| کد مطلب: ۷۶۱۷
نبــرد بدون برنــده

نبــرد بدون برنــده

بازخوانی استراتژی مشترکی که بلوک شرق و غرب در جنگ ایران و عراق پیش گرفتند

بازخوانی استراتژی مشترکی که بلوک شرق و غرب در جنگ ایران و عراق پیش گرفتند

از سال 1359 تا 1367 ایران و عراق درگیر طولانی‌ترین جنگ متعارف قرن بیستم شدند. این تراژدی شامل کشتار صدها هزار سرباز، استفاده از سلاح‌های شیمیایی، حمله به کشتی‌های غیرنظامی در خلیج‌فارس و تخریب شهرها بود و بدون شک یکی از ابعاد مهم آن اقتصاد جنگ و کشورهای دیگر درگیر در لجستیک و پشتیبانی آن بود. روشن است که استمرار یک جنگ طولانی با حجم گسترده‌ای از تسلیحات و مهمات مصرفی از عهده هر دو کشور خارج بود و یکی از مهمترین پرسش‌ها درباره این رویداد این است که چه کشورهایی پشتیبانی نظامی ایران و عراق را برعهده داشتند و آتش جنگ چگونه توانست هشت سال بی‌وقفه شعله‌ور بماند؟ دستگاه جنگی صدام چگونه تغذیه می‌شد و ایرانیان که روابط‌شان با دنیا دچار خلل بود، نیازهای تسلیحاتی خود را از کجا تامین می‌کردند؟

در مورد کمک‌های تسلیحاتی به ایران و عراق در جنگ هشت‌ساله اسناد و گزارش‌های گوناگونی منتشر شده اما یکی از تازه‌ترین و جامع‌ترین آنها کتاب «جنگ ایران و عراق» نوشته پیر رازوکس است که در سال 2015 توسط انتشارات دانشگاه هاروارد منتشر شده است. براساس اسناد منتشرشده در این پژوهش کل کمک‌های نظامی خارجی به عراق در طول جنگ هشت‌ساله حدود 80 میلیارد دلار و مجموع کمک‌های نظامی خارجی به جمهوری اسلامی تقریباً 24 میلیارد دلار بوده است.

این محاسبه ارزش دلاری کلیه کمک‌ها و کمک‌های نظامی اعم از لجستیک و آموزش، خدمات، فروش مستقیم و غیرمستقیم تسلیحات و تجهیزات نظامی و خدمات مربوطه شامل تعمیرات و قطعات یدکی، کالاهای غیرنظامی است که همگی به‌نحوی در راستای تلاش‌های جنگی و در حمایت از ارتش اعم از امکانات پزشکی و بیمارستانی، کمک‌های نقدی و اعتباری و سایر کمک‌های نظامی برای دریافت تسهیلات نظامی از جمله در زمان جنگ استفاده شده است.

اتحاد جماهیر شوروی یکی از بزرگترین کمک‌کنندگان به عراق در جنگ علیه ایران بود، هرچند سیاست شوروی از ابتدا تا انتهای جنگ تغییر عمده‌ای داشت و از بی‌طرفی در جنگ، به حمایت کامل از عراق تغییر کرد. با این حال ارزش کل کمک‌های نظامی شوروی به عراق حداقل 30 میلیارد دلار بود که در برخی منابع تا 40 میلیارد دلار تخمین زده می‌شود. این رقم نشان می‌دهد که نیمی از کمک‌های خارجی که صدام‌حسین برای مبارزه با ایران دریافت کرده، از اتحاد جماهیر شوروی بوده است. پس از اتحاد جماهیر شوروی، کمک‌های نظامی به عراق شامل فرانسه با 17میلیارد دلار، چین با 6میلیارد دلار، ایتالیا با نزدیک به 4میلیارد دلار، مصر با 3میلیارد دلار، برزیل با 7/2میلیارد دلار و یوگسلاوی با 2/1میلیارد دلار بود. فرانسه از عراق به‌عنوان دومین تامین‌کننده بزرگ نظامی حمایت می‌کرد و تمایل داشت تجهیزات با فناوری بالاتر را نسبت به شوروی تامین کند. رقابت بین فرانسه و اتحاد جماهیر شوروی به‌عنوان تامین‌کننده تسلیحات، یک موضوع ادامه‌دار برای عراق بود.

کشورهایی که در طول جنگ با ایران کمتر از یک میلیارد دلار به صدام‌حسین کمک کردند عبارتند از رومانی، لهستان، چکسلواکی، اتریش، مجارستان، آفریقای‌جنوبی، آلمان‌غربی، اسپانیا، سوئیس و سوئد. طبق کتاب رازوکس، کشورهای عربی حوزه خلیج‌فارس از جمله عربستان سعودی، کویت، امارات متحده عربی، بحرین، قطر و عمان کمک اندکی به صدام کردند که مبلغی کمتر از 50 میلیون دلار بوده است.

این در حالی است که عموماً تصور می‌شود کشورهای عربی حوزه خلیج‌فارس از حامیان مالی رژیم صدام در حمله بر ایران بودند اما اسناد به‌دست‌آمده از آرشیو ملی عراق پس از سقوط صدام‌حسین، مطابق با اسناد وزارت دفاع ایالات متحده، نشان می‌دهد که کمک‌های مالی کشورهای حاشیه خلیج‌فارس به صدام عملاً ناچیز بوده است. اما وضعیت در جبهه ایران متفاوت بود و ایران عملاً پشتیبان بزرگی در این جنگ نداشت. چین و کره‌شمالی هر کدام با ارزش 3میلیارد دلار در صدر فهرست کمک 24میلیارد دلاری خارجی به ایران در زمان جنگ هستند که مجموع این دو با کمک 6میلیارد دلاری چین به عراق برابر است. لیبی با 5/2میلیارد دلار، اتحاد جماهیر شوروی با 5/1میلیارد دلار و کره‌جنوبی با 2/1میلیارد دلار از دیگر اهداکنندگان عمده به ایران بودند. بلغارستان، سوریه، پرتغال، اسپانیا، بریتانیا، سوئد، ایتالیا، فرانسه، اتریش، برزیل، سوئیس، یونان، آفریقای جنوبی و اتیوپی از جمله کشورهایی هستند که در طول جنگ هشت‌ساله کمتر از یک میلیارد دلار به ایران کمک کردند. سوریه، مهمترین متحد ایران، 800 میلیون دلار کمک کرد که کمتر از کره‌جنوبی است که هیچ ارتباط نزدیکی با جمهوری اسلامی ندارد. ارزش مالی کمک‌های آمریکا به ایران در طول جنگ هشت‌ساله 650 میلیون دلار بود درحالی‌که کمک‌های آمریکا به عراق 250میلیون دلار بود. یعنی ارزش کمک نظامی آمریکا به ایران تقریباً سه برابر ارزش کمک به عراق بود. با این حال آمریکا در برهه‌های مختلف جنگ با کمک اطلاعاتی و سیاسی مانع برتری ایران در جبهه‌های جنگ و شکست صدام‌حسین شد و تلاش کرد موازنه جنگ بدون پیروزی را برای دو طرف حفظ کند.

یکی از قابل‌توجه‌ترین نکات در تاریخ جنگ ایران و عراق این است که در طول جنگ هشت‌ساله، بیش از 60 درصد کمک‌های خارجی به عراق توسط کشورهای بلوک شرق به رهبری شوروی ارائه شد، درحالی‌که این گروه از کمک‌های مالی و نظامی کشورها به ایران حدود 10درصد از کمک‌های خارجی به ایران را تشکیل می‌دهد. اما این جمع‌بندی هشت‌ساله جنگ، همه ماجرا نیست و فرازونشیب فراوانی را طی کرد.

شوروی چگونه به تامین‌کننده عراق بدل شد؟

در طول جنگ ایران و عراق، اتحاد جماهیر شوروی بیش از هر کشور دیگری تجهیزات نظامی به عراق فروخت و همچنین مستشاران نظامی‌اش در جنگ به عراق یاری کردند. با این حال موضع عمومی اتحاد جماهیر شوروی به‌ویژه در اوایل جنگ، بی‌طرفی بود. حتی از برهه‌ای که آنها به وضوح به حمایت تسلیحاتی از عراق روی آوردند همچنان بی‌طرفی رسمی را حفظ کردند. اتحاد جماهیر شوروی در ابتدا رسماً و ظاهراً با جنگ مخالفت کرد و صادرات تسلیحات به ایران و عراق را قطع کرد درحالی‌که طبق معاهده 1972 متحد عراق محسوب می‌شد. با انقلاب ایران، شاه، متحد کلیدی ایالات‌متحده آمریکا در خاورمیانه سرنگون شد و مواضع جدید ضدآمریکایی ایران، فرصت طلایی را در اختیار اتحاد جماهیر شوروی قرار داد. اما جنگ بین عراق و ایران اوضاع را پیچیده کرد. عراق از سال 1958 متحد بسیار نزدیک شوروی بود و در سال 1972، اتحاد جماهیر شوروی و عراق معاهده دوستی و همکاری را امضا کردند که در آن هر دو کشور متعهد شدند که در صورت تهدید به یکدیگر کمک کنند و از وارد شدن به اتحادهای خصمانه علیه یکدیگر اجتناب کنند. با این وجود، محسن رفیق‌دوست، وزیر وقت سپاه در یکی از مصاحبه‌هایش می‌گوید: «در سال ۶۲ به بلغارستان رفتم و رئیس‌جمهور بلغارستان گفت دو هفته قبل از حمله عراق به ایران، طه یاسین‌رمضان، معاون صدام اینجا پیش من آمد و گفت که ما دو هفته دیگر به ایران حمله می‌کنیم و من از او پرسیدم که ارباب (شوروی) می‌داند؟ و او گفت که بله با اجازه شوروی است.» بنابراین به نظر می‌رسد شوروی در عین موضع بی‌طرفی رسمی اجازه حمله به ایران را صادر کرده بود.

سیاست اتحاد جماهیر شوروی در قبال جنگ ایران و عراق از موضع «بی‌طرفی» شروع شد و به سمت حمایت نظامی گسترده از عراق در مرحله نهایی جنگ حرکت کرد. این جنگ برای اتحاد جماهیر شوروی که قصد داشت با ایران و عراق متحد شود، ناخوشایند بود.

عراق برای چندین دهه متحد شوروی بود و در عین حال مسکو تلاش کرده بود به ایران هم نزدیک شود. اما با شروع جنگ و سیاست «نه شرقی، نه غربی»ِ ایران، شوروی می‌ترسید که با نزدیکی صدام به غرب، عراق را هم از دست بدهد. از سوی دیگر نیز ایرانیان پیشنهادهای دوستی شوروی را رد کردند و تا سال 1360 دست برتر را در جنگ داشتند. احتمال شکست صدام در این جنگ منجر به تغییر سیاست شوروی از تابستان 1360 شد. در دو سال ابتدایی جنگ، ایران توانست برتری نظامی خود را تثبیت کند و مناطق اشغال‌شده خود را آزاد کند. موقعیت عراق عمدتاً به این دلیل متزلزل شد که اتحاد جماهیر شوروی، متحد دیرینه بغداد، در دو سال اول جنگ از ارائه کالاهای نظامی به این کشور به امید بیهوده نفوذ در ایران خودداری کرده بود. در اواخر مارس 1982، اطلاعات آمریکا گزارش می‌داد که عراق در آستانه فروپاشی است و این نگرانی را در واشنگتن و منطقه ایجاد کرد که دولت انقلابی ایران بر خلیج‌فارس و ذخایر عظیم نفتی آن تسلط خواهد یافت. پیامدهای پیروزی ایران در جنگ مطلوب شوروی نبود. ترس اینکه تهران به صدور انقلاب اسلامی به سایر نقاط جهان از جمله قلمرو شوروی ادامه دهد، مسکو را وادار به مقابله کرد. اگرچه به‌طور رسمی هنوز بی‌طرف بود، اما اتحاد جماهیر شوروی به‌تدریج حمایت اقتصادی و نظامی از عراق را افزایش داد تا از فروپاشی صدام جلوگیری کند. در سال 1362، اقدامات ایرانیان به‌طور فزاینده‌ای ضدشوروی شد و عراق رسماً روابط دیپلماتیک با ایالات متحده برقرار کرد. این امر همراه با آغاز «جنگ نفتکش‌ها» چشم‌انداز نگران‌کننده ای را برای افزایش حضور ایالات متحده در منطقه برای شوروی باز کرد و مسکو را به حمایت قطعی و کامل از عراق سوق داد. جنگ در بن‌بست فرو رفته بود تا اینکه ایرانیان شبه‌جزیره فاو را تصرف کردند. این دستاوردها و دیگر دستاوردهای نظامی، دورنمای فروپاشی عراق را به‌وجود آورد. این تحول نگران‌کننده، حاکمان محافظه‌کار عرب را به ایالات متحده آمریکا که حامی خود می‌دیدند، نزدیک‌تر کرد. اتحاد جماهیر شوروی از ایده افزایش حضور نظامی آمریکا در منطقه خوشش نمی‌آمد. شوروی‌ها نیز نگران بودند که در افغانستان چه اتفاقی خواهد افتاد. آنها در سال 1979 به این همسایه ایران حمله کرده بودند و در آنجا جنگ طولانی به راه انداختند. ایران از برخی از مجاهدین افغان ضدشوروی حمایت کرده بود. در ماه مارس 1987، شوروی تصمیم گرفت نیروهای خود را از افغانستان خارج کند و آنها نگران بودند که این خلاء توسط یک رژیم «بنیادگرای اسلامی» پر شود. همچنین چشم‌انداز گسترش انقلاب اسلامی به آسیای مرکزی شوروی وجود داشت. این «عامل اسلامی» در آخرین مرحله از جنگ ایران و عراق به نگرانی اصلی برای رهبری شوروی تبدیل شد و آنها را به افزایش صدور تسلیحات به عراق سوق داد. تصمیم برای دادن برتری نظامی به عراق جهانی بود. نه‌تنها اتحاد جماهیر شوروی، بلکه کل اتحاد غربی، عمدتاً توسط دولت‌های محافظه‌کار عربی درگیر جامع‌ترین و گسترده‌ترین انتقال تسلیحات در تاریخ به یک کشور جهان سوم بودند. بین سال‌های 1365 و 1367، شوروی تسلیحاتی به ارزش تقریبی 8/8 تا 2/9 میلیارد دلار به عراق تحویل داد که شامل بیش از 2000تانک، 300هواپیمای جنگنده، تقریباً 300موشک زمین به هوای سنگین و هزار دستگاه موشک‌های اسلحه‌دار B بود. افزایش گسترده تسلیحات به عراق اجازه داد تا ابتکار عمل در جنگ را دوباره به‌دست آورد. در همان زمان، اتحاد جماهیر شوروی به فشار برای آتش‌بس ادامه داد و خود را به عنوان میانجی معرفی کرد. به‌همین منظور، شوروی چندین امتیاز اقتصادی به ایران داد. با این حال، ایران علاقه چندانی به دوستی با اتحاد جماهیر شوروی نداشت و جهان کمونیستی را همراه با غرب رد کرد. کمک‌های شوروی به عراق اجازه داد تا در آوریل 1367 تهاجم جدیدی را علیه ایران آغاز کند که موفقیت آن منجر به آتش‌بس و پایان جنگ در همان سال شد.

حمایت غرب و آمریکا از عراق

با وجود پشتیبانی عمده شوروی از عراق در جنگ با ایران، غرب و آمریکا نیز نقش سیاسی و اطلاعاتی مهمی در حمایت از صدام داشتند. در واقع درست است که حجم صدور تسلیحات توسط آمریکا به عراق پایین و حتی کمتر از تسلیحات ارائه‌شده به ایران بود اما در برهه‌های مختلف جنگ، آمریکا با هدف حفظ موازنه و ممانعت از پیروزی قاطع ایران، به لحاظ سیاسی و اطلاعاتی از عراق پشتیبانی کرد. حمایت آمریکا از عراق مخفی نبود و بارها در جلسه علنی سنا و مجلس نمایندگان مورد بحث قرار گرفت. در 9 ژوئن 1992، تد کوپل در Nightline شبکه ABC گزارش داد: «دولت‌های ریگان/بوش به کمک مالی و صدور اعتبارات کشاورزی، فناوری‌های دوگانه، مواد شیمیایی و سلاح به عراق اجازه دادند و اغلب تشویق کردند.»

ایالات متحده در سال 1982 عراق را از فهرست کشورهای حامی تروریسم حذف کرد. این اقدام در حالی انجام شد که دولت آمریکا قبلاً متقاعد شده بود که عراق درگیر تروریسم است. به غیر از کمک‌های نظامی ایالات متحده به عراق، کمک‌های اقتصادی نیز وجود داشت، زیرا صادرات نفت عراق و صادرات نفت ایران تقریباً متوقف شده بود. درحالی‌که ایران تحت تحریم‌های آمریکا و اروپا قرار داشت، نفتکش‌های عراقی تحت پرچم آمریکا، توسط نیروی دریایی آمریکا از خلیج‌فارس عبور می‌کردند. علاوه بر این، آمریکا پنج میلیارد دلار وام به صدام، به اضافه بیش از 680میلیون دلار برای ساخت لوله‌های نفتی و بعداً یک میلیارد دلار اعطا کرد. همه این کمک‌ها صرف تقویت بنیه نظامی عراق شد.

بسیاری از شرکت‌های آمریکایی و اروپایی به صدام کمک ‌کردند تا برنامه‌های سلاح‌های کشتارجمعی خود را ایجاد کند. دونالد رامسفلد که در قبال عراق رفتاری جنگ‌طلبانه داشت فردی بود که به‌عنوان فرستاده ریگان به دیدار صدام در بغداد رفت و این اقدام در دسامبر 1983 و دوباره در مارس 1984 انجام شد، زیرا به گفته سفیر ایالات متحده، پیتر دبلیو گالبریت، «دولت ریگان می‌ترسید که عراق واقعاً در جنگ به ایران ببازد». یک ماه قبل از این دیدار تاریخی، در نوامبر 1983، عراق شروع به استفاده از سلاح‌های شیمیایی علیه ایران کرده بود و دولت آمریکا به خوبی از آن آگاه بود.

آمریکا در سال 1982 عراق را از فهرست کشورهای حامی تروریسم حذف کرد و در سال 1983، 200 میلیون دلار سلاح تحویل عراق داد و سیا به‌طور مخفیانه تسلیحات و قطعات فناوری پیشرفته را به عراق هدایت کرد از جمله شرکت آمریکایی Alcolac International گاز خردل را به عراق صادر کرد و در جریان جنگ نفتکش‌ها نیروی دریایی ایالات متحده تانکرهای نفت عراق را درحالی‌که عراق نفتکش‌های ایرانی را هدف قرار می‌داد، اسکورت کردند و در نهایت نیز آمریکا در سال 1367 مستقیماً به سکوهای نفتی و نیروی دریایی ایران حمله کرد و هواپیمای مسافربری غیرنظامی ایرانی را در خاک ایران سرنگون کرد.

بر همین اساس فارین‌پالیسی در سال 2013 براساس اسناد منتشرشده سیا گزارش داد: «سال 1988، در طول روزهای رو به زوال جنگ عراق با ایران، ایالات‌متحده از طریق تصاویر ماهواره‌ای دریافت که ایران در آستانه به دست آوردن یک مزیت استراتژیک بزرگ با بهره‌برداری از حفره دفاعی عراق است. مقامات اطلاعاتی ایالات متحده محل استقرار نیروهای ایرانی را به عراق منتقل کردند و کاملاً آگاه بودند که ارتش صدام با سلاح‌های شیمیایی از جمله سارین، عامل اعصاب کشنده حمله خواهد کرد.

این اطلاعات شامل تصاویر و نقشه‌هایی درباره تحرکات نیروهای ایرانی و همچنین مکان‌های تأسیسات لجستیکی ایران و جزئیات مربوط به پدافند هوایی ایران بود. عراقی‌ها قبل از چهار حمله بزرگ در اوایل سال 1988 که به تصاویر ماهواره‌ای، نقشه‌ها و اطلاعات دیگر آمریکا متکی بود، از گاز خردل و سارین استفاده کردند. این حملات به منحرف کردن جنگ به نفع عراق و کشاندن ایران به میز مذاکره کمک و تضمین کرد که سیاست دیرینه دولت ریگان برای تضمین پیروزی عراق موفقیت‌آمیز خواهد بود.

بر اساس اسناد و مصاحبه‌هایی که اخیراً از طبقه‌بندی سیا خارج شده، ایالات متحده شواهد محکمی از حملات شیمیایی عراق در آغاز سال 1983 داشت. در آن زمان، ایران علناً ادعا می‌کرد که حملات شیمیایی غیرقانونی علیه نیروهایش انجام شده است و در حال ساخت پرونده‌ای برای ارائه به سازمان ملل بود اما فاقد شواهد دخالت عراق در این حمله بود که بسیاری از آنها در گزارش‌های فوق‌محرمانه و یادداشت‌هایی که برای ارشدترین مقامات اطلاعاتی دولت ایالات متحده ارسال شده بود، وجود داشت. سیا از اظهارنظر درباره این ماجرا خودداری کرد. این سیاست صریح ریگان بود که پیروزی عراق در جنگ را تضمین کند، به هر قیمتی که باشد.»

نیویورک‌تایمز نیز در سال 1992 گزارش داده است: «مقامات پیشین اطلاعات و وزارت امور خارجه می‌گویند که دولت ریگان مخفیانه تصمیم گرفت تا اطلاعات بسیار محرمانه را در بهار 1982 به عراق ارائه دهد. درحالی‌که همچنین اجازه فروش تسلیحات ساخت آمریکا به بغداد برای جلوگیری از شکست قریب‌الوقوع در جنگ با ایران داد. این مداخله و تصمیم برای کمک مستقیم به عراق در سال 1982 شواهدی را ارائه می‌کند که نشان می‌دهد واشنگتن نقش بسیار بیشتری نسبت به آنچه قبلاً شناخته شده بود در تأثیرگذاری بر روند جنگ طولانی و پرهزینه ایران و عراق ایفا کرد. در پایان، مقامات اذعان کردند تسلیحات، فناوری و اطلاعات آمریکا به عراق کمک کرد تا از شکست جلوگیری کند. یک مقام ارشد سابق وزارت امور خارجه توضیح داد که تصمیم برای کمک به عراق «یک ابتکار سرکش سیا» نبود. او گفت که این سیاست در وزارت امور خارجه مورد بررسی قرار گرفت و «در بالاترین سطوح تأیید شد». او گفت: «ما می‌خواستیم از پیروزی هر دو طرف جلوگیری کنیم.»

سام گیدنسون، یک دموکرات که در کمیته فرعی امور خارجی مجلس نمایندگان در حال بررسی صادرات فناوری‌های حساس ایالات متحده به عراق بود، استدلال کرد که سیستم کنترل صادرات وزارت بازرگانی از بین نرفت بلکه «صدام حسین تجهیزاتی را که وزارت خارجه از او می‌خواست به دست آورد چراکه سیاست خارجی آمریکا کمک به رژیم صدام حسین بود.»

جنگ با همه

جنگ هشت‌ساله ایران و عراق یکی از طولانی‌ترین جنگ‌های تاریخ و طولانی‌ترین جنگ کلاسیک قرن بیستم بود که ضربه اساسی به قدرت و موقعیت ایران و عراق زد و زیرساخت‌های دو کشور را نابود کرد و از حرکت به سوی توسعه و پیشرفت بازداشت. ادامه این جنگ خانمان‌برانداز از سیاست حمایت دو بلوک شرق و غرب بهره برد و بر جاه‌طلبی جنون‌آمیز صدام حسین مبتنی بود. با وجود آنکه شوروی و کشورهای بلوک شرق نقش اصلی و عمده در تامین تسلیحاتی عراق را برعهده داشتند آمریکا و کشورهای غربی نیز با هدف حفظ موازنه و ممانعت از پیروزی احتمالی نظام انقلابی ایران به پشتیبانی اطلاعاتی و سیاسی و تسلیحاتی از صدام روی آوردند و بر جنایت‌های صدام در استفاده از سلاح‌های شیمیایی چشم پوشیدند و حتی در تجهیز عراق به این سلاح‌ها یاری رساندند. این در حالی بود که ایران حامی جدی و اساسی نداشت و پراکندگی خریدهای ایران نشان می‌دهد که عمده تامین تسلیحاتی ایران از طریق بازار سیاه و روابط مقطعی و کشورهایی چون چین که با هدف سود اقتصادی به دو طرف کمک کرده‌اند، تامین شده است. عملکرد بلوک شرق و غرب در قربانی کردن ملت ایران در جنگی فرسایشی و بی‌نتیجه صحنه‌ای دردناک از سیاست بین‌الملل در قبال ملت‌هاست.

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
سرمقاله
آخرین اخبار