دیپلماسی عمومی و تقابل روایتها
حمیدرضا اکبرپور دکتری حقوق بینالملل عمومی درحالیکه کش و قوس تقابل ابرسرمایهداران ایالات متحده یعنی ایلان ماسک و جورج سوروس روزبهروز بیشتر میشود، چند روز
حمیدرضا اکبرپور
دکتری حقوق بینالملل عمومی
درحالیکه کش و قوس تقابل ابرسرمایهداران ایالات متحده یعنی ایلان ماسک و جورج سوروس روزبهروز بیشتر میشود، چند روز پیش نتانیاهو بهعنوان نخستوزیر اسرائیل و بهصورت غیرمستقیم بهعنوان نماینده لابی قدرتمند یهودیان در ایالات متحده با ایلان ماسک دیدار کرد. برخی این دیدار را به معنی حمایت دولت کنونی اسرائیل و بالاخص لابی یهودیان ایالات متحده از ماسک در تقابل با سوروس تعبیر کردهاند. در این نشست ورای مسائلی که مطرح شد، موضوع ایران نیز پیش کشیده شد. نتانیاهو با گریزی به مسئله غنیسازی اورانیوم و ضدیت ایران با کشور اسرائیل، بر لزوم ممانعت از دستیابی ایران به سلاح هستهای تاکید کرد. همین امر سبب سد تا ماسک به بیان خاطرهای در مورد مواجههاش با مسئولان ایرانی بپردازد. ماسک بیان داشت که پس از اعلام او مبنی بر ارائه سرویس اینترنت ماهوارهای استارلینک به شهروندان ایرانی پس از کسب مجوز لازم از وزارت خارجه آمریکا، نامهای را از سوی مقامات ایران دریافت کرده است که برخلاف انتظارش کاملاً مؤدبانه و محترمانه بوده است ولی حاوی ابراز ناخشنودی حکومت ایران نسبت به تصمیم او بوده است. سپس بیان داشت که انتظار یک نامه سرشار از خشم و عصبانیت را داشتم ولی متن آن در سطح آثار چارلز دیکنز، مؤدبانه و محترمانه بود. پس از آن نتانیاهو به ماسک خاطرنشان کرد که فریب ادبیات دیکنزی مقامات ایران را نخورد. این بخش از گفتوگوی نتانیاهو و ماسک در مقابل بخش اعظم گفتوگوی این دو، ناچیز بود. حتی اشارات صورتگرفته نیز شاید فارغ از ارزشگذاری تحلیل سیاسی باشد اما به عقیده نگارنده، از همین مجمل هم نکات ناگفته و شاخصی قابل استخراج است که خروجی آن به درک بهتر جهان امروز و شرایط حاکم بر آن منجر میشود. آنچه مشخص است عصر کنونی را شاید بتوان عرصه رقابت دولتها در خصوص تبیین، ترویج و تلقین برداشت خود از رویدادها در بستر جامعه جهانی قلمداد کرد؛ رقابتی که با عنوان دیپلماسی عمومی نامیده میشود و توان یک دولت را برای پیشبرد اهدافش در جامعه هدف که ممکن است شهروندان یک یا چند کشور و یا کل جامعه جهانی باشند را تسهیل میکند. آن بخش از گفتوگوی نتانیاهو و ماسک را هم باید در همین قالب تفسیر کرد. زمانی که نتانیاهو روایت مورد تاکید خود درباره ایران را عرضه کرد، با ذکر خاطرهای از ماسک به چالش کشیده شد و سپس باز ماسک با توصیه نتانیاهو به دیدگاه غالب رجوع کرد و گفت انتظار داشتم زیر نامه نوشته شده باشد مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل. تمرکز بر رفت و برگشتهایی که رخ داد و در این میان دیدگاه غالب را به چالش کشید، شمهای از توان دیپلماسی عمومی را نشان میدهد. در این مورد با دو روایت عمده اسرائیلی و ایرانی مواجه هستیم. با وجود اینکه روایت ایرانی میتواند تاثیرگذار باشد اما در مقابل روایت اسرائیلی توان ایستادگی ندارد. تکرار، یکپارچگی و عمقبخشی به گفتمان از سوی طرف اسرائیلی از مهمترین دلایل برتری روایت اسرائیل و در نتیجه توانافزایی آن دولت در جهت بسیج جوامع و سپس دولتها در مقابل ایران است. اما در طرف مقابل، روایت ایران بهرغم پتانسیل بالایی که دارد، مقطعی، غیربسیط و در برخی مواقع متناقض است. این خصوصیات سبب شده است تا روایت ایرانی چندان مورد توجه قرار نگیرد و بهطور عملی ابزار دیپلماسی عمومی نادیده انگاشته شده است. این در حالی است که ایران این پتانسل را دارد که روایتهای خودش را در قالب دیپلماسی عمومی اثربخشتر کند. حداقل تجربه تاریخی نشان داده است که در مقطع برجام، ایران با تاکید بر روایتهای مستدل و روشن، توانسته بود علاوه بر دولتها، بخش اعظمی از افراد و نهادهای مؤثر غیردولتی را با خود همراه کند. در مجموع دیپلماسی عمومی، ابزار بالقوهای است که شاید هنوز برخی سیاستمداران ایرانی به اثرگذاری قدرتمند آن به دلایل متعددی واقف نباشند. بدون شک ایران بهویژه با تاکید بر مؤلفههای اثرگذار و بالقوهای که دارد، میتواند در مسیر تقویت روایتش در بستر دیپلماسی عمومی، گامهای محکم و قابل اعتنایی بردارد. البته این امر قبل از هر چیز مستلزم درک واقعی از توانمندیهایش فارغ از رویکرد دگماندیشی است که برخی در پی پیادهسازی آن هستند. از سوی دیگر نیز تشخیص روندهای بینالمللی و واکنش مناسب و متناسب به آن در بستر توانمندیهایی که ذکر شد، ضروری است. بنابراین ترکیب شناخت توانمندیهای درونی و ملزومات عرصه بینالمللی، ابزار دیپلماسی عمومی را به بستری تبدیل میکند که روایت را پرمخاطبتر میسازد و توان مقابله با روایتهای حاکم را افزایش میدهد.