| کد مطلب: ۷۸۱۷
رابطــه ناگـــزیر

رابطــه ناگـــزیر

بازخوانی ازسرگیری روابط ایران و عربستان پس از حادثه کشتار حجاج ایرانی سال ۱۳۶۶

بازخوانی ازسرگیری روابط ایران و عربستان پس از حادثه کشتار حجاج ایرانی سال 1366

۹ مرداد ۱۳۶۶ حمله ماموران عربستان‌سعودی به راهپیمایی حجاج ایرانی موسوم به مراسم «اعلان برائت از مشرکین» منجر به شهادت 275 نفر از حجاج ایرانی و 45 تن از حجاج دیگر کشورها و 85 نفر از نیروهای سعودی شد. در سال‌های پس از انقلاب اسلامی این مراسم به یکی از تریبون‌های تبلیغاتی صدور انقلاب اسلامی به سایر کشورها بدل شده بود و نظام تازه‌تاسیس جمهوری اسلامی از آن به‌عنوان یک شیوه تبلیغاتی در بزرگترین گردهمایی مسلمانان جهان بهره می‌برد؛ مراسمی که طبیعتاً با واکنش تند و منفی حکومت سعودی مواجه شده بود که از تحریک شیعیان خود و کشورهای عرب همسایه توسط ایران بیمناک بود. هرچند برخی گزارش‌های غربی از شعارهای تند حجاج ایرانی و تلاش برای ورود به مسجدالحرام در ادامه تظاهرات برائت از مشرکین به عنوان عامل محرک این درگیری یاد می‌کنند اما به نظر می‌رسد دستگاه امنیتی عربستان سعودی از پیش برای چنین برخوردی خود را آماده کرده بود و با تعداد نفرات و آمادگی کافی به تظاهرات مسالمت‌آمیز حجاج حمله کرد. مقامات ایرانی واکنش تندی به حادثه نشان دادند و روابط با عربستان قطع شد و انتظار می‌رفت متناسب با این حادثه و واکنش مقامات ایرانی روابط دو کشور تا سال‌ها متشنج باقی بماند و به‌زودی احیا نشود اما در عمل اینگونه نشد و دو کشور به سرعت به سوی احیای روابط حرکت کردند.

ادعای رهبری جهان اسلام

روابط جمهوری اسلامی و عربستان سعودی از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تیره و بیم‌ناک بود. مدعاهای انقلابی نظام جدید در تهران آنچه که رژیم‌های مرتجع منطقه نامیده می‌شد را هدف گرفته بود و انتظار می‌رفت صدور انقلاب به کشورهای عربی منطقه به سرعت منجر به تحولاتی در منطقه شود و پایه‌های حکومت رژیم‌های مرتجع را متزلزل کند اما با وقوع جنگ تحمیلی هشت‌ساله عراق علیه ایران و گذشت زمان، امیدها برای تاثیرگذاری در این کشورها رو به افول گذاشت و مراسم برائت از مشرکین و شعار دادن حجاج که در سال‌های ابتدایی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به درون مسجدالحرام و مسجدالنبی کشیده می‌شد نظم و ترتیبی یافت و نیروهای پلیس عربستان سعودی نیز امنیت آن را برعهده گرفتند؛ گویی دو طرف به همزیستی و پذیرش متقابل از یکدیگر دست یافته بودند که بدون تعارض با هم مواضع متفاوت همدیگر را تحمل کنند اما مراسم حج سال 1365 و 1366 به نقطه جوش روابط دو کشور بدل شد. در سال 1365 نیروهای پلیس عربستان سعودی مدعی شدند که در میان ساک‌های حجاج ایرانی مواد منفجره پیدا کرده‌اند و هرچند با مذاکره و رایزنی موضوع در سال 1365 مدیریت شد اما گویی مقامات عربستانی را برای سال 1366 آماده کرد. حادثه حمله به حجاج ایرانی در سال 1366 همچون یک شوک تند روابط را به اوج تنش رساند و سابقه همکاری سال‌های پیشین را از بین برد اما در دو طرف نیروهای میانه‌رویی بودند که به ضرورت از سرگیری روابط می‌اندیشیدند.

خاندان سعودی در جریان مناقشات پس از جنگ جهانی اول و با حمایت بریتانیا و سپس ایالات متحده آمریکا توانست حکومت بر منطقه نجد و حجاز شبه‌جزیره عربستان را به دست بگیرد و از همان آغاز نیز برخوردها با ایران و شیعیان را آغاز کرد که تخریب قبرستان بقیع در سال 1305 و اعدام ابوطالب یزدی حاجی ایرانی در سال 1322 از آن جمله بود. آل‌سعود پیشتر در سال 1180 نیز که هنوز بر حجاز مسلط نشده بودند و امیر نجد بودند به کربلا و نجف حمله کرده و شیعیان را قتل‌عام کردند. از سوی دیگر با شکل‌گیری رژیم اسرائیل در دهه 50 میلادی عربستان سعودی به نمایندگی از مسلمانان و مصر بیشتر به‌عنوان نماد و نماینده اعراب به مخالفت با ایجاد کشور یهودی در قلب جهان اسلام پرداخت و در جنگ‌های 1948 و 1956 و 1967 و 1973 به مقابله با اسرائیل پرداخت. آل‌سعود به این ترتیب در پیوند با وهابیت توانست در برهه زمانی بلندی تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی خود را به‌عنوان اسلام حقیقی و خالص که علیه مشرکین و یهود نیز مبارزه کرده، معرفی کند اما به یکباره ایران با وقوع یک انقلاب دینی در تلاش بود پرچم رهبری کشورهای اسلامی را از ریاض برباید و بدتر اینکه خاندان سعودی را نیز خاندانی مرتجع و غاصب حرمین شریفین و اماکن مقدس اسلامی معرفی می‌کرد. تحمل چنین شعارها برای خاندان سعودی به‌عنوان متولی اداره دو شهر مقدس مکه و مدینه سخت و سنگین بود. مراسم حج علاوه بر آنکه مزیت مهم و بزرگی برای عربستان سعودی محسوب می‌شد اما در عین حال مسئولیت و وظیفه سنگینی نیز بر عهده حکمرانان این منطقه می‌گذارد و عدم توانایی در میزبانی و تامین امنیت حجاج و یا ممانعت از سفر آنان برای برگزاری واجبات دینی چیزی نبود که مطلوب خادم حرمین شریفین باشد و تکرار چنین رفتارهایی به جایگاه ادعایی خاندان سعودی آسیب می‌رساند. ملک فهد پادشاه سعودی بر همین اساس از سال 1365 با حذف لقب جلاله الملک به معنی اعلیحضرت از القاب خود عنوان دینی خادم‌الحرمین الشریفین را برای خود برگزید که آشکارا تلاشی برای کسب مشروعیت دینی و شاید واکنشی به ادعاهای جمهوری اسلامی بود.

با وجود همه این مسائل ایران و عربستان سعودی دو کشور مهم در جهان اسلام هستند که به دلایل مختلف نمی‌توانند یکدیگر را نادیده بگیرند. ایران نیز با وجود کشتار شهروندان در سال 1366 نمی‌توانست در مقابل فشار اقشار مذهبی و روحانیان عالی نشسته در قم برای تعطیلی واجب دینی حج تمتع پاسخی داشته باشد.

رقابت‌های منطقه‌ای و منافع مشترک بین‌المللی

ایران در برهه دو سال پایانی جنگ تحمیلی که در عین حال با سال‌های پایانی عمر بنیانگذار جمهوری اسلامی نیز همراه بود درصدد بود بتواند بحران‌های بزرگ خود را مرتفع کند. هاشمی‌رفسنجانی که در آن سال‌ها نقش مهمی در ساختار قدرت جمهوری اسلامی داشت و با رحلت امام خمینی و رهبری آیت‌الله خامنه‌ای به‌عنوان رئیس جمهور برگزیده شد، نقش مهمی در بهبود روبط با عربستان سعودی ایفا کرد و ضمن سفر به عربستان و دیدار با ملک فهد و برقراری روابط نزدیک و شخصی با ملک عبدالله، ولیعهد، توانست فصلی از روابط را که منجر به منافع دوجانبه و مشترک شد، برقرار نماید.

عربستان سعودی و ایران خواه‌ناخواه دو قدرت بزرگ در منطقه غرب آسیا محسوب می‌شوند که هر یک بر کشورهای همجوار و اقماری خود تاثیرگذار هستند و کشورهای کوچک دیگر ناگزیر هستند روابط خود با این دو قدرت منطقه‌ای را براساس توازن و تناسب برقرار و پیگیری کنند و تنش در روابط تهران و ریاض چون دومینو بر سایر کشورهای منطقه نیز تاثیر می‌گذارد. بر همین اساس دو کشور ناگزیر هستند تحت فشار و درخواست کشورهای منطقه و حتی قدرت‌های بین‌المللی به منظور حفظ امنیت منطقه به بهبود روابط و دست‌کم عادی‌سازی آن دست بزنند و دو کشور با وجود تنش‌های متعدد و وقایع گوناگون هر بار ناگزیر به سوی بهبود و عادی‌سازی روابط حرکت کرده‌اند. در عین حال ایران و عربستان دو عضو مهم در برخی سازمان‌های بین‌المللی هستند. این دو کشور مهم هر کدام یکی از استوانه‌های سازمان همکاری کشورهای اسلامی محسوب می‌شوند و تنش در روابط این دو کشور می‌تواند فعالیت‌های این سازمان را نیز تحت‌الشعاع قرار دهد و حتی تنش‌ها به این سازمان نیز منتقل شده و منجر به صف‌کشی مقابل هم شود.

عربستان و ایران به‌عنوان دو کشور مهم صادرکننده انرژی که هر دو نیز از جنبه اقتصادی متکی به درآمدهای ناشی از صدور انرژی هستند، منافع مشترک بین‌المللی عمده و مهمی دارند که در قالب سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) متجلی می‌شود و دو کشور برای کنترل میزان عرضه نفت و کنترل قیمت جهانی آن ناگزیر از همکاری با یکدیگر هستند. ایران در برهه پس از جنگ تحمیلی و آغاز بازسازی کشور به درآمدهای نفتی خود متکی بود و به افزایش آن دل بسته بود؛ طبیعتاً این هدف با همکاری دوجانبه ایران و عربستان قابل تحقق بود.

با وجود تقابل‌ها و تفاوت‌های عمده دو نظام جمهوری اسلامی و حکومت خاندن سعودی این دو در زمینه‌های منطقه‌ای و بین‌المللی ناگزیر از رابطه با یکدیگر هستند و بر همین اساس نیز پس از حادثه کشتار حجاج ایرانی در سال 1366 مانند سایر حوادث و وقایع، دو کشور به سمت فراموشی و حل مشکل حرکت و تلاش کردند با عبرت‌گیری از این حوادث، روابط را براساس منافع مشترک تعریف و ادامه بدهند؛ موضوعی که در سال‌های بعد نیز تکرار شده است. در واقع رابطه دو کشور ایران و عربستان همواره آبستن حادثه و بحران بوده و هیچ‌گاه رابطه‌ای عادی و مستمر نبوده اما در عین حال ضرورت‌های دوطرفه منجر شده تا هر دو کشور بر اصلاح و ادامه و استمرار آن اصرار داشته باشند.

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
سرمقاله
آخرین اخبار