ساسی مانکن
عبدالجواد موسوی
شاعر و روزنامهنگار
ساسی مانکن کار خودش را میکند و به اقتضای از کوزه همان برون تراود که در اوست، انتظار دیگری هم از او نداریم. عامه مردم هم از او استقبال میکنند که باز هم اتفاقی عجیب نیست. من فقط تعجب میکنم از نتیجهگیری برخی دوستان از این ماجرا. آسمان که به زمین نیامده. یک اتفاق تکراری است که دیگر از فرط تکرار به ابتذال کشیده شده. منظورم آهنگ ساسیمانکن نیست که پیشاپیش تکلیفش معلوم است، بلکه بیشتر به نوع مواجهه خودمان با این اتفاق نظر دارم. فعلاً نکاتی را که به ذهنم میرسد، به اختصار مینویسم تا بعد:
۱. من نمیدانم این وحشتِ حارسانِ اخلاق از کجا میآید؟ چنان از استقبال مردم وحشتزده میشوند کانه دنیا به آخر رسیده. عزیزان من! در همهجای دنیا از امر مبتذل استقبال میشود. فرقی نمیکند شعر باشد یا موسیقی یا سینما. دلیلش هم مشخص است؛ برای فهم چنین چیزهایی لازم نیست آدمی از مغزش خیلی استفاده کند. در سرزمین باخ، بتهون و موتزارت هم از این جنگولکبازیها استقبال میشود. در آنجا هم چنین شومنهایی از عزت و اعتباری برخوردارند که هیچ فیلسوف، شاعر و حکیمی را یارای مقابله با آنها نیست اما و اما در همانجا هم آسمان همین رنگی است که در اینجا ملاحظه میفرمایید. یعنی در آنجا هم این آثار، آثاری جدی تلقی نمیشوند. اصلاً کسی اینها را در دایره موسیقی تعریف نمیکند. نوعی صنعت است. صنعتی که مصرف میشود و اندکی بعد چیز دیگری جای آن را میگیرد. به همین سادگی.
۲. این صنعت، مخرب است و غیراخلاقی؟ بر منکرش لعنت اما همینی هست که هست:
متاع کفر و دین بیمشتری نیست
گروهی آن گروهی این پسندد
جهان، جنگل مولاست. بازاری که هرکس متاع خود را در آن عرضه میکند. من هم مثل ساکنانِ نافرمانِ دهکده جهانی از بسیاری از این مناسبتها حالم بههم میخورد، اما چه میتوان کرد؟ با شعار دادن، هیاهو و فریاد وااخلاقا و وااسلاما، به هیچ جایی نمیرسیم. تجربه نشان داده که زورمان به تغییر مناسباتی که بر جهان حکمفرماست، نمیرسد. اگر زورمان به ویدئو، ماهواره و اینترنت رسید، به این یکی هم میرسد، اما نمیتوانیم. پس بهتر است متاع مورد علاقه خودمان را تولید کنیم و در یک رقابت سالم و شرافتمندانه آن را در اختیار مردم قرار دهیم تا هم تکلیف خودمان را انجام داده باشیم، هم عرصه را برای جولان امری که ناپسندش میدانیم بیرقیب نگذاریم.
۳. پس با این حساب استقبال از چنین آثاری جای نگرانی ندارد؟ چرا ندارد. دارد، خوبش را هم دارد اما اول آنکه نباید خیلی ترسید. این آثار میآیند، بهشدت هم از آنها استقبال میشود و خیلی زود هم فراموش میشوند؛ درحقیقت مصرف میشوند. درست مثل غذای فستفودی. آنچه ماندگار است و بهعنوان موسیقی در حافظه فردی و جمعی مردم ایران باقی میماند، نه این خزعبلات که آثاری جدی هستند که تاریخ خوب قدر و قیمتشان را میداند. بااینحال همانطور که غذای فستفودی هم اگر زیاد مصرف شود پدر کبد و معده را در میآورد، اگر قرار باشد جامعه ایرانی صبح تا شب از این مهملات گوش کند، طبیعی است که چیزی بهنام ذوق و ذائقه زیباییشناسی در او باقی نمیماند و بدا بهحال ملتی که به چنین روزی بیفتد. وداع با زیبایی آغاز ویرانی و انهدام یک سرزمین و تاریخ است. اگر حقیقتاً نگران چنین وضعیتی هستیم، باید کاری کنیم. منظورم مسئولان و مدیران فرهنگی نیست. خداراشکر دیگر نه آنها با ما کاری دارند، نه ما با آنها. آنها تصمیمشان را گرفتهاند و دیگر گوششان بدهکار دیاری نیست. مضاف بر اینکه اصلاً نباید از آنها انتظاری داشت. یعنی از ساسیمانکن شاید بتوان انتظار داشت، اما از آنها اصلاً و ابداً. نه بهایندلیل که نمیخواهند کاری صورت دهند. اتفاقاً باید از خدا بخواهیم که آنها کاری صورت ندهند که کار نکردن آنها قطعاً ضرر و زیانش کمتر است. غالب مدیران فرهنگی ما در سالهای اخیر نشان دادهاند که سلیقه و ذائقهشان در موسیقی، اگر از مخاطب عام کمتر نباشد قطعاً بیشتر نیست. فکر کنید آدمهایی که روزگاری از تتلو حمایت میکردند، امروز شدهاند وکیل و وزیر. باور بفرمایید بسیاری از آنها در خلوتشان با همین ساسیمانکن، نرد عشق میبازند و اگر فردا همین ساسیمانکن با همین ریتم، آهنگ و همین تیپ و قیافه، چیزی بخواند که متنش با اهداف و اغراض سیاسی این بزرگواران همخوانی داشته باشد، در استادیوم آزادی برای او کنسرت میگذارند.
۴. آیا از دست ما کاری برمیآید؟ اگر از دست کسی کاری برآید، از دست همین مایی است که به ظاهر هیچکارهایم. باید به این باور برسیم که فقط خودمان میتوانیم نجاتدهنده خودمان باشیم. با بچههایمان، با اطرافیانمان و با آنهایی که اندکی گوششان بدهکار سخن ماست، موسیقی خوب گوش کنیم. فقط همین. گوشی که موسیقی خوب گوش کند، کلام نازل را از کلام خوب، پاکیزه و متعالی تشخیص دهد دیگر با چنین زبالههایی سروکار نخواهد داشت. حتی اگر هم از سر اتفاق چنین خزعبلاتی را بشنود، اتفاق خاصی برای او نخواهد افتاد جز آنکه قدر و قیمت آثار هنری را بیشتر خواهد فهمید.