| کد مطلب: ۲۵۵۵۱

خودمان را فریب ندهیم

در کشورمان، منافع ملی و آرمانی در بعضی موارد با هم درآمیخته است. منافع‌ملی ایران هم امروز به ما نمی‌گوید باید وارد جنگی شویم که از یک سو، ریشه آن ارتباطی به ما ندارد و از سوی دیگر، ورود به آن ضروری نیست. واقعیت این است؛ حتی اگر نویسندگان کیهان به رسانه‌های اصلاح‌طلب و جریان‌های منتقد سیاست‌های تنش‌زا ایراد بگیرند که واداده‌اید و خط می‌گیرید، تمام جنگ‌ها و صلح‌ها، سر منافع شکل می‌گیرد.

خودمان را فریب ندهیم

گاوریلو پرنسیپِ صرب زمانی که ماشه را رو به شاهزاده و وارث تاج و تخت امپراطوری اتریش-مجارستان چکاند، شاید در مخیله‌اش نمی‌گنجید این ترور آغازگر جنگ جهانی اول شود و بین ۷ تا ۱۳میلیون تلفات غیرنظامی داشته باشد. جنگ اول سال۱۹۱۴ آغاز شد. فقط ۱۱۰سال از آن زمان گذشته و بشر در این یک قرن به مرور یاد گرفت که بی‌دلیل وارد جنگ نشود یا حداقل به‌راحتی جنگ راه نیاندازد و اگر هم راه انداخت، به دنبال منافع خود برود. علم سیاست به ما می‌گوید که سیاستگذاری و حکمرانی، تصمیم‌گیری در بزنگاه‌ها و رویدادهای سرنوشت‌ساز باید براساس منافع‌ملی باشد.

با نگاه به همین مفهوم راهبردی است که روزی جنگی آغاز و روز دیگر تمام می‌شود. ایران نیز مانند کشورهای دیگر باید منافع ملی خود را معیار اصلی قرار بدهد. در کشورمان، منافع ملی و آرمانی در بعضی موارد با هم درآمیخته است.

منافع‌ملی ایران هم امروز به ما نمی‌گوید باید وارد جنگی شویم که از یک سو، ریشه آن ارتباطی به ما ندارد و از سوی دیگر، ورود به آن ضروری نیست. واقعیت این است؛ حتی اگر نویسندگان کیهان به رسانه‌های اصلاح‌طلب و جریان‌های منتقد سیاست‌های تنش‌زا ایراد بگیرند که واداده‌اید و خط می‌گیرید، تمام جنگ‌ها و صلح‌ها، سر منافع شکل می‌گیرد.

آرمان ادعایی آمریکا چیست؟ بسیار از آزادی و حقوق‌بشر می‌گویند؛ اما آیا تابه‌حال برای تحقق این آرمان‌ها وارد جنگ شده‌اند یا تمام منابع و ظرفیت‌های خود را به آن اختصاص داده‌اند؟ خیر. دیکتاتورهای خاورمیانه که قبل و بعد از بهار عربی تا همین امروز تحت حمایت ایالات متحده بوده و هستند، چه نسبتی با آزادی و حقوق‌بشر داشتند؟ هیچ نسبتی.

منافع‌ملی آمریکا به سران این کشور می‌گوید با کشوری به خاطر گردن زدن با شمشیر وارد تخاصم شود یا با این کشور کار کند؟ مگر آنها منادی لیبرال دموکراسی نیستند؟ فرانسه که خود را مهد لائیسیته و رهایی می‌داند، در جریان جنگ الجزایر چند انسان را کشت؟ بنابراین، منافع مبنای تصمیم‌گیری‌ها و اقدامات کشورهاست.

با همین نگاه، به چین و روسیه هم نباید خرده گرفت که حمله اسرائیل به ایران را محکوم نکردند. همانطور که دو حمله موشکی و ترکیبی ایران به اسرائیل را محکوم نکردند. چرا باید وارد این درگیری شوند که ارتباطی با منافع‌شان ندارد؟ آنها برخلاف ما به منافع‌ملی اهمیت زیادی می‌دهند. تنها ایرادی که این عدم محکومیت آن‌هم در میان افکارعمومی کشورمان دارد، این است که اثبات می‌کند حرف دستگاه تبلیغات سیاسی کشور درباره اتحاد استراتژیک میان ایران و چین و ایران و روسیه خلاف‌واقع بوده و هست. تبلیغاتی که می‌خواهد به جامعه القا کند ما اگر با غرب در تخاصم هستیم، به جایش با شرق ارتباط محکم و راهبردی داریم.

این تفکر همان تفکری ا‌ست که دوست دارد آدم‌ها باور کنند بریکس یا شانگهای - که اگر عملیاتی شوند و به بار بنشینند بسیار خوب هستند - جایگزین توافق هسته‌ای است. بدون اینکه به تفاوت‌های ذاتی آنها اشاره کند. این تفکر نمی‌گوید که چین - شاید بتوانیم آن را پدر «شرقِ» مورد نظر نیروهای تندرو بنامیم - کنار مکزیک و کانادا بزرگ‌ترین شریک تجاری آمریکاست و تجارت میان دو کشور در سال۲۰۲۲ طبق آمار رسمی دولت ایالات متحده، ۷۵۸میلیارد دلار بوده است.

گلوبال اکونومی به نقل از بانک جهانی، هزینه‌های دولت ایران در این سال را 04/53میلیارد دلار اعلام کرده است. اعداد گویا هستند. باید بپذیریم که همین کشورها، مسائل را آنطور که برخی نیروهای سیاسی و فکری در کشور ما می‌بینند، تجزیه و تحلیل نمی‌کنند. نکته بعدی این است که مدام می‌گویند ما و شرقی‌ها، با غرب در حال جنگیم. باید غرب را تعریف کنیم. غرب چیست؟ اقتصاد سرمایه‌داری است؟ آزادی‌های مذهبی، سیاسی و اجتماعی است؟

اگر چنین است که چین و روسیه به غیر از آزادی سیاسی، تقریباً تمام این موارد را کم‌وبیش دارند. غرب در تلاش برای برقراری هژمونی بر جهان است؟ حداقل چین هم دارد تلاش می‌کند این هژمونی برقرار شود، روس‌ها هم به‌نحوی دیگر. یک‌بار بگویید این غرب که مدام در جنگ با آن هستیم، چیست؟

جهان یک سازوکار دارد که براساس آن پیش می‌رود و بر پایه منافع استوار است. این سازوکار همیشگی نیست و روزی تغییر خواهد کرد. تندروهای داخلی هرچند مدام از این تغییر حرف می‌زنند و آن را توجیهی برای تحلیل‌هایشان قرار می‌دهند، این تغییر را هم با منطق دوران دوقطبی جنگ سرد می‌بینند. از سازوکار جدید صحبت می‌کنند اما ذهن‌شان همچنان مطالب را در قالب شرق و غرب می‌بیند.

این سازوکار هم که تغییر کند، آیا ایران می‌تواند همین سیاست را دنبال کند؟ مثلاً ایجاد یک متحد غیردولتی برای حمایت از مستضعفین منطقه سین‌کیانگ چین پذیرفته است؟ نیست. کشورها از سیاست‌هایی مشابه اقدامات ایران در منطقه برای پیشبرد اهداف خود استفاده می‌کنند؛ اما هسته مرکزی سیاست‌های خود را بر این اساس قرار نمی‌دهند.

بهره بردن از مزایای اقتصاد جهانی و گوشه‌گیر نبودن در معادلات بین‌المللی، الزاماتی دارد و یکی از آنها داشتن تعامل و دوری از تخاصم با کشورهای غربی است. سعید جلیلی درست می‌گوید که دنیا فقط کشورهای اروپایی و آمریکا نیستند؛ اما به حرف او باید یک تبصره هم اضافه کرد. هیچ کشور تاثیرگذاری در جهان، تخاصم و تنش مدام با کشورهای غربی ندارد. یکی از دلایل دوری از تخاصم، این است که سازوکارهای مالی و سیاسی در این سمت جهان کنترل می‌شود.

می‌توانیم خودمان را گول بزنیم که بانک بریکس قرار است ناجی ما باشد اما در نهایت این فریب، فرار از این واقعیت است که ما، میانمار و کره شمالی تنها کشورهای لیست سیاه FATF هستیم. هیچ‌کدام از کشورهای بریکس و شانگهای در این لیست قرار ندارند. دو روز قبل یکی از چهره‌های رسانه‌ای اصولگرا و مدیر سابق روزنامه جوان در توئیتر نوشته بود که ایران به دو دلیل اف‌ای‌تی‌اف را نمی‌پذیرد: «به خاطر دور زدن تحریم‌ها و کمک به نهضت‌های اسلامی».

دلیل اول شاید با تخفیف و برای کوتاه‌مدت تا راه‌حلی برای آن پیدا شود،‌ قابل‌پذیرش باشد اما آیا دلیل دوم برای یک ملت قابل‌پذیرش است که عواقب قرار داشتن در لیست سیاه یک سازوکار بین‌المللی را بپذیرند چون قرار است به نهضت‌های اسلامی کمک مالی شود؟ بعضی واقعیت‌ها زهرآگین و تلخ هستند؛ اما در نهایت باید آنها را پذیرفت. ایران تاکنون چندبار تلاش کرد تا جای خود را در جامعه جهانی پیدا کند؛ اما هربار این جماعت تندرو با اشکال مختلف منافع ملی را قربانی منافع آرمانی کردند.

یکبار از دیوار سفارت انگلیس بالا رفتند و یکبار از دیوار سفارت عربستان. یکبار اتفاقاتی خارج از ایران در آمریکای لاتین و اروپا افتاد و به ایران نسبت داده شد؛ اما در نهایت ما به مشکل برخوردیم. موقعی که خزانه پر بود و قطعنامه‌های شورای امنیت یکی بعد از دیگری صادر می‌شد، یکی می‌گفت آنقدر قطعنامه بدهید تا قطعنامه‌دان‌تان پاره شود و دیگری هر روز خبرنگارها را به خیابان می‌فرستاد که از مردم بپرسد آیا تحریم‌ها بر زندگی آنها اثر گذاشته یا نه.

غافل از اینکه صبر حریف زیاد است و آنقدر صبر می‌کند که به خودمان می‌آییم و ۱۲سال بعد از تشدید تحریم‌ها تا سر در مشکلات فرو رفتیم. الان هم به شکلی دیگر به ایران ضربه می‌زنند و می‌خواهند جنگ راه بیاندازند. غافل از اینکه ایران امروز ایران ۴۰سال قبل نیست. منافع آرمانی را تا جایی باید دنبال کرد که تضعیف‌کننده منافع و امنیت ملی نباشد. آرمان‌های ما باید با داشته‌ها و ظرفیت‌هایمان همخوانی داشته باشد.

اگر غیر از این باشد، فقط هزینه است و نه بیشتر.  سیاست ایران در قبال اسرائیل هم باید وضعیت مردم ایران، لبنان و فلسطین را در نظر بگیرد. می‌شود تا ابد موشک جواب موشک باشد، اما روشن کنیم بعد از آن قرار است چه اتفاقی بیفتد؟

دیدگاه

ویژه تیتر یک
  • تندروها اگرچه شناسنامه‌ قابل توجهی از لحاظ سیاسی ندارند اما در هر حال، برای خود ژست و ظاهری قائل هستند که به آن‌ها…

  • قالیباف و شمخانی در میانه خط یک (میانه‌روها) و خط دو (تندروها) نقش «خط۳» را بازی می‌کنند؛ عنوانی که در صف‌بندی‌های…

  • سخنرانی روز گذشته مقام رهبری که نخستین اظهارنظر عمومی ایشان پس از تحولات اخیر سوریه بود، محورهای مهمی از رویدادهای…

پربازدیدترین
آخرین اخبار