| کد مطلب: ۸۲۷۶
راهکاری برای اثرگذاری صلح

راهکاری برای اثرگذاری صلح

علی بیدبو پژوهشگر مسائل خلیج‌فارس بیش از شش ماه از توافق پکن در اسفندماه ۱۴۰۱ می‌گذرد تا اکنون، با دیداری که وزیر امور خارجه با ولیعهد و پادشاه بالفعل سعودی‌ه

112ا PhotoRoom 1024x844

علی بیدبو

پژوهشگر مسائل خلیج‌فارس

بیش از شش ماه از توافق پکن در اسفندماه 1401 می‌گذرد تا اکنون، با دیداری که وزیر امور خارجه با ولیعهد و پادشاه بالفعل سعودی‌ها انجام داد، درصدد تحلیل و بررسی وقایع پیش رو برآییم. ایران و عربستان شرایطی را طی چند سال گذشته گذراندند که در تاریخ روابط دو کشور بی‌مانند بود. هر کدام نوعی از تنش را بر دیگری تحمیل می‌کردند و اوضاع به‌گونه‌ای رقم خورده بود که شدیدترین و تندترین رویکردها در قبال یکدیگر به اصل حفظ منافع تبدیل شده بود. با گذار از این دوره شبه‌جنگ به زمانه‌ای رسیدیم که سطح ارتباط مقامات عالیرتبه عمیق‌تر و متناسب با صلح جمعی تلقی گردید. نمی‌توان انتظار داشت که چنین صلحی می‌توانست در سال‌های گذشته رخ دهد. در سال‌های اخیر به یاد داریم که نه ایران و نه عربستان سعودی هیچ رغبتی برای برقراری روابط نشان نمی‌دادند. شرایط حال حاضر قابل قیاس با گذشته نیست علتش را جدای از مسائل امنیتی و اقتصادی در تفکر و نگرش محمد بن‌سلمان می‌توان جست‌وجو کرد. بن‌سلمان عمیقاً تشنه مطرح شدن است. تفاوتی ندارد در رسانه‌ها باشد یا فضای عمومی و ورزشی و حتی تلویزیونی. او می‌خواهد اسمش هم‌سو با نام سعودی اطلاق گردد به همین منظور در تلاش است بیشتر فضای منطقه‌ای را حول محور کشور خود نشان دهد تا ایران؛ لذا دور از نظر نیست که وی بخواهد در مذاکرات پرونده‌هایی همچون یمن، لبنان، سوریه، فلسطین و عراق مشارکت مستقیم داشته باشد. طبیعتاً دولت ما هم این موضوع را درک کرده و به این نتیجه رسیده که نه‌فقط به‌خاطر امنیتی شدن و فضای روانی منطقه، بلکه برای حل پرونده‌های نامبرده نمی‌تواند به‌صورت انفرادی به حل مسائل درونی این کشورها بپردازد. هیچ جای شکی نیست که دولت ایران در ابتدا، در مسائل داخلی کشورهای نامبرده دخالتی ندارد اما ادامه یافتن هر کدام از بحران‌ها را علیه امنیت کشور خود تفسیر می‌کند. حال که خواسته بن‌سلمان مشارکت در پرونده‌های منطقه است، آمادگی این را دارد که حتی چندین و چند دور با ایران وارد مذاکره شود تا افکار جهانی را به این سمت ببرد که عربستان سعودی نه یک دولت منفعل که دولتی است کنش‌گرا. آمریکایی‌ها نسبت به این جهت‌گیری از سمت بن‌سلمان نگران هستند زیراکه ورود عربستان به مسائل اصلی منطقه فرصت امتیازگیری از طرف آمریکایی را مهیا می‌کند.
در سمت دیگر ایران رویکرد جدیدی در قبال کشورهای حاشیه خلیج‌فارس تعریف کرد که تصحیح مسیر را با پراکندگی و کنش‌گرایی مرتبط می‌کند و در روابط هر كدام از کشورها با خود، نقش‌هایی در امتداد مسیر برد- برد تعریف کرده است. این موضوع بر عمان در خصوص پرونده‌های مذاکراتی ایران- آمریکا، یمنی- یمنی و سابقاً ایرانی- سعودی صدق می‌کند؛ برای امارات متحده عربی سرمایه‌گذاری بخش خصوصی، امنیت خلیج‌فارس، عبور از تحریم و تبادل مالی و برای قطر، پرونده‌های مذاکراتی ایران- آمریکا و ایران- طالبان و اخیراً ایجاد کانال تبادل مالی و زندانیان. ولیکن تعریف نوع رابطه با عربستان سعودی متفاوت با دیگر کشورهاست. دو کشور ایران و عربستان یا به‌صورت تصادفی و جبر زمانه و یا به‌صورت برنامه‌ریزی‌شده دچار اشتراک‌نظر در راهبرد منطقه‌ای شده‌اند. عربستان سعودی به این نتیجه قطعی رسیده که نمی‌تواند تا نهایت به پیروی بی‌حد و مرز آمریکایی‌ها روی بیاورد و این حقیقتی را پیش روی ما قرار می‌دهد تا ایران و عربستان دنباله‌روی یک مسیر باشند. می‌دانیم که سعودیِ محمد بن‌سلمان در مقایسه با پیشینیان وی دستخوش تحولِ تقریباً در همه سطوح شده و سیاست خارجی نیز از این تغییر مستثنی نبوده است. بر همین اساس سیاست خارجی سعودی از ائتلاف‌گرایی طولانی‌مدت با غرب به ائتلاف‌های موقتی و بنا نهادن آن بر سیاست موازنه‌ای گرایش یافته و این دقیقاً شرایطی را در مقابل ما می‌گذارد که حرف مشترکی با سعودی‌ها پیدا کنیم. البته لازم به ذکر است اینکه تصور کنیم دید سعودی‌ها نسبت به ایران دگرگون شده، مسیر و آدرس اشتباه را به ما می‌دهد. زمانی دولت عربستان سعودی گریبانگیر بازی غرب شده بود اما اکنون هم زمین بازی را مشخص می‌کند و هم طرز بازی را. برای مثال به سیاست سعودی‌ها در چند ماه اخیر دقت کنید؛ از یک سمت علاقه دارد سردمدار روابط کشورهای عرب با چین باشد و دقیقاً در مقابل آن کانالی با طرف آمریکایی در ماجرای سودان راه‌اندازی می‌کند که ابتدا با جنبه بشردوستانه تبلیغ می‌شود اما در انتها به منفعت‌طلبی و سهم‌خواهی جهت زورآزمایی با امارات در منطقه شاخ آفریقا و حفظ روابط با آمریکا کشیده می‌شود. دو کشور ایران و عربستان به نقش، نفوذ و قدرت منطقه‌ای یکدیگر اذعان دارند. این موضوع فرصت بی‌نظیری را در اختیار منطقه قرار می‌دهد که مسئله فلسطین می‌تواند یکی از اساسی‌ترین آنها باشد. تحسین روابط حماس با سعودی‌ها و روابط گروه‌های مقاومت فلسطینی با ایران و قطر می‌تواند به ابتکاری بی‌نظیر درخصوص تشکیل دولت مقبول تمامی طرف‌ها منجر گردد. بدیهی است تا زمانی‌که سازمان آزادی‌بخش فلسطین مقبولیت جهانی دارد حق‌طلبی گروه‌های جهاد به محاق خواهد رفت و نتیجه ده‌ها سال مبارزه بی‌اثر خواهد شد اما طرح پیشنهاد تشکیل کارگروهی با مشارکت اتحادیه عرب به همراه دولت‌های قطر و عربستان سعودی، چین، ایران، آمریکا و اردن، بازتاب امیدبخشی از بازگشت روابط ایران و عربستان به دنیا مخابره می‌کند؛ در غیر این‌صورت اثرات توافق پکن زودگذر و به مرور زمان بی‌نتیجه خواهد بود.

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
آخرین اخبار