ایران و بهار جاودان
نیوشا طبیبی نویسنده و مستندساز بهار با فرهنگ ایرانی قرابتی بیمانند دارد. ایرانی از درون و از ژرفای جانش در پیوند با بهار است. حسن سلیقه و البته تدبیر و تعقل
نیوشا طبیبی
نویسنده و مستندساز
بهار با فرهنگ ایرانی قرابتی بیمانند دارد. ایرانی از درون و از ژرفای جانش در پیوند با بهار است. حسن سلیقه و البته تدبیر و تعقل مادران و پدران ما در انتخاب روز اول بهار برای سال نو، ریشه در همین نزدیکی عمیق فرهنگ ما با بهار و نو شدن و امیدواری دارد. عنصر پنهان در آمدن بهار، امید است و آنچه ایران را قرنها سرپا نگاه داشته همین امیدواری بوده و هست. در هر بهار، ما با یاد عزیزانی که از دست دادهایم، آنچه ناکامی و نرسیدن بوده را به گوشهای میگذاریم و از نو برای زنده ماندن میکوشیم. این رسم و سنت چند هزار ساله ماست که با روح و جان ایرانی آمیخته.
پدران و مادران ما قرنها پیش میدیدهاند که پس از سپری کردن زمستانی خشک و سوزان - در این فلات که هرگز زیستن در آن آسان نبوده - زندگی دوباره جوانه میزند. طبیعت دوباره زنده میشود و نوید نامیرایی و امید میدهد. ایرانی با آن نازکخیالی شاعرانهاش، در این چرخه بدون انقطاع، گوهر درخشانی را دید و اساس تمدنش را بر همان استوار کرد.
نوروز نماد همان امیدواری است. نامش و آیینش به ما میگوید که روز نو دوباره از راه رسیده، باید سیاهیها را سویی افکند، از جا برخاست و زندگی کردن را از سر گرفت. باید هماهنگ با طبیعت، از نو شکفت، جوانه زد و ریشه داد. آیین ایرانی در همراهی و آموختن از طبیعت بوده، ما خالقانِ امیدوار آسباد و قنات هستیم. هیچجا سر جنگ با طبیعت نداشتهایم. با آن رفیق شدهایم، از او آموختهایم و به مدد او تمدنی با شکوه و ماندگار را پایه گذاشتیم.
آنها که تجربه زندگی کردن در بیرون مرزهای ایران عزیز را دارند، خوب میدانند که بهار ایران با همه دنیا تفاوت دارد. بهار در این سرزمین با شکفتگی و رنگ و عطری آمیخته است که در هیچ کجای دنیا پیدا نمیشود. شوقی در رگهای شهر و روستاهای ایران موج میزند که جای دیگر مانند آن نیست. در آغاز بهار روح خفته ایران به ترنم میآید، با رقصی آرام و دلانگیز سر از خواب بلند میکند و روح تکتک ایرانیها شوقی دوباره برای زندگی دارد. فرهنگ ملّی ما مشوّق سرزندگی است. تکرار نقش سرو (نماد حیات) در نگارههای تاریخی و فرش و نگارگری و معماری امان نشان از همان شوق ما به زندگی دارد.
نو شدن در نوروز و آمدن بهار، در ایران به تمام رخ مینماید. هزار بار در تاریخ ما پیش آمده که دلهامان از تاختوتاز مهاجمان و از استیلای آنان خونین بوده اما با آمدن نوروز، امید در ذهن و ضمیرمان دوباره درخشیدن گرفته و نوید دوباره برخاستن ایران را داده.
آنها که به حکم تقدیر از وطن دور هستند، نوروز را به یاد میهن محبوب، با شکوهی فراوان جشن میگیرند. نوروز برای جداماندگان از ایران، یادآور پیوند عمیق آنها با سرزمین مادری است. یادآور این نکته است که هر جای دنیا که باشند، هرچه که جدا ماندنشان طول کشیده باشد، اصل و گوهر ایرانی خود را فراموش نمیکنند. چنانکه اقوام جدامانده ایرانی، پارسیان هند، آذریهای آنسوی ارس، تاجیکها و کردها و بسیاری دیگر، نوروز را جشن میگیرند و بر اصالت و پیوند خود با سرزمین مادریشان تاکید میکنند.
نوروز، نماد ماندگاری و امید ماست. نوروز و بهار برای ما ایرانیها، مایه پیوند و یکی بودن و همزیستی است. نوروز و ایران مانند بهار جاودان خواهند ماند.