربازدیدترین
آخرین اخبار