| کد مطلب: ۹۳۰۵

هنر خوار شد جادویی ارجمند

به‌تازگی گروه مطالعات اسلام و عرب دانشگاه اکستر انگلیس از راه‌اندازی رشته تحصیلی «جادو و علوم غیبی» در مقطع فوق‌لیسانس خود خبر داده و خانم پروفسور امیلی سلاو، ع

به‌تازگی گروه مطالعات اسلام و عرب دانشگاه اکستر انگلیس از راه‌اندازی رشته تحصیلی «جادو و علوم غیبی» در مقطع فوق‌لیسانس خود خبر داده و خانم پروفسور امیلی سلاو، علت این امر را «افزایش علاقه اخیر به جادو و علوم غیبی در داخل و خارج از محیط دانشگاهی» عنوان کرده است. هزینه این دوره 12 هزار پوند است و بحث‌های اصلی این درس نیز شامل مواردی چون «استعمارزدایی، کاوش در تاریخچه معرفت‌شناسی‌های جایگزین، فمینیسم و مبارزه با نژادپرستی» می‌شود. از نظر ایشان، قرار است دانشجویان این دوره با دروسی شامل «اژدها در ادبیات و هنر غرب، افسانه شاه آرتور، جادو در یونان و روم، دیرینه‌نگاری، تفکر اسلامی، باستان‌شناسی در فرضیه و عمل و تصویر زنان در قرون وسطی» قادر شوند «این فرض را که غرب محل عقل‌گرایی و علم بوده درحالی‌که بقیه جهان در جادو و خرافات به سر می‌برده‌اند، مورد بازنگری قرار دهند.»
واقع امر انعکاس چنین خبری در میانه روزهایی که جهان در محاصره جنگ‌افروزان است، شاید ارزش چندانی نداشته باشد و یا فکرکردن به چیستی و چرایی و چگونگی‌اش، شاید از این هم بی‌اهمیت‌تر دانسته شود. نمی‌دانم، اما به نظرم شاید اگر کمی دقیق‌تر به ریشه برخی از همین جنگ‌ها بنگریم، احتمالاً ردپای عقب‌افتادگی فکری را بتوان در ریشه‌های آنان بازجست. بگذارید کمی سرراست‌تر بنویسم. بشر در قرون اخیر بر این تصور بود که به مدد عقل و علم مدرن می‌تواند جهانی صلح‌آمیز را رقم بزند. از نظر متفکران عصر روشنگری بدین سو نیز این گمانه که با افزایش شناخت و دانش و آگاهی آدمیان، جهل و تالی‌های فاسد آن چون تعصب و جنگ و جنایت از میان برخواهد خاست و دود خواهد شد و به هوا خواهد رفت، نه سنگ بزرگ که نشانه‌ای سهل‌الوصول بود. در تقسیم‌بندی آنان از تاریخ بشر، انسان با گذر از عصر جادو و اسطوره و متافیزیک، اینک این توانایی را دارد که بر توهمات خویش غلبه کند و جهانی بسازد که معیار آن دانش و حقیقت است. درباره این تقسیم‌بندی و امکان رسیدن به حقیقت البته از همان زمان بحث‌هایی درگرفت، اما به نظرم از نگاه شکاکان و بدبینان که بگذریم، جهان امروز به مراتب صلح‌آمیزتر و بهتر از جهان‌های گذشته است و زندگی آدمیان از هر نظری که بنگریم، در سطح مرفه‌تر و آسوده‌تری در جریان است. مخالفان این ایده اما از همان آغاز طرح این بحث‌ها پایشان را در یک کفش کردند و گفتند، خیر، جهان مدرن، بزرگترین زندانی است که تا این لحظه برای آدمی تدارک دیده شده و جهنم محض است. آنقدر گفتند و این سو و آن سو این سخن نادرست را پراکندند که امروز این بحث که این دنیا جای خوبی نیست، جزء بدیهیات است. نکته جالب ماجرا البته این است که طرفداران ایده جهان جهنمی، معمولاً دست‌شان که برای اثبات مدعا خالی شود، رو می‌آورند به پیداکردن مصداق‌هایی از جهان توسعه‌نیافته و با علم کردن چند ماجرای جنایی طوری بحث می-کنند که انگار در لحظه تمامی جهان در حال ویرانی است و بعد تمامی اینها را نتیجه عقل غربی قلمداد می-کنند.
اینها که گفتم، چه ربطی دارد به بحث اول. عرض می‌کنم. ماجرا این است که عقل غربی و آنچه در غرب در 500 سال گذشته پیش آمده است، بالا و پایین و خوب و بد دارد، اما اولاً دستاورد بشری است و ثانیاً چه بخواهیم چه نه، برتری‌هایی واقعی و عینی برای زندگی آدمی فراهم کرده است. پایه و اساس آن نیز چیزی جز گریز از تفکر جادوگرا و اسطوره‌محور نیست. نفی‌کردن چنین روندی و فراتر از آن، افشاندن بذر شک‌ درباره عقل و علم، چیزی جز خسران برایمان در پی ندارد. نمونه می‌خواهید؟ بنگرید به تمامی همین جنگ‌هایی که در جهان رخ می‌دهد. ریشه عموم آنها تعصب و جهل و قبیله‌گرایی و پرهیز از شنیدن حرف حساب و حقیقت است. واقعاً کدام علم و دانشی می‌تواند لشکرکشی و اشغال و کشتار را توجیه کند؟ مگر غیر از این است که جنگ‌افروزان جهان همواره پشت مشتی ادعاهای موهوم نظیر برتری نژادی پنهان شده‌اند و یا تحت تاثیر همین افکار جادویی و اسطوره‌ای اول دشمنان خود را چون دیو و خود را چون فرشته بازنمایی کرده‌اند و بعد نیز زده‌اند زیر میز گفت‌وگوی عقلانی مبتنی بر شناخت حقیقی دیگری. اول که خبر راه‌اندازی این رشته جدید را خواندم، پیش خودم گفتم بد هم نیست. به هر حال این هم بخشی از تاریخ بشر است و نقد و ارزیابی آن می‌تواند مثمرثمر هم باشد. بعدتر اما نگران شدم مبادا این نیز دستمایه‌ای جدید باشد برای به لجن کشیدن عقل و علم به این بهانه که غربی است و مدرن است و... از این فکر واقعاً پشتم لرزید. نه غرب همواره عقلانی بوده و نه بقیه جهان همیشه غرق در جادو و خرافات، اما مسئله باور بفرمایید اینها نیست. اصلاً این مسابقه «من اول» هم بازتاب تفکر جادویی است. بین جادو و عقل، انتخاب اصلح، دومی است. این را حضرت فردوسی نیز قرن‌ها پیش دریافته بود که سرود: «هنر خوار شد، جادویی ارجمند/ نهان راستی، آشکارا گزند».

دیدگاه

ویژه بیست‌و‌چهار ساعت
سرمقاله
آخرین اخبار