نکتههایی مهم برای حفاظت از سلامت روان در زمان جنگ
پژوهشهای مختلف نشان داده است که شیوع اختلالات روانی در بین زنان، کودکان و سالمندان بیشتر از کل جامعه است و این افراد در زمان جنگ و بحرانها به مراقبتهای بیشتری نیاز دارند.

به گزارش هممیهن آنلاین و به نقل از ایرنا، جنگها ابعاد پیدا و پنهان مختلفی دارند؛ یک بُعد آن ویرانی خانهها و شهرها و زیرساختها است. خرابیها و ویرانیهای جنگ و از دست دادن دوستان و عزیزان و همشهریان به روحیه افراد آسیب میزند. علاوه بر آن افسردگی، اضطراب و اختلال پس از سانحه یا PTSD و انواع بیماریهای روانی را به دنبال دارد و میتواند انسانها را از زندگی عادی دور کند؛ آثاری ویرانگر که گاه تا پایان عمر با انسان میمانند.
سازمان جهانی بهداشت اعلام کرده در مناطق دچار جنگ و بحران، از هر پنج نفر یک نفر دچار اختلال روانی پس از سانحه میشود و این جدا از آمار، حدود ۲۰ تا ۲۵ درصدی شیوع بیماریهای روانی است که در اغلب جوامع وجود دارد.
پژوهشهای مختلف نشان داده است که شیوع اختلالات روانی در بین زنان، کودکان و سالمندان بیشتر از کل جامعه است و این افراد در زمان جنگ و بحرانها به مراقبتهای بیشتری نیاز دارند.
رسانهها از ابزارهای مهم جنگ روانی هستند که با تولید اخبار دروغ و جعلی و گزارشهای ضد و نقیض باعث سردرگمی و نگرانی مردم میشوند. بزرگنمایی، سانسور، انتشار اخبار و عکسهای جعلی و شایعهپراکنی از ابزارهای جنگ روانی به شمار میآیند؛ ابزارهایی که با گسترش رسانههای جدید، شبکههای اجتماعی و ارتباطی و در زمانی که بسیاری از مردم اخبار را از کانالها و شبکههای ارتباطی تلفنهای همراه خود دریافت میکنند، بسیار گسترده تر از گذشته است.
مردم به طور طبیعی نگران جان خود و عزیزانشان هستند
«حمید یعقوبی» نایب رئیس انجمن روانشناسی ایران به پژوهش ایرنا میگوید: جنگ فقط سرزمینها را هدف قرار نمیدهد. روان انسانها را هم میسوزاند. جنگ ترس، ناامیدی، بی خوابی، اضطراب و احساس ضعف و بیقدرتی برای انسانها به همراه میآورد. این احساس نه فقط برای رزمندهها بلکه برای خانوادهها و اطرافیان آنان هم هست و این آثار مخرب به خصوص برای کودکان و سالمندان به مراتب بیشتر است. کشور ما جنگهای مختلفی را پشت سر گذاشته است. در چند روز گذشته نیز با هجوم ناجوانمردانه یک رژیم جعلی، کودککش و بدون پایبندی به مقررات بینالمللی مواجه شده است؛ رژیمی که قبلا نیز با جنگ در غزه سابقه زیادی در نقض حقوق بشر و حمله به غیرنظامیان دارد.
«در این شرایط، علاوه بر مسائل مربوط به جنگ، توجه به پیامدهای روانی آن بسیار مهم است. جنگ به خودی خود برای مردم ترس، اضطراب، ابهام و سردرگمی و سرگردانی به همراه دارد. مردم در شرایط جنگی به طور طبیعی نگران میشوند و هر صدای انفجار در کنار اینکه میتواند امنیت جانی انسانها را به خطر بیاندازد، امنیت روانی مردم را نیز مخدوش میکند. در این شرایط، مردم به طور طبیعی نگران جان خود و عزیزانشان هستند. جنگ میتواند چشمانداز آینده را تیره و تار کند. به دنبال این وضعیت، مردم احساس افسردگی و ناامیدی میکنند. ترس از بیکاری، فقر و تخریب زیرساختهای زندگی و کشور میتواند مردم را دچار احساس بی پناهی، افسردگی و ناراحتیهای روانی کند.»
به گفته عضو هیات علمی دانشگاه شاهد، در این شرایط عدهای از مردم به طور مستقیم درگیر جنگ و به طور ناگهانی با صدای انفجار یا غرش ناگهانی جنگ دچار تروما میشوند. در این شرایط ممکن است یک کودک یا نوجوان در حال استراحت در منزل باشد که با صدای ناگهانی انفجار دچار وحشت و ترس زیادی شود.
پیامدهای اختلال پس از سانحه
وی میافزاید: این نوع اضطراب و ترس ناگهانی موجب PTSD یا اضطراب پس از سانحه میشود. این اختلال پیامدهای زیادی از جمله خشم، پرخاشگری، عصبانیت، افسردگی، انزوای اجتماعی، نگرانی و ناامیدی را به دنبال دارد. برخی افراد در این شرایط با دیگران کمتر صحبت میکنند و این انزوا مشکلات روانی آنها را تشدید میکند. برخی افراد نیز در این حوادث دچار مشکلات فلسفی و تعریف معنای زندگی میشوند و با خود میگویند این همه تلاش و زندگی برای چیست و در سبک زندگی خود تغییراتی ایجاد میکنند. با خود می گویند این چه زندگی بی معنی است که این همه در آن کشتار وجود دارد. در این شرایط فرد احساس رهاشدگی پیدا میکند.
«مساله دیگری که در زمان جنگ به وجود میآید، جنگ روانی است، مردم در شرایط جنگ مدام پیگیر اخبار هستند و مرتب روزنامهها، سایتها، خبرگزاریها و کانالهای خبری را دنبال میکنند، در واقع همزمان با انزوای اجتماعی شاهد توجه بیش از حد مردم به اخبار هستیم، اخبار منفی میتواند به افسردگی و ناراحتیهای روانی مردم و به خصوص کودکان دامن بزند زیرا کودکان از زاویه دید دیگری به اخبار نگاه میکنند و اثرات منفی خبرهای جنگ بر روی کودکان بسیار مخربتر است.»
دانشیار روانشناسی دانشگاه شاهد درباره راهکارهای مدیریت و حفظ سلامت روان مردم در جنگ بیان میدارد: اولین گام برای مدیریت سلامت روان در زمان جنگ این است که احساسمان را بپذیریم. اینکه در شرایط جنگ دچار ترس، استرس، اضطراب، نگرانی، دلشوره، غم و ... می شویم کاملا طبیعی است و نشان میدهد که سیستم واکنشی ما فعال است و درست کار میکند. در این شرایط بسیار مهم است که روابط اجتماعی را با دیگران تقویت کنیم. رفت و آمد با دوستان و آشنایان و صحبت کردن حضوری و تلفنی با آنان، درد دل کردن و همدلی و هم حسی با دیگران در شرایط جنگ در کنترل و مدیریت تنشهای روانی بسیار مهم و تاثیرگذار است و در کاهش احساس تنهایی و افسردگی نقش مهمی دارد.
بسیار مهم دیگر برای مدیریت سلامت روان در زمان جنگ این است که افراد زندگی روزمره و روال عادی زندگی و کار خودشان را ادامه دهند. اقدام بسیار مهم و ضروری دیگر این است که میزان درگیری با اخبار را کم کنیم. اینکه بخواهیم همه بخشهای خبری را دنبال کنیم کار اشتباهی است به یک یا نهایتا دو بار گوش دادن به اخبار در روز بسنده کنیم و البته بسیار مهم است که اخبار را از منابع معتبر و موثق دنبال کنیم و تا جای ممکن تحت تاثیر شایعات و اخبار دروغ که در زمان جنگ بیشتر میشود، قرار نگیریم.
توجه زیاد به اخبار به سلامت روان بزرگسالان هم آسیب میزند چه برسد به کودکان که بسیار بیشتر در این زمینه آسیبپذیر هستند. بچهها احساساتشان را از بزرگترها الگو میگیرند و عصبانیت، خشم، ترس، نگرانی، اضطراب یا افسردگی بزرگترها مستقیم به کودکان هم منتقل میشود. باید تا جای ممکن احساسات منفی را کنترل کنیم و به صورت افراطی و بیش از حد به اخبار واکنش نشان ندهیم. علاوه بر آن باید به زبان ساده به کودکان درباره سوالاتشان توضیح بدهیم تا آرام شوند و کمتر پای تلویزیون و اخبار بشینیم تا کودکان هم کمتر در معرض اخبار قرار بگیرند.
حضور در مراسمهای جمعی و فعالیتهای گروهی مانند مراسم عید و جشنهای ملی و مذهبی، در مساجد، هیاتها و دورهمیها نیز به بهبود سلامت روان و حفظ آرامش افراد کمک میکند. البته در شرایط جنگ باید حضور در اماکن عمومی با رعایت اصول امنیت فیزیکی انجام شود.
جمعبندی
آثار جنگها فقط به ویرانی فیزیکی شهرها و زیرساختها محدود نمیشود و بخش بسیار بزرگ و البته نامرئی پیامدهای مخرب جنگها آسیبهای روانی به انسانها است که پیدا و پنهان به مردم و افراد جامعه وارد میشود. آسیبهایی که به خصوص کودکان، سالمندان و زنان در برابر آنها آسیب پذیرتر هستند.
مشاهد آثار ویرانی و مرگ افراد در جنگها در کنار اخبار جنگ موجب افزایش اختلالات روانی مانند اضطراب، استرس، نگرانی، سردرگمی و افسردگی میشود. پیامدهایی که به صورت اختلالات روانی پس از سانحه یا PTSD میتواند تا پایان عمر زندگی افراد را دچار آسیبهای مزمن کند. مواجهه با صدای مکرر انفجار در زمان جنگ در برخی افراد یک حالت فوبیا و ترس ایجاد میکند به طوری که تا مدتها با کوچکترین صدایی حتی صدای بستن در و پنجره دچار ترس و اضطراب میشوند.
بسیاری از افرادی که تحت تاثیر پیامدهای جنگ و بحران قرار میگیرند برای بازگشت به زندگی عادی نیازمند مراقبت و درمانهای روانی هستند و حتما باید زمینه دسترسی آنان به متخصصان سلامت روان فراهم شود. در عین حال آموزش عمومی درباره روشهای پیشگیری و مدیریت فشارهای روانی مانند پذیرش احساسات واقعی، رفت و آمد با دوستان و آشنایان، گفت و شنود درباره پیامدهای جنگ، کاهش درگیری با اخبار جنگ و دور نگه داشتن کودکان از این اخبار، در کنار حضور در مراسم و برنامههای جمعی در کاهش آثار مخرب پیامدهای روانی جنگ بسیار تاثیرگذار است.