| کد مطلب: ۸۴۷۸
نیاز عربستان به تقویت بازدارندگی

نیاز عربستان به تقویت بازدارندگی

توافق عادی‌سازی روابط تهران و ریاض بدون تضمین‌های امنیتی پایدار، موفق نخواهد شد

توافق عادی‌سازی روابط تهران و ریاض بدون تضمین‌های امنیتی پایدار، موفق نخواهد شد

آنچه در این مطلب می‌خوانید، دیدگاه یک اندیشکده خارجی است که صرفا جهت اطلاع‌رسانی منتشر می‌شود و این دیدگاه‌ها موضع روزنامه «هم‌میهن» نیست.

Bilal Saab 2023

بلال صعب

پژوهشگر اندیشکده مؤسسه خاورمیانه در واشنگتن

امنیت، بخش جدایی‌ناپذیر از تلاش عربستان سعودی برای تحول اقتصادی است. اگر حملاتی مشابه آنچه سپتامبر ۲۰۱۹ به تاسیسات نفتی عربستان انجام شد، تکرار شود، برنامه چشم‌انداز ۲۰۳۰ پادشاهی سعودی با مشکل بزرگی مواجه خواهد شد. حملات سپتامبر ۲۰۱۹ باعث وسیع‌ترین اختلال تاریخ در تامین نفت جهان شد و 5/7میلیون بشکه نفت خام سعودی از مدار خارج شد. تا پیش از آغاز تهاجم عربستان به یمن در سال ۲۰۱۵، سعودی‌ها در محیط امنیتی بسیار ساده‌ای قرار داشتند. البته همیشه احتمال تنش با ایران و بروز خشونت‌های افراطی داخلی یا منطقه‌ای وجود داشت اما تنش با ایران هرگز به یک بحران نظامی تبدیل نشده‌بود و افراطی‌گری هم بعد از تلاش ناموفق اسامه بن‌لادن، رهبر القاعده برای سرنگونی پادشاهی سعودی در سال ۲۰۰۳ تا حدود زیادی مهار شده‌بود. حتی در اوج قدرت داعش در سال ۲۰۱۴ نیز عربستان سعودی تا حدود زیادی امن بود. امنیت عربستان بعد از آن رو به افول رفت که حوثی‌ها با پشتیبانی تهران، دولت یمن را سپتامبر ۲۰۱۴ سرنگون کردند و بخش بزرگی از خاک یمن را تصرف کردند. هرچند یمن دهه‌ها بود که استخوانی در گلوی ریاض محسوب می‌شد اما این بار ارزیابی سعودی‌ها این بود که با توجه به روابط مستقیم حوثی‌ها با ایران، به قدرت رسیدن این گروه یک تهدید جدی علیه امنیت ملی عربستان است. سعودی‌ها با نگاهی به چگونگی نهادینه شدن نفوذ ایران در لبنان و عراق از طریق گروه‌های نیابتی شیعه، نگران بودند که در کنار مرزهای‌شان نیز یک شعبه جدید از ایران ایجاد شود. برای مقابله با این اتفاق، محمد‌بن سلمان جنگی را علیه حوثی‌ها آغاز کرد. در ابتدای این جنگ یک ائتلاف عربی نیز از عربستان حمایت می‌کردند اما ریاض حریفش را دست‌کم گرفت و عاقبت از شکست دادن آن باز ماند و حوثی‌ها همچنان بر ارتفاعات شمال یمن و پایتخت، صنعا، مسلط ماندند. بن‌بست پرهزینه برای هر دو طرف در جنگ، باعث شد تا طرف‌ها به آتش‌بس آوریل ۲۰۲۲ تحت نظارت سازمان ملل تن بدهند.

دیپلماسی

بازدارندگی از طریق دیپلماسی یک مفهوم قدیمی به عمر جنگ میان ملت‌هاست. دیپلماسی یک ابزار ارزان است و دست‌کم از جنگ ارزان‌تر است و اگر به خوبی استفاده شود از جنگ مؤثرتر است. ایده اصلی کاملاً ساده ‌است: از طریق گفت‌وگو با دشمنان‌تان و از طریق تلاش برای حل‌وفصل اختلاف‌ها با آنها به وسیله بده‌بستان و مصالحه دوطرفه، می‌توان از جنگ اجتناب کرد. البته اصلی‌ترین مشکل کار این است که طرفین بتوانند یک «بله» منصفانه و پایدار از دیگری بگیرند. دیپلماسی کاربرد دیگری هم دارد که می‌تواند به دشمن این پیام را برساند که ظرفیت و اراده کشور برای نبرد در صورت نیاز چقدر است. متخصصان روابط بین‌الملل معتقدند که می‌شود از طریق نشان دادن اراده به جنگ در مورد اختلاف‌نظر یا اختلاف‌نظرها بازدارندگی ایجاد کرد. مناسبات مصر و اسرائیل در دهه ۱۹۸۰ مثال خوبی برای دیپلماسی منجر به صلح بود. انورسادات می‌دانست که مقابله با تهدید امنیتی اسرائیل و بازگرداندن شبه‌جزیره سینا که در جنگ ۱۹۶۷ از دست رفته‌بود، صرفاً از طریق جنگ و یا صرفا از طریق میانجی‌گری آمریکا میسر نمی‌شود. به همین دلیل بود که او پاییز ۱۹۷۷ اسرائیل و جهان عرب را غافل‌گیر کرد و به قدس سفر کرد تا با رهبران اسرائیل دیدار کند. او در سخنرانی‌اش در کنست اسرائیل اعلام کرد که مصر دیگر دنبال جنگ نیست. هزینه قمار انورسادات، جانش بود اما توانست از طریق مبادله زمین در برابر صلح، به معاهده صلح رسمی در سال ۱۹۷۹ برسد. آیا عربستان سعودی می‌تواند مشابه عملکرد سادات با ایران به صلح پایدار برسد؟ این سناریو را نمی‌توان کاملا رد کرد اما تفاوت‌های زیادی در این پرونده با اختلافات مصر و اسرائیل وجود دارد. اسرائیل و مصر احساس تهدید متقابل می‌کردند و بر اثر چندین جنگ متوالی بسیار آسیب دیده‌بودند. هر دو طرف به شدت نسبت به حملات طرف مقابل نگران بودند و هر دو طرف خواهان پایان درگیری‌های مسلحانه بودند. در نتیجه زمانی که مصر و اسرائیل با میانجی‌گری آمریکا در کمپ‌دیوید مذاکره کردند، بحث اصلی مسائل «امنیت سخت» بود. اما ایران از ظرفیت‌ها یا انگیزه‌های نظامی سعودی احساس تهدید نمی‌کند. مطمئناً رهبران ایران نگران حمله نظامی سعودی علیه خود نیستند، هرچند نگران هستند که عربستان سعودی ابزارهای لازم را برای حمله آمریکا یا اسرائیل به ایران مهیا کند. (به همین دلیل است که یک توافق میان ایران و عربستان سعودی که در آن ریاض متعهد بشود از خاک کشورش علیه ایران عملیات نظامی انجام نشود، برای ایران بسیار اهمیت دارد.) در برابر، عربستان سعودی از سمت ایران احساس تهدید می‌کند؛ دلیلش هم توانایی‌های گسترده نظامی ایران است که در سپتامبر ۲۰۱۹ هم توسط شرکای حوثی تهران در حمله به عربستان سعودی از آن استفاده شد. ریاض طرفی نیست که ایرانی‌ها علاقه‌مند به شنیدن وعده‌های امنیتی از آن باشند. اصلی‌ترین نگرانی ایران همیشه قدرت نظامی آمریکا در منطقه و بعد از آن اسرائیل بوده‌است، نه سعودی‌ها. آنچه ایران می‌خواهد کاهش حضور و به‌صورت ایده‌آل خروج کامل آمریکا از منطقه است.

عدم توازن در درک تهدید و اهداف میان عربستان و ایران باعث می‌شود که امکان گفت‌وگوی امنیتی سازنده میان آنها نباشد. قرینه نبودن این مسائل و فقدان آسیب‌پذیری متقابل باعث می‌شود که گفت‌وگوهای امنیتی ایران و عربستان نتیجه‌بخش نباشد. تا همین چند ماه پیش ریاض برای حل‌وفصل نگرانی‌های امنیتی‌اش وارد گفت‌وگوهای رسمی با ایران نشده‌بود. سعودی‌ها همیشه معتقد بودند که ورود به گفت‌وگو با دشمنی که سابقه اقدام‌های تهاجمی و سوءنیت دارد، نتیجه‌بخش نیست. فیصل بن‌فرحان، وزیر خارجه عربستان‌سعودی، فوریه ۲۰۲۰ در پاسخ به این سوال که آیا ریاض با تهران وارد گفت‌وگو خواهد شد یا نه؟ همین پاسخ را تکرار کرده‌بود: «پیام ما به ایران این است که قبل از اینکه چیزی برای بحث وجود داشته‌باشد، رفتارش را تغییر دهد. مادامی که نتوانیم در مورد منبع اصلی بی‌ثباتی حرف بزنیم، گفت‌وگو غیرسازنده است.» اما همزمان با اینکه ریاض در پایان دادن جنگ پرهزینه‌اش در یمن ناموفق بود و می‌دید که آمریکا نیروهایش را از عراق و افغانستان خارج می‌کند و مداخلات نظامی‌اش را در سراسر منطقه کم می‌کند، محاسبات عربستان در مورد گفت‌وگو با تهران متحول شد. احساس فوریت نزد رهبران عربستان افزایش پیدا کرد. حوثی‌ها نه‌تنها مقاومت چشمگیری در مقابل تلاش‌های نظامی سعودی نشان می‌دادند، بلکه به شهرها و فرودگاه‌های عربستان هم حمله می‌کردند و به شدت به وجهه این کشور به‌عنوان یک کشور امن برای کسب‌وکار و سرمایه‌گذاری خارجی مستقیم آسیب می‌زدند.

آوریل ۲۰۲۱ مقام‌های سعودی گفت‌وگوهایی را در بغداد با همتایان ایرانی خود در مورد موضوع‌های مختلف به‌ویژه حمایت‌های نظامی ایران از حوثی‌ها آغاز کردند. گزارش شده‌است که دو طرف در مدت دو سال، پنج دور گفت‌وگو برگزار کردند و مارس ۲۰۲۳ توافقنامه عادی‌سازی روابط دیپلماتیک‌شان را با میانجی‌گری چین امضا کردند. تا به امروز بیش از پنج ماه از امضای توافق عادی‌سازی گذشته است و هنوز کسی نمی‌داند که جزئیات این توافق چیست و آیا مسائل امنیتی هم بخشی از آن است یا نه. در بیانیه دو طرف اشاره‌هایی به عدم مداخله در امور داخلی دو کشور شده‌است، اما این اظهارات کلی‌گویی و غیرتعهدآور است. برای مثال در مورد یمن مشخص نیست که آیا ایران به صورت حقوقی تعهدی داده‌باشد که به حوثی‌ها کمکی نکند یا نه. ما مه ۲۰۲۳، دو ماه بعد از توافق تیم لندرکینگ، فرستاده ویژه آمریکا در امور یمن گفت که ایران همچنان سلاح در اختیار حوثی‌ها قرار می‌دهد. اصلی‌ترین خواسته عربستان سعودی از عادی‌سازی روابط با ایران جلوگیری ازحملات به خاک عربستان است. ایران نیز در مقابل خواهان سرمایه‌گذاری و همکاری اقتصادی عربستان برای بیرون آمدن از مشکلات عمیق اقتصادی است. مطالبه دیگر ایران این است که ریاض از ارسال پول برای شبکه‌های ضدایرانی دست بردارد و متحد تهران، بشار اسد را به اتحادیه عرب بازگرداند که البته این دومی اتفاق افتاد. هرچند تطمیع تهران از طریق عادی‌سازی روابط، سرمایه‌گذاری اقتصادی و پذیرش دیپلماتیک دولت اسد، می‌تواند به صورت موقت آرامش ایجاد کند، اما بعید است که بتواند باعث تحول استراتژیک فضای منطقه و از بین رفتن وحشت‌های سعودی از ایران شود. این رویکرد عربستان سعودی بیشتر مشابه مماشات است تا دیپلماسی مؤثر. توفیق بازدارندگی سعودی را تنها با غیاب رویکرد تهاجمی ایران نمی‌توان ارزیابی کرد. اگر رویکرد تهاجمی ایران صرفاً با عقب‌نشینی‌ها و هویج‌های یک‌جانبه سعودی میسر شود، آنگاه می‌توان گفت که عربستان سعودی بازدارندگی ناچیزی ایجاد کرده‌است. دلایلی وجود دارد که نسبت به ماندگاری آرامش کنونی میان ایران و عربستان خوش‌بین نباشیم. نخست اینکه ایران بعید است روابط نظامی‌اش را با حوثی‌ها قطع کند، چراکه این موضوع باعث خواهد شد جایگاهش در تنگه باب‌المندب، به‌عنوان یک گذرگاه بسیار مهم دریانوردی در دریای سرخ قطع شود. مادامی که حوثی‌ها به سلاح‌های ایرانی دسترسی داشته‌باشند که بتوانند خاک عربستان سعودی را هدف قرار بدهند، امنیت سعودی‌ها در خطر خواهد بود. دومین دلیل این است که ایران بعید است توقیف نفتکش‌ها را در آب‌های خلیج‌فارس متوقف کند چراکه واکنشی به توقیف گاه و بیگاه محموله‌هایش توسط آمریکاست. سومین دلیل این است که ایران بعید است حمایت از متحدان شبه‌نظامی‌اش را در لبنان و عراق ناگهان متوقف کند و به استقلال این کشور احترام بگذارد. چنین اقدامی کاملا با رویکرد همیشگی ایران نسبت به جهان عرب نامتجانس است. چهارم اینکه مناقشه بر سر میدان گازی الدوره بین عربستان سعودی و کویت از یک سو و این دو با ایران از سوی دیگر، ظرفیت این را دارد که تشدید شود. کویتی‌ها می‌گویند که کویت و سعودی بر این میدان گازی مالکیت انحصاری دارند، درحالی‌که ایران می‌گوید از این میدان سهم دارد و توافقی که سال گذشته میان کویت و عربستان امضا شد را غیرقانونی می‌داند.

حمایت خارجی

عربستان‌سعودی نسبت به محدودیت‌های دیپلماسی با ایران ناآگاه نیست و به همین دلیل است که تمام تخم‌مرغ‌هایش را در خصوص بازدارندگی در مقابل رقیب همیشگی‌اش در یک سبد قرار نداده‌است. عربستان‌سعودی می‌تواند از متحدان خارجی تضمین‌های کتبی بگیرد که اجازه ندهند ایران بار دیگر به خاکش حمله کند. دو نامزد ریاض برای چنین تضمین‌هایی، ایالات متحده آمریکا و احتمالاً چین هستند. هرچند چین برای توافق عادی‌سازی میان ایران و عربستان میانجی‌گری کرد، بعید است که حاضر باشد برای رام کردن ایران تعهدی بدهد، چراکه پکن چندان منفعتی در برعهده گرفتن مسئولیت‌های امنیتی جدی در منطقه ندارد. در عین حال در توافق ایران و عربستان هیچ ماده‌ای وجود ندارد که از پکن بخواهد مسئولیت رصد و نظارت بر نحوه عملکرد دو طرف را بر عهده بگیرد. چین قصد ندارد بین عربستان سعودی و ایران طرفی را انتخاب کند، چراکه این کشور به واردات نفت از هر دو کشور وابسته است. چین و ایران شریک استراتژیک هستند. (هرچند جزئیات این شراکت چندان مشخص نیست.) برهمین اساس باورپذیر نیست که چین رسماً حاضر به ائتلاف با عربستا‌ سعودی باشد و از ریاض در مقابل تهران محافظت کند. پکن برای رسیدن به اهدافش در منطقه، بیشتر از ابزارهای اقتصادی و اخیراً هم برخی اقدام‌های دیپلماتیک استفاده می‌کند. با این حال حتی اگر فرض کنیم که محاسبه‌های راهبردی چین در ادامه مسیر تغییر می‌کند و رهبری چین حاضر می‌شود رسماً حمایت بازدارنده خود را برای حفاظت از منافع اقتصادی در اختیار عربستان سعودی قرار دهد، باز هم چین در آینده نزدیک به اندازه کافی ظرفیت نظامی، دسترسی و پایگاه در منطقه ندارد که بتواند مسئولیت حمایت را برعهده بگیرد. استراتژی نظامی چین این است که ظرفیت‌های خود را برای یک درگیری احتمالی کوتاه‌مدت با فناوری بالا در اقیانوس‌های هند و آرام آماده کند. هرچند چین از این فناوری‌ها در منطقه خود استفاده می‌کند، اما در عملیات‌های مشترک، تاکتیک، ماندگاری و اعزام نیرو به صورت جهانی دچار ضعف‌هایی است.

با این اوصاف، اگر احتمال دستیابی عربستان سعودی به یک پیمان دفاعی با چین بسیار پایین باشد، احتمال دستیابی‌اش به چنین پیمانی با آمریکا هم چندان بیشتر نیست. دلیل این امر این نیست که عربستان به اندازه کافی تلاش نکرده‌است. عربستان سعودی در مقابل برنامه عادی‌سازی احتمالی روابط با اسرائیل از واشنگتن تضمین‌هایی خواسته‌است که در حد ارائه بازدارندگی رسمی است. جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا در مقابل چنین بده‌بستانی چندان اطمینان‌خاطر ندارد و در مصاحبه ۹ ژوئیه ۲۰۲۳ با سی‌ان‌ان تاکید کرد که برای این حرف‌ها زود است. او در مصاحبه اخیرش با ستون‌نویس روزنامه نیویورک‌تایمز، توماس فریدمن، تاکید کرد که هنوز در مورد توافق با عربستان تصمیم نگرفته‌است. دولت بایدن برای مدتی در مورد مطالبه‌های عربستان سعودی فکر می‌کرد. در طول هفته‌ها و ماه‌های گذشته بایدن دیپلمات ارشد و مشاور امنیت ملی‌اش را به عربستان سعودی فرستاد تا در مورد این شرط‌ها گفت‌وگو کنند. حتی برخی از مخالفان سیاسی بایدن هم از این ایده حمایت می‌کنند. سناتور جمهوری‌خواه، لیندسی گراهام می‌گوید: «من فکر می‌کنم، حزب جمهوری‌خواه در مجموع از اینکه بایدن بتواند روابط آمریکا و عربستان سعودی را تغییر دهد، استقبال می‌کند.» به لحاظ نظری، توافق عادی‌سازی روابط بین اسرائیل و عربستان سعودی، می‌تواند به امنیت و رونق اقتصادی منطقه کمک کند؛ موضوعی که هم به نفع ایالات متحده و هم به نفع جهان است. اما اینگونه به نظر می‌رسد که بایدن، فرمانده کل قوایی که قرار است در این مورد (و نهایتاً با مجوز کنگره) تصمیم بگیرد، چندان مایل نیست هزینه گزافی برای یک پیمان دفاعی بپردازد که فقط به شکل غیرمستقیم بر امنیت ملی آمریکا تاثیر می‌گذارد. همچنین به نظر می‌رسد، درحالی‌که استراتژی امنیت ملی و دفاع ملی آمریکا به وضوح تمرکز آینده کشور را بر احتمال تصرف تایوان توسط چین و جنگ جاری روسیه علیه اوکراین توصیف کرده‌اند، پنتاگون و مجموعه دستگاه‌های امنیتی آمریکا حاضر به همکاری برای اعزام نیروها و منابع بیشتر نظامی به خاورمیانه باشند.

نگرانی‌های دیگری هم در ذهن مقام‌های امنیت ملی آمریکا وجود دارد. نخست اینکه اگر ایران بر اثر پیمان دفاعی فرضی آمریکا و عربستان نسبت به اقدام نظامی مستقیم علیه سعودی‌ها خودداری کند اما در منطقه خاکستری به اقدام‌های بی‌ثبات‌ساز خود از طریق گروه‌های نیابتی علیه عربستان سعودی ادامه دهد، آنگاه آمریکایی‌ها چگونه باید واکنش نشان دهند؟ واضح‌تر مثال بزنیم، اگر آتش‌بس میان عربستان سعودی و حوثی‌ها از میان برود (که ممکن است در واکنش ایران به توافق عادی‌سازی روابط عربستان سعودی و اسرائیل چنین اتفاقی رخ دهد) و اهداف غیرنظامی عربستان سعودی توسط حوثی‌ها هدف قرار بگیرد، آیا این موضوع باعث واکنش نظامی آمریکا علیه ایران می‌شود یا واکنش علیه حوثی‌ها؟ فراتر اینکه آیا اساساً آمریکا حاضر است به خاطر عربستان به جنگ برود؟ واشنگتن هیچ جواب ساده‌ای به این سوالات ندارد، اما ریاض قطعاً انتظار دارد.

نکته دیگر اینکه یک پیمان دفاعی باعث می‌شود که وابستگی امنیتی عربستان سعودی به واشنگتن افزایش پیدا کند و باعث توقف اصلاحات امنیتی و دفاعی مهم در این کشور ‌شود. یکی از خواسته‌های واشنگتن در رابطه با متحدان عرب منطقه‌ای‌اش این است که این کشورها توانایی‌ها نظامی خود را افزایش دهند تا بتوانند بهتر از خود دفاع کنند و سهمی از حفظ امنیت منطقه را برعهده بگیرند. اگر جنگ عربستان سعودی در یمن را در نظر بگیریم، توانایی‌های نظامی عربستان به شدت نیازمند اصلاح است. یک پیمان دفاعی با آمریکا می‌تواند این اصلاحات مهم را به تاخیر بیاندازد. سومین مسئله این است که یک پیمان دفاعی با عربستان سعودی ممکن است باعث چالش در روابط دفاعی با اسرائیل، مصر و امارات‌متحده عربی شود. واشنگتن باید به این متحدان سنتی منطقه‌ای‌اش به‌علاوه تایوان و اوکراین توضیح بدهد که چرا با آنها چنین پیمانی نبسته‌است.

توانایی‌های مؤثرتر نظامی

بدون توجه به دستاوردهای دیپلماسی با ایران و احتمال حمایت خارجی، عربستان سعودی هیچ راه‌حل دیگری جز این ندارد که ظرفیت‌های داخلی دفاع از خود و بازدارندگی‌اش را تقویت کند. این مسئله، به‌ویژه در شرایط خطرناکی مانند خاورمیانه، نخستین اصل نجات در روابط بین‌الملل است. مقام‌های سعودی باید به خودکفایی اولویت بدهند و چه در داخل و چه در همکاری با شرکای بین‌المللی باید به توسعه بیشتر توانایی‌های نظامی برای بازدارندگی در مقابل ایران بپردازند. آنها تا حدی این اقدام‌ها را در پیش گرفته‌اند. از زمان تاسیس پادشاهی سعودی در سال ۱۹۳۲ تاکنون، هیچ رهبر سعودی به اندازه محمدبن سلمان، در بازسازی ساختار دفاعی و نیروهای مسلح عربستان قاطعانه عمل نکرده‌است. اینکه موفق شود یا اینکه لقمه‌ای بزرگ‌تر از دهانش برداشته‌باشد، مسئله‌ای مجزاست، اما چشم‌انداز، برنامه و تلاش خودش را دارد. چالش تحول ساختار دفاعی عربستان سعودی، مانند هر کشور دیگری، به این دلیل که یک فرآیند فراگیر است، سال‌ها طول می‌کشد که اثرخود را در توانایی دفاع ملی کشور نشان دهد. سعودی‌ها دیگر فقط خریدار تجهیزات دفاعی نیستند، رویکردی که همیشه داشتند و اثر کمی در امنیت‌شان داشت. آنها، برخلاف گذشته، در حال سرمایه‌گذاری در مقررات، هنجارها، فرآیندها و همه سازوکارهایی هستند که بنیان ساختار دفاعی مؤثر را بر جا می‌گذارد. آنها تلاش می‌کنند یاد بگیرند که چگونه منابع انسانی را مدیریت کنند، چگونگی بودجه‌ریزی و حسابداری را می‌آموزند، با چگونگی کاهش فساد و صرفه‌جویی آشنا می‌شوند، چگونگی مدیریت لجستیک، طراحی استراتژی‌ها و دکترین، برنامه‌ریزی سلسله‌مراتب، بالا بردن راندمان آموزش، همکاری نیروها، ایجاد ساختار اطلاعاتی حرفه‌ای و دیگر اصول اداره نیروهای دفاعی را یاد می‌گیرند. سعودی‌ها در واقع تلاش می‌کنند مشکل‌ترین فرآیند ایجاد یک قدرت نظامی پویا را طی کنند: تبدیل کردن بودجه نظامی کلان‌شان به قدرت نظامی واقعی. سعودی‌ها فهمیده‌اند که برای بازمهندسی ساختار دفاعی‌شان، ضروری است که تغییرات جدی در فرهنگ و جامعه ایجاد کنند. مسلماً برنامه چشم‌انداز ۲۰۳۰ به درستی درک کرده‌است که همه این مسائل در هم آمیخته هستند. ایجاد یک ارتش جدید سعودی نیازمند ایجاد یک جامعه جدید و یک اقتصاد جدید است. کل برنامه محمدبن سلمان در همین خلاصه می‌شود. اما داشتن دورنما به خودی خود باعث بازدارندگی نمی‌شود. عربستان سعودی در کنار ایرانی زندگی می‌کند که رویکرد خصمانه و توسعه‌طلبانه دارد. به همین دلیل ریاض همین حالا به توانایی دفاع از خود و بازدارندگی نیاز دارد و حتی اگر فرض کنیم برنامه اصلاحات موفق باشد، نمی‌تواند سال‌ها صبر کند تا اصلاحات دفاعی‌اش نتیجه بدهد. گزینه‌های ریاض به این دلیل برتر نیستند که در زرادخانه نظامی عربستان سعودی چیز زیادی برای بازدارندگی در مقابل ایران پیدا نمی‌شود. هرچند نیروی هوایی سلطنتی عربستان سعودی مدرن است، بهترین واحد ارتش عربستان محسوب می‌شود و به دلیل مشارکت گسترده در جنگ یمن، باتجربه‌ترین واحد نظامی این کشور است، خیلی کم می‌تواند به‌عنوان یک نیروی بازدارنده قدرتمند عمل کند، چراکه برای عملیات تهاجمی در دوربرد در آسمان دشمن آموزش ندیده‌است و البته شبکه پدافند هوایی ایران قدرتمند و درهم‌تنیده است. به صورت خلاصه نیروی هوایی سلطنتی سعودی یک نیروی تهاجمی توانمند نیست.

یک گزینه وجود دارد که می‌تواند آرایش بازدارندگی عربستان سعودی را تقویت کند و آن‌هم، تقویت توسعه توانمندی‌های موشک بالستیک است. با این حال، حتی مؤثر بودن این توانمندی هم قطعی نیست. در عین حال چنین برنامه‌ای قطعاً هزینه‌هایی هم در بر دارد، هم هزینه‌های حیثیتی و هم هزینه‌های ملموس. اما این گزینه، یکی از گزینه‌هایی است که سعودی‌ها قاطعانه آن را دنبال می‌کنند. منطق این برنامه این است که اگر به تعداد کافی موشک بالستیک به سمت ایران نشانه رفته‌باشد، ایرانی‌ها از حمله به خاک سعودی صرف‌نظر می‌کنند. سعودی‌ها به این نتیجه رسیده‌اند که به‌جای استفاده صرف از پدافند موشکی که هم پرهزینه است و هم ایده‌آل نیست (هر چند در طول دوران جنگ یمن تجربه زیادی در استفاده از آن پیدا کرده‌اند) بهتر است دنبال آتش‌بار مشابه بروند و قدرت موشکی تهاجمی‌شان را هم افزایش دهند. برای نخستین بار سال ۲۰۱۹ دستگاه‌های اطلاعاتی آمریکا دریافتند که عربستان سعودی برای پیشبرد برنامه موشکی خود با چین همکاری می‌کند. همکاری‌های موشکی ریاض و پکن از دهه ۱۹۸۰ و زمانی که عربستان تعداد کمی موشک بالستیک از چین خرید، آغاز شد. تصاویر ماهواره‌ای که توسط شبکه خبری سی‌ان‌ان و مرکز مطالعات عدم اشاعه جیمز مارتین سال ۲۰۲۱ گرفته‌شد نشان می‌داد که عربستان در تأسیساتی در ۲۰۰ کیلومتری غرب ریاض به تولید موشک‌های بالستیک با سوخت جامد پرداخته است. اگر ایران دنبال سلاح هسته‌ای برود و عربستان هم از ایران دنباله‌روی کند، موشک‌های بالستیک یک ابزار خوب برای پرتاب این بمب خواهد بود. اینکه تلاش عربستان برای شتاب دادن به برنامه موشکی بالستیکش با کمک چین بتواند جلوی حمله‌ای دیگر از سوی ایران را بگیرد، قطعی نیست. ارزیابی و درک میزان بازدارندگی بسیار مشکل است به‌ویژه بین دشمنانی که مسیرهای ارتباطی خیلی قابل اعتمادی ندارند. ایران به دلیل تجربه‌های وحشتناکش در جنگ عراق بین سال‌های ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۸ خیلی نسبت به موشک حساس است، در نتیجه ایران یا ممکن است با توجه به موشک‌های عربستان، بازداشته شود یا اینکه حمله پیش‌دستانه‌ای انجام دهد تا تهدیدها علیه خودش را از بین ببرد.

گزینه‌های تقویت دوجانبه

دیپلماسی، چه برای عربستان سعودی و چه برای هر کشور دیگری، در صورتی که با توانمندی‌های نظامی و تهدید معتبر استفاده از نیروی نظامی پشتیبانی شود، اثرگذارتر است. مجموعه متناسبی از هویج‌ها و چماق‌ها می‌تواند ابزار بسیار کارآمدی برای یک کشور در مذاکره با کشور دیگر باشد. اگر قاهره بعد از جنگ ۱۹۷۳ به شکل چشمگیری توانایی نظامی خود را افزایش نداده‌بود، هر اندازه هم که رویکرد دیپلماتیک انورسادات قدرتمند و هوشمندانه بود، باز هم نمی‌توانست مؤثر باشد. ریاض هنوز چماق‌های مؤثری در اختیار ندارد و عملکردش در یمن هم هیچ ترسی به دل ایران نمی‌اندازد. اما ریاض تلاش می‌کند که هم در کوتاه‌مدت (از طریق موشک‌های بالستیک) و هم در بلندمدت (از طریق تقویت مجموعه توانایی رزمی) بازدارندگی ایجاد کند. با این حال، ایران باید باور کند که عربستان سعودی نه‌تنها توانایی دارد بلکه این اراده را دارد که در صورتی‌که مورد حمله قرار بگیرد، از نیروی نظامی استفاده کند. سابقه عربستان سعودی به لحاظ اراده خیلی روشن نیست. از یک‌سو عربستان سعودی برای ۸ سال، با یمن در حال جنگ بود و از سوی دیگر این اواخر به شکل فزاینده‌ای نشان داده‌است که حتی در صورت باقی ماندن بخش زیادی از خاک یمن در اختیار حوثی‌ها، علاقه‌مند است که خودش را از منازعه بیرون بکشد. اگر قرار باشد سعودی‌ها زرادخانه موشک بالستیکی ایجاد کنند که چه از نظر اندازه و چه از نظر قدرت تخریب و برد در حد زرادخانه ایران باشد (کاری که از پس آن بر می‌آیند چون منابع کافی دارند و به فناوری و کمک چین دسترسی دارند) آنگاه باید ایران را وادار به گفت‌وگو در خصوص کنترل تسلیحات کنند؛ رفتاری که سازوکار اصلی پویایی کنش و واکنش در دوران جنگ سرد، بین ابرقدرت‌ها بود. بعد از دهه ۱۹۶۰ آمریکا و شوروی هر بار یک سامانه تسلیحاتی جدید تولید می‌کردند (و یا حتی وقتی فقط در فرآیند طراحی آن قرار می‌گرفتند) و این سامانه جدید تهدیدکننده ثبات استراتژیک بود، دو طرف وارد مذاکرات کنترل و محدودیت تسلیحات می‌شدند. این فرآیند به امضای چندین پیمان الزام‌آور انجامید که از جمله آنها می‌توان به پیمان منع موشک‌های بالستیک ۱۹۷۲ و پیمان نیروهای میان‌برد هسته‌ای ۱۹۸۷ اشاره کرد. ابعاد هسته‌ای رقابت دو ابرقدرت و نگرانی از نابودی دوجانبه، باعث می‌شد که مذاکرات کنترل تسلیحات تسهیل شود. به همین دلیل رسیدن به مذاکرات و نتایج این‌چنینی میان ایران و عربستان سعودی در حوزه تسلیحاتی متعارف، بسیار مشکل است، اما غیرممکن نیست. برنامه موشک‌های بالستیک عربستان سعودی می‌تواند تاثیرات مثبت و منفی برای احتمال حمایت نظامی آمریکا از عربستان داشته‌باشد. دستیابی سعودی‌ها به چنین سلاح‌های مخرب و ثبات‌زدایی، قطعاً باعث خرسندی مقام‌ها در واشنگتن نخواهد شد. همچنین همکاری نزدیک نظامی ریاض و پکن هم باعث نگرانی واشنگتن می‌شود. اما از آنجا که آمریکایی‌ها به شدت نگران رقابت تسلیحاتی میان ایران و عربستان سعودی هستند که اگر به سلاح هسته‌ای دست پیدا کنند می‌تواند به رقابت هسته‌ای منجر شود، آمریکایی‌ها ممکن است به فکر یک پیمان دفاعی با سعودی‌ها بیفتند تا جلوی اشاعه هسته‌ای را بگیرند. یک برنامه موشکی گسترده برای سعودی‌ها می‌تواند یک کارت بازی قدرتمند در مذاکره با آمریکا باشد.

گزینه‌های واشنگتن

گزینه‌های بازدارندگی عربستان سعودی در مقابل ایران ممکن است چندان مطلوب نباشد، اما گزینه‌های آمریکا برای جلوگیری از دستیابی ریاض به آنها در وضعیت بدتری قرار دارد. مادامی که آمریکا نگرانی‌های مشروعی از ارائه یک پیمان دفاعی به سعودی داشته‌باشد، رهبران سعودی از هر ابزار ضروری برای دستیابی به بازدارندگی علیه ایران استفاده می‌کنند. شاید واشنگتن توانایی نداشته‌باشد که جلوی عربستان سعودی در دستیابی به موشک‌های بالستیک قدرتمندتر را بگیرد، اما می‌تواند به عربستان برای تقویت دیگر جنبه‌های نظامی‌اش کمک کند. چنین رویکردی نیازمند بازبینی جدی در همکاری‌های امنیتی بین دو کشور است. گزینه دیگر ایالات متحده آمریکا در صورتی که عربستان سعودی به برنامه موشکی قدرتمند دست پیدا کند، این است که کشورهای منطقه را به سمت مذاکره در مورد یک پیمان کنترل تسلیحات تشویق کند. واپسین باری که ایالات متحده آمریکا در چنین سازوکار دیپلماتیک چندجانبه در منطقه مشارکت کرد، به دهه ۱۹۹۰ بر می‌گشت که فرآیند صلح مادرید در جریان بود. اگر رهبری ایالات متحده آمریکا نباشد نه‌تنها مذاکرات کنترل تسلیحات و امنیت منطقه‌ای در منطقه به نتیجه نمی‌رسد، بلکه حتی آغاز آن هم ممکن نمی‌شود. اینکه آمریکا در شرایطی که خاورمیانه نسبت به گذشته اهمیت استراتژیک خود را در چشم بسیاری از تصمیم‌سازان در واشنگتن از دست داده‌است، بتواند در چنین فرآیندی مشارکت کند، چندان روشن نیست.

منبع: اندیشکده مؤسسه خاورمیانه/ مترجم: شهاب شهسواری

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
آخرین اخبار