نخستین مناظره نامزدهای ریاستجمهوری با محوریت اقتصاد، بدون ارائه هیچ برنامهی روشنی به پایان رسید
با شعار، بیبرنامه
بحثهای طرحشده در نخستین مناظره کاندیداهای چهاردهمین انتخابات ریاستجمهوری که به مسئله برنامه هفتم، مهار تورم و مردمیسازی اختصاص داشت، نشان داد که تسلط اکثر نامزدها بر مسائل اقتصادی بسیار اندک است و مشاوران آنها نیز در توجیه نامزدها در این حوزه توانایی لازم را نداشتهاند.
در اولین مناظره انتخاباتی نامزدها، بیش از آنکه سوالات طرحشده از سوی کارشناسان پاسخ داده شود به کلیگویی گذشت. هیچ برنامه مشخصی از سوی نامزدها برای دستیابی به رشد هشت درصد اقتصاد، مهار تورم، جذب سرمایهگذاری خارجی، حل مسائل بینالمللی و مشارکت مردم و بخش خصوصی ارائه نشد و نامزدها به طرح مباحث تکراری وضعیت فعلی اقتصاد و اهدافی که تاکنون دولتها به آن نرسیدهاند، اکتفا کردند.
هرچند کارشناسان اقتصادی برنامه، با طرح سوالاتی درباره برنامه هفتم از کاندیداها خواستند جزئیات برنامه خود برای تحقق رشد ۸ درصد و کنترل تورم را اعلام کنند، با این حال هیچ برنامهای از سوی کاندیداها اعلام نشد. در معدود برنامههای اعلامشده هم شعارزدگی بیشتر نمایان بود تا طرحی راهگشا. زاکانی طرح نخنماشده دلارزدایی از اقتصاد را تکرار کرد و جلیلی بر بازنشدن درهای کشور و تکیه بر توان داخلی تاکید کرد.
اظهارات این دو نامزد واکنشهای زیادی را در فضای مجازی به دنبال داشت؛ بهگونهای که یکی از کارشناسان اقتصادی در توئیتی نوشت: «زاکانی نماینده به اصطلاح دلارزداها در این انتخاباته. دوستی گفت بنویسید زاکانی بخوانید جبرائیلی! ترکیب کمسوادی، توهم تخصص و مدعی بودن که جهل مرکب را رقم زده است. مردم تکلیف این طیف را در انتخابات روشن میکنند. تا اینجا زاکانی و جلیلی بدترین نامزدها به لحاظ اقتصادی بودند.»
نامزدها همچنین در این دوره کمتر توانستند نقد جدی به مباحث مطرحشده از سوی رقبای خود داشته باشند که با توجه به همسویی جناحی پنج نامزد حاضر در این دور از انتخابات، قابل حدس بود. نامزدها در اولین مناظره بیشتر به نکاتی پرداختند که به نظر میرسد از پیش از سوی مشاوران اقتصادی آنها نوشته شده بود. اما در همین کلیگوییهای ازپیشآمادهشده نیز به مواردی اشاره شد که محل اشکال و ابهام است.
در این مناظره براساس قرعهکشی نامزدها به ترتیب شماره تعیینشده به اظهارنظرها و بیان دیدگاههای خود پرداختند. شماره یک امیرحسین قاضیزاده در نخستین زمان خود ترجیح داد به جای اعلام برنامههای خود و پاسخ به پرسش کارشناسان، درخواستهایی از دیگر نامزدها داشته باشد. تنها اشاره کوتاه او در زمان نخست، جلوگیری از شوکهای ارزی و نیاز ۲۵۰ میلیارد دلاری به سرمایهگذاری خارجی بود.
شعارهای مردمپسند
شماره ۲ محمدباقر قالیباف در شروع صحبتهای خود تاکید کرد: «بر این باورم که ظرفیتهای کشور آنقدر وجود دارد که میتوان مشکلات را حل کرد. لذا به مردم، کارمندان، کارگران، بازنشستگان و قشر محروم عرض میکنم که در دولت خدمت و پیشرفت همه ما با مشارکت شما و سرمایهگذاران اقتصاد قوی را دنبال خواهیم کرد تا دولت بتواند حقوق عزیزان را متناسب با تورم پیش ببرد، قدرت خرید را حفظ کند و از رشد اقتصادی طبیعتاً باید هم سرمایهگذار و هم عموم مردم بهره ببرند.» تاکید بر افزایش حقوق و دستمزد متناسب با تورم بیش از آنکه یک برنامه راهبردی برای حل مشکلات باشد، طرح شعاری مردمپسند و سطحی است. آنچه سبب افزایش رفاه مردم میشود برنامه قابل اجرا برای کنترل تورم است. اینکه به جای این مقوله مهم، بر رشد دستمزدها مطابق تورم تاکید شود اقتصاد را وارد مارپیچ دستمزد- تورم میکند و برای عقب نیفتادن از تورم مدام باید سطح دستمزدها را بالا برد که خود دوباره بر تورم اثرگذار است.
بازبینی برنامه هفتم
شماره ۳ مسعود پزشکیان توانست پاسخهایی به پرسشهای مطرحشده داشته باشد. او برنامه هفتم را با سیاق فعلی غیرقابل تحقق دانست و گفت: «هر چه قول بدهیم اتفاقی نخواهد افتاد. لازمه اجرای برنامه مشارکت به دور از اختلاف و استفاده از کارشناسان برجسته غیرجناحی است. قانون برنامهای که در مجلس نوشته شده طبق آنچه دولت آورده بود ۷ فصل و ۲۶ بند بود و معنی این حرف آن است که هر دولتی بیاید باید روی ۲۶ بند برنامهریزی کند که از نظر علمی غیرممکن است.»
او همچنین به مسئله مهم تعاملات بینالمللی اشاره و عنوان کرد: «ما بدون ارتباط و باز کردن مرزهای خود و ارتباط با دنیا و دولتهای منطقه نمیتوانیم این میزان رشد را به ۸ درصد برسانیم. اینکه چگونه باید با دنیا ارتباط برقرار کنیم و احتیاجات بینالمللی را برطرف کنیم از ملزومات این هدف است.»
نکته مورد نقد صحبتهای پزشکیان روشن نکردن چگونگی تجمیع آرای متناقض بود. او برای چندمین بار طی گفتوگوهای تلویزیونی خود تاکید کرد:«اگر نتوانیم انسجام داخلی و مشارکت همه جناحها و گروهها را در جهت اجرای برنامه همراه خود کنیم هر قدر برنامه درست بنویسیم مانند برنامههای دیگر معطل میماند.» اینکه چگونه میتوانیم آرایی که در سیاستگذاری جهتگیریهای کاملاً متفاوت دارند را همسو کنیم باز هم به عنوان یک ابهام در برنامه او باقی ماند.
سرمایه خارجی نیاز نداریم
شماره ۴ سعید جلیلی حرفهای قابل نقد بسیاری زد. او در ابتدا تاکید کرد که قانون فصلالخطاب است و رشد هشت درصد ضرورت است. او در حالی قانون را فصلالخطاب خواند که بهرغم تاکید همین قانون بر لزوم جذب سرمایه خارجی برای رسیدن به رشد هشت درصد گفت: «اینکه ما رشد را فقط به سرمایه منوط کنیم ناقص است و این یک ایراد است.»
او برای تحقق رشد هشت درصد بر رشد بهرهوری و توان داخلی تاکید کرد؛ درحالیکه در قانون برنامه هفتم تنها 2/8 درصد از رشد را منوط به افزایش بهرهوری دانسته است. جلیلی جزو گروهی است که به تعاملات خارجی اهمیت چندانی نمیدهد. با درهای بسته و استفاده از فرصتهای داخلی موافق است و در این برنامه نیز به این مواضع اشاراتی کرد. سالها نتایج درهای بسته و اقتصاد مقاومتی لمس شده و زیان این سیاست بر دوش مردم افتاده است. با این همه او همچنان بر این مواضع ضدتعاملی خود پافشاری دارد. جلیلی معتقد است: «مهمتر از سرمایه برای رشد مدیریت آن است.» اما نگفت این سرمایه قرار است از کجا بیاید تا آن را مدیریت کند.
حاکمیت مردمسالاری دینی در اقتصاد
شماره ۵ علیرضا زاکانی با شعار آمد. او در گفتههای خود بر حاکمیت مردمسالاری دینی در عرصه اقتصاد تاکید کرد. او شعارهایی مثل «خلق ثروت را در دستور کار قرار دهیم»، «جهش تولید با حرکت به سمت تولید محصولمحور و دانشبنیان و با ارزش افزوده بالا را پیگیری کنیم» و «با تکیه بر مردم کارها را پیش ببریم» را در نخستین بخش از صحبتهای خود طرح کرد ولی برنامه تحقق این شعارها و چگونگی دستیابی به آن را نگفت. زاکانی سعی کرد با جملاتی عامهپسند مانند «مردم ریالی درآمد کسب میکنند اما دلاری هزینه میکنند» نظر مردم را به سمت خود جلب کند.
پورمحمدی مقابل جلیلی
شماره ۶ مصطفی پورمحمدی تنها روحانی کاندیداتوری ریاستجمهوری که سابقه سیاسی او بر سوابق اقتصادی میچربد محور گفتههای خود را بر اجماع سیاسی، فرهنگی و بینالمللی گذاشت. او گفت: «حل مشکلات اقتصادی صرفاً راهحل اقتصادی ندارد بلکه این مقوله پیوسته به اجتماع، فرهنگ، مقولات حقوقی و امور سیاسی در عرصههای داخلی و بینالمللی بستگی دارد و نمیشود بدون توجه به اینها راهحل اقتصادی ارائه داد. فعالین اقتصادی چگونه میخواهند عمل کنند در صورتی که از آن طرف به یک سفارتخانه حمله میشود و کلی تبعات سیاسی بر کشور تحمیل میشود.» پورمحمدی با طعنه به جلیلی بر لزوم تعاملات جهانی تاکید کرد و اظهار داشت: «برخی از همان اول گفتند تحریمها مهم نیست حالا هم میگوییم مهم نیست اما دنیا تحریمهای فلجکنندهای را بر ما تحمیل کرده است و ما ساده از کنار آن میگذریم و بعد از مدتی گفتیم که تحریم هم مسئلهای هست و۲۰ درصد ۳۰ درصد آزار به اقتصاد ما میدهد.»
در هر حال او اگرچه معتقد است باید با دنیا کار کنیم اما نگفت راه رسیدن به این الزام چیست و چگونه برای باز شدن شریانهای مالی دنیا به روی ایران به اجماع داخلی میرسد.
روغن را در داخل تولید کنیم!
از گفتههای جالب قاضیزادههاشمی در مناظره اول تاکید بر تولید روغن در داخل بود. به نظر میرسد او حتی یک بررسی جزئی و کوتاه در این زمینه نداشته تا بداند مشکل ما در تولید روغن عدم توان کارخانجات روغنکشی نیست. ما برای کشت دانههای روغنی مشکل داریم. خاک و آب محدود داریم و تولید این حجم دانه روغنی در کشور با منابع محدود و الگوی کشت کنونی امکانپذیر نیست. همین امروز هم کارخانجات روغنکشی در حال فعالیت هستند و دانه روغنی وارد میکنند و روغن داخلی به بازار عرضه میکنند.
او همچنین چنان بر خامفروشی نفت میتازد که گویی اولین نفری است که این مشکل را کشف کرده و میخواهد با آن مقابله کند. او به این مقوله نمیپردازد که راه تبدیل نفت خام به فرآورده از مسیر ورود سرمایه و تکنولوژی به کشور میگذرد که امروز این مسیر مسدود است. قاضیزاده در حالی در این مناظره به کلیگویی دیگر رقبا اشکال میگیرد که خود او غیر از چند جمله کلی چیزی نمیگوید.
تحریم فاجعه است
در جمع کاندیداها تنها دو نامزد هستند که بر مشکلاتی که تحریم بهوجود آورده تاکید دارند. پزشکیان با بیان اینکه تحریم فاجعه است، گفت: «در مسیر غلط دور زدن تحریم، کلی بخوربخور وجود دارد. ما از نظر آمار در دنیا نفر پانزدهم از آخر هستیم. این همه بخوربخور از کجا میآید؟ اگر در اقتصاد شفافیت نیاوریم و مسیر را روشن نکنیم و بازار را ثابت نکنیم رشد محقق نخواهد شد.»
او تنها کاندیدایی است که چندین بار به موضوع FATF اشاره کرده ولی پزشکیان نیز گویی میداند راهی برای عضویت در گروه اقدام مالی جهانی وجود ندارد به همین دلیل مدام بر FATF داخلی تاکید میکند.
او در مناظره دوشنبهشب گفت: «ما در چین توافق کردیم بیاید سرمایهگذاری کند و گفتند تا FATF را فعال نکنید نمیآییم. امکان ندارد بدون وارد شدن به این چارچوبها بتوانیم سرمایهگذاری خارجی جذب کنیم. امکان ندارد با تحریمهای ایجادشده یک شریک تجاری درست و حسابی داشته باشیم مگر اینکه یک عده آدمهایی را جمع کنند که شریک تجاری شوند.»
پزشکیان همچنین بر کرامت مردم ایران تاکید کرد؛ آنجا که گفت: «خرید ماشینهای دستدوم برای ما افتخار شده است. یعنی این برازنده جامعه ما ایرانیها است که ماشین دست دوم بخریم؟ برای همان هم دولت ندارد دلار بدهد.»
وقتی تفاوت واردات و سرمایهگذاری را نمیدانیم
از نکات جالب مناظره انتخاباتی اول اظهارنظر زاکانی درباره قرارداد با چین بود. او گفت: «آقای پزشکیان میگوید چین به دلیل عدم عضویت ایران در FATF حاضر به سرمایهگذاری در ایران نشده است. ما در شهرداری تهران به چین رفتیم و ۱۳ میلیارد یورو قرارداد نوشتیم. قریب ۲ میلیارد یورو قرارداد نوشتیم بیش از ۳۴۰ میلیارد یورو ضمانتنامه گرفتیم. پس شدنی است.»
به نظر میرسد آقای زاکانی تفاوت بین واردات از چین با سرمایهگذاری چین در ایران را بهخوبی درک نکرده است. اگر زاکانی به آمار گمرک رجوع کرده بود، میدید که سال گذشته 18/5میلیارد دلار از چین کالا وارد ایران شده است. اما همین چین که بهعنوان یکی از طرفین بزرگ تجاری ایران شناخته میشود، حاضر نشد در پارس جنوبی به جای توتال فرانسه سرمایهگذاری کند. ایران پس از خروج شرکت CNPC چین از پارسجنوبی به ناچار با شرکت ایرانی (پتروپارس) قرارداد توسعه بست. بنابراین واردات اتوبوس چینی با سرمایهگذاری چین در ایران قابل مقایسه نیست. سایر قراردادهایی هم که چین با شهرداری در خصوص احداث مترو و تونل بسته اولاً قرار است از منابع بلوکهشده ایران در چین انجام شود، ثانیاً تا مرحله نهایی شدن و اجرای این قراردادها فاصله است و باید دید سرنوشتی مشابه پارس جنوبی پیدا میکند یا خیر.
بزرگنمایی و کوچکنمایی برای رسیدن به مقصود
زاکانی در اظهارنظری دیگر به رشد نقدینگی دولت روحانی و رئیسی پرداخت. او گفت: «موضوع نقدینگی که مطرح شد، فاجعهای که دهه ۹۰ توسط دولت آقای روحانی انجام شد، باعث شد ۱۰۱ درصد رشد نقدینگی داشته باشیم. اما در دولت آقای رئیسی به ۲۳ درصد رسید. این افتخاری بود برای دولت آقای رئیسی.»
در این مقایسه زاکانی مجموع رشد نقدینگی چهار سال از دولت دوازدهم را مقابل رشد نقدینگی تنها یک سال از دولت سیزدهم قرار میدهد تا اثبات کند رشد نقدینگی در دولت دوازدهم بیشتر از دولت سیزدهم بوده است. درحالیکه اگر رشد نقدینگی در چهار سال دولت دوازدهم را با سه سال از دولت سیزدهم مقایسه کنیم اعداد 117 درصد در مقابل ۹۲ درصد به دست میآید. یعنی اگر بهطور خوشبینانه رشد نقدینگی در چهارمین سال ریاستجمهوری رئیسی روی عدد ۲۵ درصد قرار میگرفت، عملکرد هر دو دولت در این شاخص برابر بود.
درک نکردن مفهوم نقدینگی
زاکانی در ادامه درباره نقدینگی دست به مقایسه اشتباه دیگری زد. او گفت: «میزان نسبت نقدینگی و تولید ناخالصی داخلی در چین بیش از ۲۰۰ برابر، میانگین دنیا ۱۴۰ برابر و در ایران ۷۵ درصد است لذا نقدینگی به ذات بد نیست.»
در واکنش به این اظهارنظر صادقالحسینی، کارشناس اقتصادی در توئیتی نوشت: «آقای زاکانی کلاً مفهوم نقدینگی و ربط آن به GDP را درک نکرده! نقدینگی یک متغیر تجمیعیه ولی تولید هر سال (GDP) یک متغیر یکساله است. برای مقایسه باید نقدینگی با جمع جیدیپیهای ۳۰ سال اخیر مقایسه شود یا فقط در کشورهایی که در ۳۰ سال گذشته رشدهای برابر داشتند، مقایسه شود. وضع ما بسیار خرابه!»
جالب اینکه قالیباف هم حرف زاکانی درباره نقدینگی را تایید کرد و از نظریه جهتدهی نقدینگی با یک بانک توسعهای گفت که به عقیده کارشناسان راه نادرستی برای هدایت نقدینگی است.
تاکید روی رشد محصولات کشاورزی!
درگیر بحران آب هستیم. بزرگترین مصرفکننده آب در کشور ما، بخش کشاورزی است. محدودیت منابع خاک هم دستکمی از منابع آبی ندارد. با این وجود جلیلی بر کاهش واردات محصولات کشاورزی تاکید کرد. او در بخش دیگری از صحبتهای خود اظهار کرد: «13/6 میلیارد دلار واردات کالاهای اساسی محصولات کشاورزی داریم. با بررسیهایی که انجام دادند میتوانیم این واردات را به ۱۰ میلیارد دلار برسانیم.» جلیلی با اظهارات خود بهعنوان مدافع تمامعیار سیاستهای درهای بسته اقتصاد ظاهر شده است.
اعجاز اعتماد و راههایی برای نرسیدن به آن
پورمحمدی در جایی از صحبتهای خود به درستی به بیاعتمادی مردم اشاره کرد. او گفت: «با مردمی که به ما اعتماد ندارند و پولهایشان را به دلار و طلا تبدیل کردند و حاضر نیستند به تولید تزریق کنند، نمیتوان رشد اقتصادی ایجاد کرد. از طرفی در برنامه هفتم گفتند از منابع خارجی ۱۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری خارجی جذب کنیم که با این رقم نمیشود سیاست ۸ درصدی را اجرا کرد.»
با وجود آنکه پورمحمدی در این مناظره چندین بار به اعجاز اعتماد مردم و نیاز دولت به آن اشاره کرد اما نگفت چگونه میخواهد این اعتماد را بازگرداند. آیا بازگرداندن اعتماد با تیمی که او میچیند امکانپذیر است؟ آیا با برنامه هفتمی که به قول او دولتش ننوشته و با وعدههای او فاصله دارد اتفاق خواهد افتاد؟ آیا با عدم اجماع سیاستهای داخلی در خصوص حل مسائل بینالمللی به دست میآید؟
وعده مقابله با صاحبان نفوذ و قدرت
قاضیزادههاشمی در بخش دوم مناظره با پرسش محوری چگونگی مشارکت مردم در اقتصاد از سپردن مدیریت سهام عدالت به مردم گفت. او بیان کرد: «مدیریت سهام عدالت باید به مردم واگذار میشد نه اینکه حیاط خلوت سیاسیون شود.»
همه دولتها، پیش از این بر حیاط خلوت شدن شرکتها تاکید داشتند. اما موفق به مقابله با صاحبان نفوذ و قدرت نشدند. آیا تیم آقای قاضیزاده که خود در دولت سیزدهم حضور داشته و سه سال مدیریت او قابل بررسی است میتواند با این افراد پرنفوذ مقابله کند؟ برای این مقابله چه طرح و نقشهای دارد که به ذهن پیشینیان نرسیده است؟
تاکید روی طرحی که قبلاً سوزانده شده
قالیباف یکی از فرصتها را استفاده از گازهای مشعل و جلوگیری از هدررفت آن عنوان کرد. طرحی که امروز قالیباف بر آن تاکید میکند سال 1381 توسط دولت هشتم در قالب قرارداد کرسنت قرار بود اجرایی شود اما اختلافات جناحی و سیاسی مانعِ به سرانجام رسیدن آن شد. در این قرارداد مقرر شده بود روزانه معادل ۵۰۰ میلیون فوت مکعب، گاز ترش میدان سلمان به شرکت کرسنت پترولیوم فروخته شود. با مانعتراشیهای برخی جریانها این قرارداد به بهانه ارزانفروشی گاز متوقف شد و میلیاردها فوت مکعب گاز در میدان سلمان سوخت.
مدیرعامل شرکت نفت فلات قاره ایران در مصاحبهای گفته بود: «ظرف هشت سال ۲۹۰ میلیارد فوت مکعب گاز میدان مشترک سلمان در مشعل سوزانده شد و در مقابل ابوظبی، روزانه ۶۰۰ میلیون فوت مکعب گاز از این میدان مشترک برداشت کرد و بالای یک تریلیون فوت مکعب گاز از ایران به سمت امارات مهاجرت کرد، این در حالی است که با اجرای اقدامهای بهموقع، ایران میتوانست روزانه ۵۰۰ میلیون فوت مکعب گاز از این میدان برداشت کند که محقق نشد.»
حالا پس از 22 سال فرصتسوزی و جریمه میلیارد دلاری ایران به دلیل عدم اجرای قرارداد، صحبت از استفاده از گازهای مشعل میشود.
استراتژی بانک جهانی و حمله قاضیزاده به پزشکیان
یکی از راهحلهای پزشکیان در مناظره شب سهشنبه الگوبرداری از 40 کشوری بود که از سه اصل پیروی کردند. او گفت: «در ۴۰ کشوری که بانک جهانی ارزیابی کرده سه اصل دیده شده است که اگر آنها را عملی کنیم یکسری از مشکلات داخلی را حل خواهیم کرد. این یک اصل میگوید اگر ما تصمیم گرفتیم و خراب کردیم چه کسی باید جواب بدهد. برای این سه اصل پنج استراتژی وجود دارد.» در پاسخ به این ایده پزشکیان قاضیزاده عنوان کرد: «یک کشور بگویید که با نسخههای بانک جهانی رشد کرده باشد.»
در واکنش به این گفته قاضیزاده، صادقالحسینی کارشناس اقتصادی در توئیتی نوشت: «تقریباً همه کشورهایی که در 40 سال گذشته رشدهای بالا داشتهاند نسخههای مختلف بانک جهانی را اجرا کردهاند. همین ترکیه کناردستتان از 2000 تا 2017 و عربستان و مصر و پاکستان با همین سیاستها ما را پشت سر گذاشتند.»
ربط بیربط درباره چای دبش
جلیلی در بحث نرخ ارز اظهارنظری بیربط کرد و در این اظهارنظر فساد چای دبش را به کنترل نرخ ارز مرتبط دانست: «نرخ ارز باید کنترل شود و ما مطالعاتی کردیم و بسته مشخص داریم که دبش و اینها اتفاق نیفتد.» اساساً فسادهایی از جنس چای دبش به دلیل همین سیاست کنترل نرخ ارز و تثبیت نرخ اتفاق میافتد. اینکه ما نرخ ترجیحی و نیمایی داشته باشیم و تحت عنوان کنترل نرخ ارز، به قیمت بازار بیتفاوت باشیم، زمینه بروز فساد را فراهم میآورد. به نظر میرسد آقای جلیلی موضوع را برعکس متوجه شدند.
مناظره 1403 با 1400 اشتباه گرفته شد
در نقد آنچه در بورس اتفاق افتاد، زاکانی به جای آنکه به عملکرد سه سال گذشته بپردازد، به سراغ اتفاقات بورس در دولت دوازدهم رفت. زاکانی سالها را گویی اشتباه گرفته و گمان میکند در مناظرات انتخاباتی 1400 نشسته است. ایشان رسوایی مصوبه پنهانی افزایش نرخ خوراک پتروشیمی در اردیبهشت 1402 و افشای آن پس از 50 روز را فراموش کرده است. به نظر میرسد اساساً نقد دولت سیزدهم بنا به دلایلی از دستور کار همه کاندیداها خارج شده است.
کجفهمی درباره رشد تورم
از جمله سخنان نادرست این مناظره گفته جلیلی درباره دلیل رشد تورم بود. او گفت: «بخشی از تورم در ایران به دلیل افزایش قیمت ارز است.» این جمله نشان میدهد که مطالعات اقتصادی جلیلی در حوزه اقتصاد کمعمق و سطحی است. در واقع نرخ رشد ارز همانند رشد تورم از افزایش نقدینگی نشأت میگیرد. اما از آنجا که با رشد نرخ ارز، قیمت سایر کالاها نیز افزایش مییابد اینطور به نظر ایشان رسیده که افزایش نرخ ارز موجب تورم شده است.
نامه مخالفت با ورود واکسن را فراموش کردید؟
زاکانی در این مناظره اظهار کرد: «روزی ۷۰۰ نفر در دولت روحانی بهخاطر کرونا از بین میرفتند که اگر یکسال دیگر ادامه مییافت تعدادشان از شهدای جنگ بیشتر میشد.» آیا او فراموش کرده که خودش نامه درخواست عدم ورود واکسن کرونا به کشور را امضا کرده بود؟