| کد مطلب: ۲۲۳۲۶
خط قرمز پوتین؟

خط قرمز پوتین؟

ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، همواره از یک فرمول روشن در خصوص تشدید تنش‌ها پیروی کرده است: او مدتی فشارهای فزاینده را تحمل می‌کند، اما در نهایت صبرش لبریز شده و واکنش نشان می‌دهد.

 این پیشینه ثابت می‌کند که تصمیم او برای عدم واکنش شدید به حمله اوکراین به منطقه کورسک روسیه نباید به عنوان مدرکی مبنی بر بلوف بودن «خطوط قرمز» او تلقی شود. پوتین از زمانی که نزدیک به یک‌ربع قرن پیش به قدرت رسید، به دنبال کسب جایگاهی برابر با غرب به رهبری ایالات متحده بوده است.

او که روزگاری ناتو را به‌عنوان یک شریک به رسمیت شناخته و حتی خواهان عضویت روسیه در آن شد، همیشه بر این باور بود که اندازه و نقش تاریخی روسیه در امور جهانی، مستحق برخوردی ویژه است؛ از نگاه او روسیه تنها یک کشور مانند بقیه کشورها نیست و غرب باید با این واقعیت کنار بیاید. چنین نگاهی به این معنا بود که غرب باید در تصمیم‌گیری‌های خود منافع روسیه و برداشت‌های متفاوت این کشور از ریسک را در نظر بگیرد.

غرب اما دیدگاه متفاوتی داشت. زمانی که ناتو در سال ۲۰۰۴ سه جمهوری سابق اتحاد جماهیر شوروی (استونی، لتونی و لیتوانی) را به عضویت پذیرفت، پوتین این اقدام را به عنوان یک تهدید وجودی در نظر گرفت اما چشم‌انداز عضویت اوکراین و گرجستان در ناتو بود که پوتین را به نقطه انفجار رساند و به یکی از انگیزه‌های اصلی روسیه برای حمله به گرجستان در سال ۲۰۰۸ بدل شد.

این واکنش روسیه ممکن بود در ابتدا واکنشی رادیکال به نظر برسد، اما در واقع کاملاً با ماهیت روسیه سازگار است. پوتین – مانند تمامی رهبران شوروی – ترسی عمیق و مشابه با ترس راسکولنیکوف، قهرمان رمان کلاسیک «جنایت و مکافات» نوشته فئودور داستایوفسکی، دارد: کسی که به تحقیرهای زندگی با قاطعیت پاسخ ندهد، به عنوان موجودی «ترسو» در نظر گرفته می‌شود، بدون حقوق یا منافعی که کسی از آن‌ها محافظت کند.

برای پوتین، پذیرفتن بی‌توجهی یا خصومت قدرت‌های دیگر و کنار آمدن با آن‌ها، هیچ‌گاه یک گزینه نبوده است. پوتین از همان ابتدا در این موضوع کاملاً صریح بود. وقتی در سال ۲۰۰۰ به عنوان رئیس‌جمهور روسیه کار خود را آغاز کرد، به غرب هشدار داد که اگر روسیه را کنار بگذارید، «ما مجبور خواهیم شد متحدانی پیدا کنیم و خود را تقویت کنیم. چاره دیگری نداریم.» بنابراین، وقتی ایالات متحده از انقلاب اوکراین در سال ۲۰۱۴ -  که به سرنگونی ویکتور یانوکوویچ رئیس‌جمهور طرفدار روسیه منجر شد - به‌طور علنی حمایت کرد روسیه واکنش نشان داد و شبه‌جزیره کریمه را اشغال کرد.

طعنه باراک اوباما، رئیس‌جمهور آمریکا، که روسیه را «یک قدرت منطقه‌ای» خواند، تنها عزم ولادیمیر پوتین برای تثبیت جایگاه جهانی روسیه را تقویت کرد. پوتین در سال ۲۰۲۲ با آغاز تهاجم گسترده به اوکراین نشان داد که چقدر در این هدف جدی است. پوتین تصمیم گرفت که اگر غرب به روسیه احترام لازم را نمی‌گذارد، با زور از منافع کشورش دفاع کند. او چه گزینه دیگری داشت؟

بنابراین، زمانی که پوتین می‌گوید اگر آمریکا و بریتانیا به اوکراین اجازه دهند که موشک‌های دوربرد غربی را به سمت روسیه شلیک کند، جنگ ناتو و روسیه اجتناب‌ناپذیر خواهد بود، این هشدار نباید نادیده گرفته شود. هرچند پوتین به‌طور مستقیم تهدید به استفاده از سلاح هسته‌ای نکرده است و فقط اشاره کرده که ماهیت تغییر یافته این جنگ نیازمند پاسخی خاص خواهد بود، اما برخی از نزدیکان او تهدید به استفاده از این سلاح‌ها را به صراحت مطرح کرده‌اند.

از زمان آغاز تهاجم روسیه به اوکراین، نگرانی‌های بسیاری در مورد گسترش جنگ و درگیری به فراتر از مرزهای اوکراین وجود داشته است. چالش اصلی پیش روی غرب این است که اطمینان یابد تقابل تراژیکی که در اوکراین در حال وقوع است، به یک فاجعه‌ای با ابعاد آخرالزمانی تبدیل نشود. این به معنای جلوگیری از تشدید درگیری‌هایی است که می‌تواند به رویارویی‌های گسترده‌تر میان قدرت‌های جهانی منجر شود و حتی خطر استفاده از سلاح‌های هسته‌ای را به همراه داشته باشد.

دیدگاه

ویژه بین‌الملل
  • دونالد ترامپ بار دیگر در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا به پیروزی رسید. قبل از هر چیز باید به این سوال پاسخ داد که چرا…

یادداشت
آخرین اخبار