| کد مطلب: ۱۹۲۰۰

رباعیات خیام متنی شرق‏‌شناسانه است

فیتزجرالد به‏‌مثابه مترجم

خیام برای اولین بار در 1810 به اروپا رسید؛ زمانی که سِر گور اوزلی سفیر بریتانیا به ایران آمده بود و هنگام بازگشت به وطن تعدادی از نسخه‌های خطی را با خود از ایران برد و به کتابخانه آکسفورد هدیه کرد.

 یکی از این نسخه‌ها شامل رباعیات خیام بود که توجه ادوارد بایلز کاول استاد سانسکریت دانشگاه آکسفورد را جلب کرد.  او پس از ترجمه چندرباعی از این نسخه، آن را برای دوستش ادوارد فیتزجرالد فرستاد و این آغاز آشنایی و درگیری او با اشعار خیام نیشابوری بود و اشعار او را مدام همه جا زیر لب زمزمه می‌کرد اما پیش از آنکه به انتشار ترجمه‌اش اقدام کند، کاول ترجمه خود را از بعضی رباعیات خیام در‌ سال ۱۸۵۹ منتشر کرد اما این فیتزجرالد بود که سبب معرفی خیام در جهان غرب شد.

در اواسط دهه ۱۸۵۰ فیتزجرالد به ادوارد بایلز کاول دوستی که به او فارسی یاد می‌داد درباره تلاش‌هایشان برای ترجمه شعر فارسی نوشت. فیتزجرالد تصمیم گرفته بود که شعر فارسی را به انگلیسی برگرداند. او به کاول پژوهشگر زبان‌های شرقی که صبورانه ترجمه‌های فیتزجرالد را ویرایش کرد ازجمله قطعه شعرهای «رباعیات عمر خیام» گفته بود که «من بیش از پیش متقاعد شدم که تا جایی که ممکن است به سبک‌های شرقی پایبند باشم و همچنین از سبک‌هایی که انسان را به یاد اروپا و قرن نوزدهم می‌اندازد پرهیز کنم.»

این گفته فیتزجرالد که «بهتر است از نظر شرقی نامبهم باشیم تا اینکه از نظر اروپایی روشن»، اعتقاد این نویسنده را به تضاد کلیشه‌ای بین اروپا که شفاف و قابل درک است و شرق اسرارآمیز منعکس می‌کند. این تفکر غیراصیل و نه به طور خاص جذاب، بازتاب پیش‌داوری‌های مرتبط با شرق است و درواقع محققان اغلب ارزشمندترین ترجمه فیتزجرالد از فارسی یعنی رباعیات خیام او را یک متن شرق‌شناسانه فرض می‌کنند.

ادوارد سعید این شعر را بخشی از نوعی از نگارش مستشرقان می‌داند، ژانری که توسط «علاقه‌مندان شرق براساس اندیشه‌های ملت‌ها و دانشمندان، دیدگاهی اسطوره‌ای از شرق ایجاد می‌کند». با درک این موضوع، رباعیات بازتاب غرور امپریالیستی بریتانیا، تعصبات امپریالیستی و تقویت اهداف امپریالیستی است. یکی از محققان معتقد است که غرور بریتانیایی فیتزجرالد و اعتقادش به برتری انگلیسی باعث شد که باور کند دانش محدودش از زبان فارسی برای پروژه ترجمه‌اش کافی است. این اطمینان به او اجازه داد که شاهکار خود را بدون هیچ شکی خلق کند.

باربارا بلیک استدلال ادوارد سعید را در بحث خود از رباعیات به عنوان مجموعه‌ای بت‌واره بسط می‌دهد و به صراحت شرق‌شناسی فیتزجرالد را به کار ترجمه‌اش مرتبط می‌کند. بلیک می‌نویسد: «فیتزجرالد که بخشی از آن چیزی است که نظریه‌پردازان ترجمه آن را زبان و فرهنگ هژمونیک یا مسلط نامگذاری می‌کنند نقشی پدرمآبانه را به عنوان متمدن یا بهبوددهنده زبان و فرهنگ مسلط، یعنی فارسی خیام برعهده می‌گیرد.» در این تفسیر، ترجمه به وسیله‌ای برای هدف یک مستشرق تبدیل می‌شود.

چنین رویکردهایی به رباعیات دارای عناصری معتبر است همان‌طور که قلم خود فیتزجرالد گواهی می‌دهد. اما من فکر می‌کنم که آن‌ها ویژگی آن شعر را درک نکرده‌اند زیرا در درک روحیات و خصیصه‌های ترجمه فیتزجرالد و نقش آن در شکل دادن رباعیات دچار کج‌فهمی شده‌اند. این روحیات و خصیصه‌های کاملاً فردی و فردی‌گرایانه در بن‌مایه رباعیات و نگرش گوینده شعر تأثیر می‌گذارد. فیتزجرالد جذب ایده‌ی تقلید اصیل توسط یک مقلد تصادفی شد؛ نویسنده‌ای که تقلید را به‌عنوان هدف اصلی خود قرار نداده است. او با شناخت محدودیت‌های خود به‌عنوان یک مترجم، و باور به محدودیت‌های شدید، ترجمه را به‌عنوان یک کار خطیر می‌دید و معتقد بود که ترجمه‌ی خوب بازآفرینی ناقصی است که عمدتاً تحت‌‌تأثیر شانس است. او در کار خود در مورد رباعیات، هدفش دستیابی به این بازیابی بود و در ترجمه برای تحقق این هدف آزادی عمل داشت.

فیتزجرالد غیر از رباعیات کارهای ادبی بسیاری را از اسپانیایی و یونانی و همین‌طور فارسی ترجمه کرد و در بیشتر ترجمه‌هایش، هم شرقی و هم غربی همین رویکرد را داشت و ترجمه آزاد (یا خیلی بی‌‌قاعده) را به وفاداری لفظ‌ به لفظ ترجیح می‌داد. این رویکرد در «شش نمایشنامه از کالدرون» (۱۸۵۳) شش سال قبل از انتشار اولین چاپ رباعیات او نیز دیده می‌شود همین‌طور در «آگاممنون» اثر آیسخولوس (۱۸۷۶، که به صورت خصوصی در ۱۸۶۵ چاپ شد). واضح است که فیتزجرالد آن‌قدر آن را آزاد ترجمه کرده که سوینبورن محقق یونانی را حسابی ناامید کرد. مقدمه‌ای را به آگاممنون خود اضافه کرد که در آن کار ترجمه‌اش را توجیه می‌کرد، و در آن استدلال می‌کرد که رویکرد فوق‌العاده لیبرال کاری بود که می‌توانست برای بازآفرینی انجام دهد و امیدوار بود که روح اصیل یونانی را بازسازی کند. او در پیشگفتار به طرحی اشاره می‌کند که جان درایدن ترجمه‌ها را براساس درجه وفاداری تحت‌اللفظی طبقه‌بندی می‌کند: مقوله‌های استعاره (ترجمه کلمه به کلمه)، تفسیر،  بازنویسی و ...

فیتزجرالد پنج بار رباعیات خیام را ترجمه کرد و هر بار در برگردان قبلی‌اش تجدیدنظر کرد و چیزهایی را به آن افزود. چهار ترجمه در حیات فیتزجرالد انتشاریافت و پنجمین ترجمه‌ی ویرایش‌شده‌اش پس از درگذشت او در میان یادداشت‌هایش پیدا شد.

گویا رباعیات منسوب به خیام که فیتزجرالد در آن زمان در اختیار داشته بیش از مقداری است که او ترجمه کرده است. به نظر می‌رسد شاعر انگلیسی تنها رباعیاتی را ترجمه کرده که وضعیت عاطفی خود را در آنها بیشتر می‌یافته است.

نویسنده: آن ماری دروی

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی