نگاه خارجی
آنچه در این ستون میخوانید، دیدگاههای رسانههای خارجی است که صرفا جهت اطلاعرسانی منتشر میشود و این دیدگاهها موضع روزنامه «هممیهن» نیست.
آنچه در این ستون میخوانید، دیدگاههای رسانههای خارجی است که صرفا جهت اطلاعرسانی منتشر میشود و این دیدگاهها موضع روزنامه «هممیهن» نیست.
اذهان اسیر ایران
دینا اسفندیاری و آرین طباطبایی، ژوئن ۲۰۱۴ مقالهای در مجله علمی بولتن دانشمندان هستهای نوشتند و در آن استدلال کردند که ایران «نگرانیهای اصیل و منطقی» در مورد تامین سوخت هستهای دارد و «برای تضمین فرآیند تامین سوخت هستهای ایران، سازوکار مشخصی» مورد نیاز است. این مقاله مشخصاً نسبت به منافع ایران همدلی میکرد. نشریهای که این مقاله را منتشر کرد، اسفندیاری را بهعنوان پژوهشگر دانشکده کندی در دانشگاه هاروارد و طباطبایی را بهعنوان پژوهشگر علوم سیاسی در اندیشکده RAND معرفی میکرد. اما مقالهای که اخیراً در نشریه سمافور و ایراناینترنشنال منتشر شده، مدعی است که این مقاله بخشی از یک عملیات نفوذ از سوی ایران بود که شامل چندین پژوهشگر ایرانیتبار بودند که توسط ایران جمع شده و تحت تاثیر قرار گرفتهاند. فرد دیگری که در این گروه با عنوان «ابتکار متخصصان ایران» حضور داشت، علی واعظ، مدیر کنونی پروژه ایران در گروه بینالمللی بحران بود. در طول سالیان گذشته این افراد در نشریات مختلف (از جمله نیویورکتایمز) مقاله مهمان نوشتهاند و چندین مصاحبه با رسانههای مختلف انجام دادهاند و مباحث اثرگذاری در مورد ایران مطرح کردهاند.
واعظ با رابرت مالی هم نزدیک بود، فردی که به دولت اوباما برای توافق هستهای با ایران کمک کرد. مالی بهعنوان فرستاده ویژه دولت آمریکا در امور ایران به دولت بایدن بازگشت. طباطبایی هم در این دولت به وزارت خارجه رفت و سپس به پنتاگون منتقل شد، جایی که اکنون رئیس دفتر کریستوفر مایر، معاون وزیر دفاع در امور عملیات ویژه است.
شرایط وقتی جالبتر شد که مجوز امنیتی مالی بهار امسال توسط وزارت خارجه به دلیل ظن سوءمدیریت اطلاعات محرمانه تعلیق شد. مالی ماه ژوئن به مرخصی بدون حقوق فرستادهشد. ماه ژوئیه سمافور گزارش داد که مالی تحت تحقیقات افبیآی قرار دارد. در همین شرایط است که شبکه اپوزیسیون ایراناینترنشنال به مجموعهای از ایمیلهای مرتبط با ایران دست پیدا کرد که بسیاری از آنها خطاب به مصطفی زهرانی، دیپلمات ارشد ایرانی نوشتهشدهاست. این مکاتبات، آنگونه که در برخی محافل وانمود میشود، به مثابه مدرک غیرقابل تردید در مورد خائنانی که برای ایران جاسوسی میکردند، نیستند. اما این مکاتبات روشهای نرمی را نشان میدهد که رژیم ایران برای استفاده از گروههای متفکران اثرگذاری که به ارتباط با مقامهای ایران علاقهمندند، به کار میگیرد تا آنها را به فرصتی برای تحت تاثیر قرار گرفتن از سوی ایران تبدیل شوند. گروه بینالمللی بحران هرگونه خدشه در گزارشهای خود را کاملا تکذیب میکند و معتقد است که گزارش [ایراناینترنشنال] «مشحون از بیدقتی و توصیفهای نادرست است.» ریچار آتوود، مدیر اجرایی گروه بینالمللی بحران در پاسخ به من نوشت: «ایران هرگز پژوهشهای
مهم و نتیجهگیریهای کارمندان ما را مدیریت نکردهاست.»
درست است که ایمیلها و پیامکها را میتوان به صورت گزینشی و با هدف گمراهکردن مخاطب نقل قول کرد. درست است که به احتمال قریب به یقین این پژوهشگران نیت شرافتمندانهای را دنبال میکردند که آنها را وادار میکرد با هر دو طرف ارتباط برقرار کنند. این هم درست است که مقامهای ایرانی، در مکاتبات داخلی ممکن است که میزان اهمیت «ابتکار متخصصان ایران» را بیش از اندازه مورد مبالغه قرار دادهباشند. اما آنچه مورد اشکال است، هدف و نیت این پژوهشگران نیست، چراکه در راستای اهداف سیاست خارجی آمریکا بودهاست. حتی مسئله این نیست که این افراد از یک رژیم مستبد خط گرفتهاند.
مشکل عدم شفافیت است. کسانی که یادداشتهای این افراد را در نشریات میخواندند باید پیوندهای این افراد را با «ابتکار متخصصان ایران» و رهبرانش در ایران میدانستند. آنها همچنین باید شفافیت کامل را در ارتباط با اندیشکدهها، رؤسای دانشکدهها و سردبیران روزنامهها و نشریات و دولتهایشان حفظ میکردند. بدون این شفافیت، حتی تلاشهای صادقانه آنها هم به تلاش بدکارانه برای فروش نفوذ تبدیل میشود. بدون توجه به اینکه نتیجه تحقیقات در مورد مالی به کجا میرسد، این سوال باید جواب دادهشود که افرادی که نام آنها در این ایمیلها آمدهاست، چگونه میتوانند هیچ جایگاه دولتی و خصوصی را با اعتماد و مسئولیت حفظ کنند.