هر زنی در ایران یک قهرمان است/مروری بر شماره ۹۸ مجله اندیشه پویا
«اندیشه پویا» قریب به ۱۴سال است روی دکهها میآید و دو شماره دیگر به عدد ۱۰۰ میرسد.
«اندیشه پویا» قریب به 14سال است روی دکهها میآید و دو شماره دیگر به عدد ۱۰۰ میرسد. در این مدت، روی جلد اکثر قریب به مطلق شمارههای مجله، طرحی یا تصویری از شخصیتهای مشهور نشسته است و محمد مصدق در این میان جزء خوشاقبالهاست، زیرا فقط او و حسن روحانی بودهاند که چهار بار عکس یک «اندیشه پویا» شدهاند. بعد از آن، البته مهندس بازرگان قرار دارد که در سه شماره به روی جلد رفته است.
اینبار بهانه چنین انتخابی، پرسشی است که سردبیر مجله در سرمقالهاش با عنوان «دیپلماسی شکست» مطرح کرده است: «مصدق قهرمان استقلالخواهی ایرانیان است اما راهبرد او در استقلالخواهی، چه نسبتی با منافع و مصالح ملی داشت؟» ناگفته پیداست که درانداختن چنین بحثی، صرفاً یک کنجکاوی تاریخی صرف نیست، بلکه تلاشی است برای یافتن راه معقول بهینهسازی منافع ملی، در میانه دوگانههایی همچون مذاکره و مقاومت.
درهمینزمینه محسن میلانی و احمد زیدآبادی نیز به مباحثه نشستهاند، موسی غنینژاد، رضا مختاری و فریدون مجلسی هم یادداشتهایی نوشتهاند و با احمد بنیجمالی نویسنده کتاب «آشوب» که نگاهی از دریچه روانشناسی شخصیت به سیاستورزی مصدق داشته است، گفتوگویی شده است.
در کنار اینها، زینب کاظمخواه نیز پژوهشی از هوشنگ شهابی استاد دانشگاه بوستون را ترجمه کرده که عنوانش از این قرار است: «محمد مصدق و «معیار تمدن»: تکاپوی حقوقی یک اصلاحطلب برای اعاده استقلال ایران». در این پرونده پُروپیمان، زیدآبادی از این گفته که مصدق باید به فرمولی روشن برای تحقق حداکثر ممکن استقلال میرسید، نه اینکه پی استقلال ایدئالی برود که نهفقط امکان تحقق در هیچ کجای جهان ندارد، بلکه در عمل کودتا را اجتنابناپذیر میکرد.
میلانی اما گفته، نه ملیکردن نفت زود بود و نه از مقدماتی چون وقوع کودتا و شکست مصدق میتوان نتیجه گرفت، جنبشی که او برپا کرد، اشتباه و دور از واقعبینی بود. بااینهمه میلانی هم میپذیرد که مصدق باید توافق میکرد که نکرد.
یکی دیگر از بخشهای خواندنی این شماره، گفتوگوی حمیده چگونیان با فرخنده آقایی داستاننویس نامآشناست. بهانه این مصاحبه انتشار دوباره کتاب «جنسیت گمشده» او بعد از ۲۵ سال در نشر چشمه است. این داستان که روایتی است از تغییر جنسیت یک پسر، در زمان چاپ اولاش مسبب تحولاتی در برخورد مراجع دولتی با این پدیده نیز شد.
بعدتر نیز آثار او مورد توجه مردم و منتقدان قرار گرفت و بسیاری از خوانندگانش میگویند با شخصیتهایی که او خلق کرده است، زندگی کردهاند. او خودش میگوید این شخصیتها را از دل مشاهدههای خیابانی شناخته و بعد پرورانده است. در کل نیز نگاه او به زنان ایرانی بسیار مثبت است: «هر زنی در ایران، بهواسطه نوع زندگیای که میکند، قهرمان است.» بااینهمه یکی از موانع پیش روی آقایی در دوران نویسندگیاش، ماندن پشت درهای مجوز ارشاد بوده است.
خودش شرح این گرفتاریها را البته داده؛ از مقدمهای اجباری که بر چاپ اول رمان «جنسیت گمشده» نوشته، تا صدور مجوز «از شیطان آموخت و سوزاند» در آخرین روزهای دولت دوم خاتمی. نظر جالبی هم ابراز کرده درباره اینکه در کدام دوره، ارشاد راحتگیرتر بوده است: «معمولاً در دو مقطع راحتتر اجازه میدهند. این را میدانم چون ۴۳ سال است که پلههای ارشاد را بالاوپایین رفتهام. آن دو مقطع، یکی اوایل دوره وزیر است و یکی اواخر دوره که دارد میرود. در شروع دوره وزارت، میخواهند رضایتجمعی ایجاد کنند. بعد سختگیریها شدید میشود. باز در زمان رفتن میخواهند نامی بهجا بگذارند و اوضاع بهتر میشود.»
روایت علی میرسپاسی از دوران تحصیلاش در دانشگاه تهران و پیوندخوردن دانشجوییاش با انقلاب ۵۷، شرح آرش نراقی از زندگی فکری خود و گذارش از روشنفکری دینی به سنتگرایی انتقادی و گفتوگو با احمد میدری وزیر کار و رفاه اجتماعی که به معضل تنهایی سیاستمداران و سدهای نظری پیش روی وفاق میان دولت و جریانهای فکری و سیاسی منتقد در ایران میپردازد، از دیگر بخشهای خواندنی این شمارهاند.