| کد مطلب: ۸۵۴۳
چهــار دهـه تـروریسـم علیـه ایـران

چهــار دهـه تـروریسـم علیـه ایـران

جمهوری اسلامی از ابتدای تشکیل با موضوع تروریسم و حمایت دولت‌های خارجی از آن روبه‌رو شد. اقدامات تروریستی خلق عرب که با حمایت رژیم صدام حسین آغاز شده بود، مقدمه

جمهوری اسلامی از ابتدای تشکیل با موضوع تروریسم و حمایت دولت‌های خارجی از آن روبه‌رو شد. اقدامات تروریستی خلق عرب که با حمایت رژیم صدام حسین آغاز شده بود، مقدمه جنگ تحمیلی هشت‌ساله علیه ایران بود و با شروع جنگ هشت‌ساله عراق به شکل جدی‌تری وارد حمایت از گروه‌های تروریستی مخالف جمهوری اسلامی و در صدر آنان سازمان مجاهدین خلق و حزب دموکرات کردستان ایران و حزب کومله شد.

سازمان مجاهدین خلق

سازمان مجاهدین خلق که پیشتر در رابطه با دستگیری سعادتی، عضو مرکزیت این سازمان ارتباط مخفی‌اش با اتحاد جماهیر شوروی برملا شده بود با فرار رهبرانش از کشور و استقرار اولیه در فرانسه ارتباطش با عراق را گسترش داد و نیروهایش را در مقری در نزدیکی بغداد مستقر کرد و هدایت فعالیت‌های تروریستی خود را با تمرکز بیشتری به انجام رساند. سازمان مجاهدین خلق مهمترین و فعال‌ترین گروه تروریستی علیه نظام جمهوری اسلامی بوده که در دهه شصت از حمایت عراق برخوردار بود و پس از فروپاشی حکومت صدام حسین نیز تحت حمایت و پوشش ایالات متحده آمریکا قرار گرفت و همچنین از ارتباط و حمایت دولت عربستان سعودی و اسرائیل نیز برخوردار شد. این سازمان برای نخستین بار اسناد فعالیت‌های مخفی هسته‌ای ایران را در اختیار رسانه‌ها قرار داد که به‌زعم کارشناسان به احتمال قوی توسط سازمان‌های جاسوسی چون سیا یا موساد در اختیار این سازمان
قرار گرفته بود.

گروهک‌های تکفیری و تجزیه‌طلب

از دهه هشتاد که تعارض جمهوری اسلامی با کشورهای منطقه گسترش یافت، فعالیت گروهک‌های تروریستی تجزیه‌طلب با گرایش تکفیری نیز با حمایت آنان افزایش یافت. جندالله نخستین گروه از این دست به رهبری عبدالمالک ریگی از حمایت عربستان سعودی و شیخ‌نشین بحرین برخوردار بود و برخی منابع از حمایت سرویس امنیتی ارتش پاکستان از این گروه نیز خبر داده‌اند. عبدالمالک ریگی که در اوج فعالیت خود از پوشش خبری رسانه سعودی العربیه نیز برخوردار بود، حملات تروریستی متعددی را با موفقیت به انجام رساند و بیش از همه مقامات دولتی و نیروهای نظامی ایران را مورد هدف قرار داد. با دستگیری و اعدام عبدالمالک ریگی بازمانده‌های این گروهک گروه جدیدی با نام جیش‌العدل راه انداختند که اقدامات جندالله را در منطقه سیستان و بلوچستان ادامه داده و همچنان از حمایت کشورهای عربی حاشیه خلیج‌فارس برخوردار است.

برخلاف جندالله و جیش‌العدل که ادعاهای تکفیری و قومی را با هم ترکیب کرده بود گروه حرکة‌النضال الاحوازیه گروهک تجزیه‌طلب عربی است که با ادعاهای قومی در استان خوزستان و بوشهر به فعالیت می‌پرداخت و اهداف مورد حمله‌اش بیشتر شامل تاسیسات و لوله‌های انتقال انرژی و برخی افراد منفرد بود و کمتر موفق به درگیری با نیروهای نظامی و یا هدف قرار دادن مقامات دولتی شد. حمله تروریستی 31 شهریور 1397 به رژه نیروهای مسلح در اهواز مهمترین اقدامی بود که در ابتدا گروه الاحوازیه مسئولیت آن را برعهده گرفت اما همزمان داعش نیز مسئولیت آن را پذیرفت و الاحوازیه خبر اولیه خود در پذیرش آن را رد کرد. با این حال در نهایت الاحوازیه از سوی مقامات ایرانی مسئول اصلی این عملیات تروریستی شناخته شد. براساس حکم دادگاهی در دانمارک اعضای حرکة‌النضال به ارتباط و جاسوسی به نفع عربستان سعودی محکوم شدند و ایران نیز با دستگیری رهبر این گروهک، اعترافات او مبنی بر ارتباط با سرویس امنیتی عربستان سعودی را منتشر کرده است.

کومله و حزب دموکرات کردستان نیز که در شمال عراق مستقر هستند پس از سقوط رژیم صدام حسین تحت حمایت اسرائیل قرار گرفته‌اند و در سال‌های اخیر علیه تاسیسات هسته‌ای در اصفهان با هدایت اطلاعاتی موساد اقدام به عملیات کرده‌اند. کومله و حزب دموکرات کردستان پس از سرنگونی رژیم صدام حسین ارتباطات خود را با کشورهای غربی گسترش داده‌اند و بارها در کنگره ایالات متحده حاضر شده و از محل بودجه این نهاد علیه جمهوری اسلامی بهره‌مند شده‌اند.

داعش

با برقراری حکومت ادعایی سازمان تروریستی «دولت اسلامی عراق و شام» موسوم به داعش در خاک عراق و سوریه، ایران در کنار سایر کشورها به مبارزه با این سازمان برخاست. این سازمان تروریستی تکفیری در اوج فعالیت خود عملیات‌های تروریستی علیه ایران نیز اجرا کرد که حمله به ساختمان مجلس شورای اسلامی و مرقد بنیانگذار جمهوری اسلامی مهمترین آنها بود. با این حال ایران از طریق سپاه قدس به فرماندهی سردار قاسم سلیمانی در اقدام پیش‌دستانه به مقابله با داعش پرداخت و به سرکوب این گروه در سوریه و عراق کمک فراوانی کرد و به‌زعم برخی کارشناسان مهمترین عامل شکست داعش، اقدامات نظامی به رهبری و هدایت ایران بود. نیروهای نظامی فاطمیون از رزمندگان افغانستانی و زینبیون از رزمندگان پاکستانی مهمترین نیروهای رزمی بودند که با هدایت ایران توانستند مقابل داعش به یاری دولت سوریه و عراق بشتابند. حشدالشعبی نیز که متشکل از نیروهای داوطلب شیعی عراقی بود، با حمایت مستشاری ایران تجهیز و آماده شدند و در جبهه عراق به مقابله با داعش پرداختند.

نگاه کارشناس

تاریخچه تروریسم علیه ایران در گفت‌وگو با شعیب بهمن:

داعش خراسان نمی‌تواند علیه ایران موفق باشد

هشتم شهریور مصادف با انفجار در دفتر نخست‌وزیری جمهوری اسلامی ایران با عنوان مبارزه با تروریسم نامگذاری شده است. شعیب بهمن، کارشناس مسائل غرب آسیا و رئیس موسسه مطالعات جهان معاصر، در گفت‌وگو با هم‌مهین به بررسی تاریخچه تروریسم علیه ایران پرداخته است.

‌نخستین فعالیت‌های تروریستی علیه ایران از چه برهه‌ای آغاز شد؟

ترور سیستماتیک در دوران معاصر با معنا و مفهوم خود از نیمه دوم قرن نوزدهم وارد ادبیات سیاسی شد. البته قبل از آن هم در طول تاریخ، همواره بحث ترور و تروریسم وجود داشته است. می‌شود گفت از زمان شکل‌گیری جوامع اولیه تا جوامع مدرن همواره موضوع تروریسم در طول تاریخ و در همه مکان‌ها و زمان‌ها وجود داشته، اما از نیمه دوم قرن نوزدهم به بعد، این مفهوم معنای مؤثر خودش را پیدا می‌کند و ایران هم از پیامدهای مرتبط با آن بی‌نصیب نمی‌ماند.

اگر بخواهیم از این زاویه به آن نگاه کنیم، شاید بتوان گفت اولین جنبه‌های ترور سیستماتیک که به هر حال به نوعی به حوزه‌های بین‌الملل هم ارتباط داشت در ایران در زمان جنگ جهانی اول و به واسطه قحطی بزرگ رخ داد که به یک نسل‌کشی سازمان‌ِیافته علیه ایرانیان بدل شد و ما اساساً‌ شاهد یک رویداد بسیار بزرگ در تاریخ کشورمان بودیم که البته آن‌طور که بایسته و شایسته است این واقعه مهم مورد کنکاش تاریخی قرار نگرفته است و نه امروز جایگاه خیلی خاصی در بین افکار عمومی یا حتی نخبگان سیاسی‌مان دارد. بعد از آن ما می‌توانیم بگوییم با شکل‌گیری احزاب و جریان‌های سیاسی مدرن به واسطه وابستگی‌هایی که بعضاً به قدرت‌های خارجی داشته و نگاه‌ها اقدامات تروریستی را در حوزه‌های مختلف و در گوشه و کنار ایران انجام دادند، به هر حال در حوزه حذف رقبای سیاسی یا حذف شخصیت‌های برجسته سیاسی کوشش کردند. این شرایط در برهه‌های بعدی تاریخ به‌ویژه در زمان اشغال ایران در جنگ جهانی دوم با شکل‌گیری حرکت‌های جدایی‌طلبانه و تجزیه‌طلبانه وابسته به شوروی در شمال غربی ایران در مناطق مختلف رنگ و بوی جدیدتری به خودش گرفت و جریان‌های سیاسی‌ای که موضوعات تجزیه‌طلبانه را دنبال می‌کردند عملاً دست‌شان به انواع ترورها هم باز شد. این رویکرد را به عنوان یک مشی سیاسی و عملیاتی در دستور کار خودشان قرار دادند و این مسئله باعث بروز جنایات و اقدامات ضدانسانی هم شد.

‌پس از وقوع انقلاب اسلامی روند تروریسم علیه ایران چه جهت‌گیری‌ای داشت؟

با پیروزی انقلاب اسلامی تروریسم علیه ایران گسترش یافت. جریان‌ها و احزاب و گروهک‌هایی که وابستگی‌های خارجی داشتند، از این طیف اقدامات انجام می‌دادند. بعد از انقلاب تروریسم بین‌المللی علیه ایران شکل و شمایل جدیدتری گرفت. در برهه‌هایی از تاریخ به‌ویژه سال‌های ابتدایی بعد از پیروزی انقلاب، پدید آمدن گروهک‌های تروریستی در مناطق مختلف باعث انجام اقدامات تروریستی متعدد شد به‌عنوان مثال گروه‌های تروریستی مثل کومله و دموکرات جنایت‌های بسیار زیادی را علیه مردم غرب و شمال غرب کشور مرتکب شدند.

همچنین سازمان مجاهدین خلق هم اگرچه در ابتدا تصور می‌شد که بیشتر ترورهایش جنبه ایدئولوژیک دارد و یا به دلیل مبارزات سیاسی‌اش دارد اتفاق می‌افتد، اما به هر حال اسناد و مدارک نشان داد که در گذر زمان این جریان هم به کشورهای منطقه و همچنین غربی متصل بوده است، کما اینکه در نهایت هم با حمایت صدام قصد داشت وارد خاک ایران شود و سرنوشت جنگ را به نوعی دیگر رقم بزند.

قاعدتاً همه گروهک‌هایی که در دوران بعد از انقلاب فعالیت می‌کردند همگی دارای وابستگی‌هایی به کشورهای منطقه بودند و از سوی کشورهای منطقه یا برخی از کشورهای غربی مورد حمایت قرار می‌گرفتند. پشتیبانی دولت صدام در عراق از گروهک‌های تروریستی مثل کومله و دموکرات کاملاً آشکار و واضح بود، همینطور حمایت عراق و همچنین برخی کشورهای غربی از منافقین یک اتفاق کاملاً واضح و کاملاً آشکار بود.

در سال‌های بعدی و پدید آمدن گروهک‌های تروریستی جدیدتر مثل پژاک یا جندالله که اسامی مختلفی هم در موردش مورد استفاده قرار می‌گیرد؛ اینها همه دنباله‌های خارجی داشتند و توسط سرویس‌های اطلاعاتی خارجی هدایت، تسلیح و تجهیز می‌شدند و اقدامات و اعمال تروریستی هم داخل ایران انجام می‌دادند. یک بخشی از فعالیت‌هایی که می‌‌شود از آن به عنوان تروریسم بین‌المللی علیه ایران اشاره کرد و نام برد، به اعمال تروریستی توسط این گروه‌ها برمی‌گردد؛ بخشی‌اش هم به اعمال تروریستی مستقیم توسط سرویس‌های اطلاعاتی کشورها و بازیگران خارجی که در رأس آنها آمریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها همواره نقش مهمی را در هدایت و پیشبرد تروریسم علیه ایران داشتند.

‌تروریسم در دهه هفتاد با هدف قراردادن برخی از مقامات مهم چون سرلشکر صیادشیرازی روی داد. این ترورها وابسته به کدام گروه بود و چه اهدافی را دنبال می‌کرد؟

ترورهایی که توسط منافقین انجام می‌شد قاعدتاً یک بخشی از آن به خاطر ماهیت تفکرات این گروه بود که پیش از اینکه وارد این ترورهای هدفمند بشود در دهه شصت و بعد از پیروزی انقلاب به عبارتی می‌‌شود گفت ترورهای فله‌ای انجام می‌داد و علاوه بر اینکه مقرهای مهم و شخصیت‌های مهمی مثل دفتر حزب جمهوری اسلامی یا اشخاص مهم را مثل آقای بهشتی رئیس قوه قضائیه و انفجار دفتر نخست‌وزیری و شهادت رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر و همچنین در ترور بسیاری از ائمه جمعه دست داشت، در آن برهه به شکل کامل از سوی صدام حمایت می‌شد و حمایتش کاملاً‌ مشخص بود. در دهه هفتاد هم همین اتفاقات رخ داد ولی به دلیل اینکه نیاز به حمایت خارجی داشت و این حمایت خارجی هم مستلزم نوعی بازسازی چهره این گروه در غرب بود، در نتیجه از آن ترورهای دهه شصت دست برداشت و بیشتر به سمت ترورهای هدفمند آمد و تلاش کرد افراد و شخصیت‌هایی را مورد هدف قرار بدهد که هم افراد مؤثر و مهمی در نظام جمهوری اسلامی بودند و هم آن افراد به‌نوعی از نظر سازمان مجاهدین خلق افرادی بودند که نقش مهمی در ناکام ماندن این سازمان ایفا کرده بودند. در همه این سال‌ها هم حامیان مالی و اطلاعاتی این گروه کاملاً مشخص بودند. یعنی این گروه در برهه‌های مختلف توسط برخی از کشورهای اروپایی مثل فرانسه به شکل آشکار حمایت شده و همچنین توسط آمریکایی‌‌ها مورد حمایت بوده و تا سال 2003 توسط صدام کاملاً پیشتیبانی می‌شدند. در سال‌های اخیر ارتباطات آنها با برخی دیگر از کشورهای منطقه مثل عربستان گسترش پیدا کرد و می‌شود گفت ارتباطات آنها، هم با کشورهای منطقه‌ای و هم فرامنطقه‌ای وجود داشته است.

ضمن اینکه این گروه‌ها و جریان‌ها مثل جندالله یا جیش‌العدل که از آنها به عنوان جندالشیطان و جیش‌الظلم هم یاد می‌شود، دارای عقبه خارجی بودند و حمایت عربستان و بخشی از جریان‌ها در داخل کشورهای منطقه مثل پاکستان از این گروه‌ها کاملاً روشن و واضح و آشکار بوده است.

‌رژیم صهیونیستی با توجه به سابقه گسترده در زمینه تروریسم هدفمند و سازمان‌یافته چه نقشی در تروریسم در ایران داشته است؟

ترورهای رژیم صهیونیستی در ایران عمدتاً در دهه هشتاد اتفاق افتاد که دانشمندان هسته‌ای ایران را مورد هدف قرار داد. این ترورها دو بعد دارد. یک بعدش به خود اسرائیل ارتباط پیدا می‌کند که اساساً از زمان پیدایش‌اش تا به امروز ترور را به‌عنوان یکی از سیاست‌ها و اقدامات خودش در حوزه خارجی در دستور کار قرار داده و اقدمات تروریستی اسرائیل صرفاً محدود به ایران هم نمی‌شود. ما در کشورهای دیگر هم اقدامات تروریستی اسرائیل را در سال‌های گذشته به وضوح مشاهده کرده‌ایم. کما اینکه بسیاری از سران نیروها و جریان‌هایی که با اسرائیل به مقابله می‌پرداختند در کشورهای مختلف از فلسطین و لبنان و سوریه بگیریم تا جاهای دیگر توسط اسرائیل ترور شدند.

در دهه هشتاد و با برجسته شدن مسئله هسته‌ای ایران و موضوعات مرتبط با همکاری ایران با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی یک فضای جدیدی در سیاست خارجی ایران شکل گرفت. ایران را اساساً‌ به همکاری با آژانس سوق داد و این همکاری در ابتدا چون خیلی ابعادش روشن نبود منجر به شناسایی برخی از دانشمندان هسته‌ای ایران شد که اسرائیلی‌ها هم با توجه به نفوذی که در آژانس داشتند از این اطلاعات استفاده کردند و در نهایت هم برخی از چهره‌ها و دانشمندان هسته‌ای ایران را ترور کردند. یک بخشی از هدف‌شان این بود که پیشرفت‌های هسته‌ای ایران را متوقف کنند و در یک فضای بزرگتر تلاش داشتند که همواره به نوعی ناامنی در داخل ایران را ترویج دهند و ایران را به‌عنوان یک کشور ناامن نشان بدهند. به همین دلیل هم از روش‌های مختلفی در این حوزه استفاده کردند. البته اقدامات اسرائیل در حوزه هسته‌ای و اطلاعاتی که از طریق آژانس نشت پیدا کرده، به ترورهای هسته‌ای مرتبط نمی‌شود. در مسئله سرقت اسناد هسته‌ای ایران هم، ما ردپای آژانس را می‌توانیم مشاهده کنیم.

‌در دهه گذشته با پدیده داعش در منطقه مواجه شدیم. ایران در زمینه مقابله با سازمان تروریستی داعش چه رویکردی را در پیش گرفت؟

مسئله داعش یک موضوع بسیار جدی بوده است. قبل از اینکه وارد موضوع داعش بشویم باید به چند نکته توجه داشته باشیم؛ نکته اول این است که در چند دهه اخیر به‌ویژه بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به یک بهانه و دستاویز برای بسیاری از تحولات بین‌المللی تبدیل شده و رخداد 11 سپتامبر 2001 در آمریکا هم موجب شد که آمریکایی‌ها مبارزه با تروریسم را به‌عنوان یک گفتمان مسلط خودشان در عرصه بین‌المللی تبدیل کنند که پیامدش هم تهاجم نظامی آمریکا به افغانستان و عراق بود.

نکته دوم این است که به واسطه این اقدامات آمریکا ما شاهد پیدایش یک تروریسم بین‌المللی در سطح جهان به‌ویژه در منطقه غرب آسیا بودیم و این تروریسم بین‌المللی توانست اول سوریه و بعد هم عراق را به‌عنوان گروه داعش به آشوب بکشاند. نکته مهم این گروه تروریسم بین‌المللی صرفاً عوامل به‌وجودآورنده این جریان تروریستی که یک بخشی‌اش به‌خاطر همان حملات نظامی آمریکا به منطقه بود، نیست، بلکه آن چیزی که این تروریسم بین‌المللی داعش را حائز اهمیت می‌کند این است که توانسته به واسطه ایدئولوژی‌ای که داشته، اتباع کشورهای مختلف را دور هم جمع کند. البته صرفاً مسئله ایدئولوژیک نبود چون خیلی از افرادی که به داعش می‌پیوستند از نظر مالی این اقدام را انجام می‌دهند. اما به هر حال آنچه به‌عنوان داعش در مناطق پیرامونی ایران و در منطقه غرب آسیا رخ داد و اتفاق افتاد، قطعاً یک جهت‌گیری ضدایرانی و ضدشیعی داشت. اگر از حیث ایدئولوژیک داعش مورد ارزیابی قرار بگیرد، دارای یک تفکر تکفیری بود که در آن همه قرائت‌ها از اسلام و همه مذاهب از اسلام به جز آن قرائت وهابی‌گرانه که داعش داشت، مورد تکفیر قرار می‌گرفت و داعش در واقع می‌شود گفت بخش مهمی از ایدئولوژی خودش را با ضدیت با تشیع قرار داده بود و چون ایران مهم‌ترین کشور شیعی در جهان محسوب می‌شد قاعدتاً ضدیت با تشیع، ضدیت با ایران هم تسری پیدا می‌کرد و با توجه به ابعاد گسترده‌ای که حضور داعش در کشورهایی مثل سوریه و عراق داشته، ایران ناگزیر بود که برای حفظ امنیت ملی خودش و مبارزه و مقابله با این جریان تروریستی وارد عمل شود و پیش از اینکه این جریان بخواهد وارد مرزهای ایران شود و تحرکاتی را در ایران انجام بدهد بتواند این گروه را در کشورهای دیگر خنثی کند و از بین ببرد.

ایران در این حوزه به شکل جدی وارد شد و در سوریه و عراق به مبارزه با داعش به‌عنوان یکی از مظاهر تروریسم نوین بین‌المللی پرداخت. منتهی داعش به دلیل نوع ایدئولوژی‌ای که از آن برخوردار بود اساساً‌ خودش را محدود به یک قلمرو خاص نمی‌دانست، به همین دلیل هم وقتی نقشه خلافت خودش را منتشر کرد این نقشه از شمال آفریقا شروع می‌شد و منطقه غرب آسیا را دربر می‌گرفت و در عین حال ایران و مناطق شرقی ایران یعنی افغانستان، پاکستان و کشورهای آسیای مرکزی را هم با عنوان ولایت خراسان مشخص می‌کرد که این موضوع برای ایران بسیار حائز اهمیت بود چراکه می‌توانست ایران را به شکل مستقیم درگیر کند و چالش‌های قابل‌توجهی را برای ایران در حوزه امنیت ملی‌اش به وجود بیاورد.

‌به‌تازگی هم شاهد عملیات شاخه داعش خراسان در حرم شاهچراغ بودیم. این شاخه چه ماهیتی دارد و تا چه میزان می‌تواند روی ایران تاثیرگذار باشد؟

آن چیزی که از آن به‌عنوان داعش شاخه خراسان نام برده می‌‌شود اساساً ‌دنبال این است که بتواند جغرافیای افغانستان، ایران،‌ پاکستان، تاجیکستان، ترکمنستان و چین را تحت سیطره خودش درآورد و هیچ نوع حاکمیت ملی و مرز و محدوده‌ای را در این جغرافیا به رسمیت نمی‌شناسد.

زمانی که داعش این ایده را مطرح می‌کند ممکن است یک شبکه‌ای از گروه‌های افراطی وهابی از این ایده حمایت کنند؛ مثلاً بخش‌هایی از گروه طالبان، شبکه حقانی و حزب اسلامی، یا گروه‌های پاکستانی، مثل حزب تحریک طالبان پاکستان، لشکر طیبه، سپاه صحابه و همچنین برخی از گروه‌های تروریستی در آسیای مرکزی مثل جنبش اسلامی ازبکستان یا جنبش ترکستان شرقی چین،‌ اینها می‌توانند با داعش برای تشکیل شاخه خراسان و ولایت خراسان همکاری کنند.

اینجا می‌توانیم بگوییم داعش چند تا هدف مهم را دنبال می‌کرد. هدف اولش این بود که بتواند یک جغرافیایی را برای خودش ایجاد کند و یک پناهگاه امن را در ابتدا در داخل خاک افغانستان و پاکستان ایجاد کند و بعد بتواند همه گروه‌های همسو با خودش را در زیر یک چتر جمع کند و از این طریق قوت و توانمندی خودش را افزایش دهد تا در نهایت بتواند توسعه پیدا کند به مناطق همجوار بین ایران و روسیه و چین و از این طریق علاوه بر اینکه خودش توسعه جغرافیایی پیدا می‌کند این سه کشور را هم بتواند به چالش بکشاند. اساساً به چالش کشیدن این سه کشور با توجه به تضاد و تعارضی که با آمریکا و غرب دارند، به هر حال یک گزینه مطلوب برای کشورهای غربی به شمار می‌آید.

بنابراین داعش خراسان در سال‌های گذشته فعال بوده، البته الگویی در عراق و سوریه ایجاد کرد. در آنجا جغرافیایی را در اختیار گرفت اما اینکه بتواند آن الگو را در ایران پیاده کند، نامحتمل است. آن چیزی که در سال‌های گذشته اتفاق افتاده و همچنین هم تداوم دارد یعنی ما اشکال مختلفش را در حمله تروریستی در حرم شاهچراغ دیدیم، این است که این گروه و جریان ظاهراً از توانایی و ساماندهی اقدامات تروریستی علیه ایران برخوردار است و این اقدامات را در سال‌های گذشته موفق شدند انجام بدهند، هرچند که خیلی از اقدامات تروریستی این جریان در داخل کشور خنثی شده و نتوانسته به مرحله اجرا دربیاید.

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
سرمقاله
آخرین اخبار