شـورایی که هدف تأسیساش ایران بود
شورای همکاری کشورهای خلیجفارس از تأسیس تاکنون
شورای همکاری کشورهای خلیجفارس از تأسیس تاکنون
شورای همکاری کشورهای خلیجفارس از اساس برای مقابله با ایران تأسیس شد. از نام این شورا که از نام جعلی برای خلیجفارس استفاده میکند هم اگر بگذریم، کشورهای عضو این سازمان در واکنش به وقوع انقلاب اسلامی در ایران و با هدف محافظت از خود در مقابل امواج این رویداد دست به ایجاد یک شورا برای همکاریهای سیاسی و نظامی و امنیتی زدند. کشورهای عضو که همگی دارای نظام سلطنتی هستند، برای محافظت از خود در برابر آنچه آن را «خطر ایران» مینامند با وجود اختلافات و رقابتهای عمیق کنار هم جمع شدند. شورای همکاری کشورهای خلیجفارس یک سازمان سیاسی، اقتصادی، نظامی و امنیتی منطقهای متشکل از شش کشور عربی مشرف به خلیجفارس است. پادشاهی عربستان سعودی و سلطاننشین عمان، امارات متحده عربی، کویت، قطر و پادشاهی بحرین اعضای این شورا را تشکیل میدهند و عربستان سعودی به واسطه قدرت اقتصادی و وسعت و جمعیت و همچنین بهصورت سنتی رهبر بالفعل این شورا محسوب میشود هرچند کشورهای قطر و عمان که بهترتیب دارای روابط نزدیکی با ترکیه و ایران هستند وحدت کامل این شورا را دچار خدشه میکنند. شورای همکاری خلیجفارس اصولاً با واشنگتن بهعنوان حامی اصلی خود همسو است و برای فروش عمده تسلیحات و تعهدات امنیتی غیررسمی به ایالات متحده متکی است. ایالات متحده از دهه 1970 برای تضمین جریان نفت خلیجفارس به سایر نقاط جهان، حضور نظامی قوی خود را در خلیجفارس حفظ کرده است و چندین کشور عضو شورای همکاری خلیجفارس، مانند قطر و بحرین، میزبان تأسیسات نظامی بزرگ ایالات متحده هستند.
شورای همکاری کشورهای خلیجفارس در 25 مه 1981 میلادی در نشستی در ابوظبی پایتخت امارات متحده عربی تشکیل شد. دبیرخانه شورا در حال حاضر توسط جاسم البودایوی اداره میشود و مقر آن در ریاض، پایتخت عربستان سعودی است.
تمامی کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس، دولتهای سلطنتی هستند که دو کشور از آنها یعنی کویت و پادشاهی بحرین، دارای حکومت سلطنتی مشروطه هستند. عربستان سعودی و قطر و عمان سه کشوری هستند که حکومت آنها سلطنت مطلقه است و امارات متحده عربی نیز از هفت امیرنشین تشکیل شده که به صورت فدرال اداره میشود و هر امیرنشین حاکم خاص خود را دارد. شیخ جابرالاحمد الصباح برای نخستینبار در بازدید از امارات متحده عربی در دیدار با شیخ زاید بنسلطان آل نهیان با توجه به خطراتی که امنیت کشورهای شبهجزیره عربستان را تهدید میکند ایده تأسیس شورای همکاری خلیجفارس را مطرح کرد. در نشست اتحادیه کشورهای عرب در امان پایتخت اردن در نوامبر 1980 توافق برای ایجاد شورا بین سران ایجاد شد و در 21 رجب 1401 هجری قمری مطابق با 25 می1981، رهبران عربستان سعودی، عمان، امارات متحده عربی، کویت، قطر و بحرین در نشستی که در امارت ابوظبی برگزار شد، به توافق همکاری متشکل از شش کشور با هدف دستیابی به هماهنگی، یکپارچگی و وابستگی متقابل بین کشورهای خود در همه زمینهها دست یافتند.
حفظ ثبات منطقهای هدف اصلی سلطنتهای محافظهکار شورای همکاری خلیجفارس بوده است. با توجه به اقلیتهای قابلتوجه شیعه در چندین کشور عضو آن خطر بالقوه نفوذ ایران همواره این کشورها را به هراس واداشته است. عربستان سعودی - که دارای اقلیت قابلتوجهی از شیعیان است - عمدتاً در استان نفتخیز شرقی متمرکز هستند و آل خلیفه سنی در بحرین بر کشوری با اکثریت 70 تا 75 درصدی شیعیان حکومت میکند. 33 درصد از جمعیت کویت را نیز شیعیان تشکیل میدهند. کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس پس از وقوع انقلاب اسلامی هرگونه ابراز نارضایتی سیاسی و اجتماعی شیعیان را بهعنوان تحریک و دخالت ایران با شدت سرکوب کردهاند.
جمهوری یمن بهعنوان امتداد استراتژیک کشورهای شبهجزیره عربستان و جمهوری عراق بهعنوان تنها کشور عربی دیگر مشرف به آبهای خلیجفارس و دارای مرزهای طولانی با عربستان سعودی و کویت نامزد عضویت در این شورا هستند. پس از آغاز عملیات نظامی موسوم به طوفان قاطع که توسط نیروهای مسلح سعودی در یمن رهبری میشود، عبد ربه منصور هادی، رئیسجمهور وقت یمن درخواست پیوستن یمن به شورای همکاری خلیجفارس را ارائه کرد. هر دو جمهوری عراق و یمن در برخی از کمیتههای شورا مانند ورزش و بهداشت و فرهنگی عضویت دارند، اما تفاوت ماهیت نظامهای سیاسی این دو کشور نیز از عوامل تأخیر برای عضویت آنها در شورا بوده است. ماهیت شورایی که اساس آن بر حفاظت از سلطنتهای عربی تشکیل شده، میتواند با حضور اعضای دیگر دچار تغییر شود. شاید به همین دلیل است که اعضای شورا از ایده پیوستن دو پادشاهی مهم هاشمی اردن و پادشاهی مراکش که با خلیجفارس همسایه هم نیستند بیش از عضویت این دو جمهوری استقبال میکنند. پیشنهاد عضویت این دو پادشاهی پس از وقوع حوادث بهار عربی، در سیودومین اجلاس سران شورای همکاری خلیجفارس در ریاض، توسط الزیانی، دبیرکل شورا، مطرح شد. در این نشست در سال 2011، ملک عبدالله بن عبدالعزیز آلسعود نیز پیشنهاد کرد این شورا به اتحادیه ارتقا پیدا کند تا بتواند هماهنگی بین اعضا را از نظر سیاسی، نظامی و اقتصادی ارتقا دهد. این ایده عربستان سعودی که آشکارا در هراس از وقوع بهار عربی بود با مخالفت سلطاننشین عمان رد و از دستور خارج شد.
شورا و ایران
از زمان وقوع انقلاب اسلامی، روابط بین ایران و شورای همکاری خلیجفارس (GCC) پرآشوب بوده است که بهطور کلی از خصومت کامل، گسست دیپلماتیک و جنگهای نیابتی گرفته تا تنشزدایی را شامل میشود. یکی از موضوعات اصلی اختلاف بر سر هدف جمهوری اسلامی برای صدور انقلاب و گسترش نفوذ خود در جهان عرب است.
اگرچه پیش از انقلاب اسلامی ایران، روابط دوجانبه حکومت پهلوی و پادشاهی عربستان سعودی بدون تنش نبود و دو کشور برای برتری نظامی و سهم بیشتر از اتحاد با آمریکا و غرب و یا مناقشه اعراب و اسرائیل با هم اختلافاتی داشتند، اما در مجموع روابط رقابتی صمیمانه ای داشتند و روابط پس از انقلاب و پیروزی اسلامگرایان در ایران بسیار بد شد. امام خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی، به انتقاد از پادشاهی های موروثی مانند کشورهای شورای همکاری خلیجفارس روی آورد و تلاش کرد تا رهبری عربستان سعودی در جهان اسلام و جایگاه این کشور بهعنوان متولی مقدسترین اماکن اسلام به چالش بکشد. چالش مستقیم ایران با سعودی، در مراسمهای سالانه برائت از مشرکین حجاج ایرانی در مراسم حج روی داد که در نهایت در سال 1366 با حمله نیروهای امنیتی سعودی به حجاج ایرانی و کشتار آنان به اوج خود رسید و منجر به قطع روابط دو کشور شد. ایران بلافاصله پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به حمایت از شبهنظامیان شیعه و احزاب سیاسی در سراسر خاورمیانه پرداخت و این شعارها و اقدامات تنش میان ایران و کشورهای محافظهکار عمدتاً سلطنتی را بالا برد. شهر قطیف، با اکثریت شیعه و محل قرارگیری چندین میدان نفتی، پالایشگاهها و تأسیسات فرآوری بزرگ در شرق عربستان، پس از سرنگونی شاه در ایران، دچار ناآرامی و شورش شد. شرایط مشابهی در بحرین نیز به وجود آمد و تا دهههای اخیر نیز ادامه یافت. در طول جنگ ایران و عراق، اعضای شورای همکاری خلیجفارس به حمایت تمامعیار سیاسی و نظامی و مالی از صدامحسین علیه جمهوری اسلامی پرداختند.
پس از پایان جنگ تحمیلی ایران تلاش کرد روابط خود را با کشورهای منطقه و از جمله اعضای شورای همکاری خلیج فارس بهبود ببخشد و این تلاشها در دوران ریاستجمهوری هاشمیرفسنجانی و سیدمحمد خاتمی به ثمر نشست، اما گسترش رقابتهای منطقهای پس از سقوط صدام در عراق و سپس وقایع بهار عربی که منجر به درگیری نیابتی در سوریه شد، روابط را به دوران خصمانه پیشین بازگرداند. بهار عربی در سال 2011 روابط میان ایران و اعضای شورای همکاری خلیجفارس را بدتر کرد. تهران از اعتراضات شیعیان بحرین علیه خاندان سلطنتی سنی حمایت کرد و در عین حال مستقیماً در سوریه برای حفظ رژیم بشار اسد که از اقلیت علوی و نزدیک به شیعیان است، علیه قیام سنیها مداخله کرد. درحالیکه اعضای شورای همکاری چون سعودیها و قطر و امارات، پول و اسلحه به شورشیان میرساندند، تهران حمایت خود از اسد را افزایش داد. یمن فرصت بزرگی را برای جمهوری اسلامی به وجود آورد تا بتواند با حمایت از انصارالله یا حوثیها، خاری در چشم سعودیها باشد. پس از تسلط حوثیها بر صنعا در سال 2015، سعودیها از ترس اینکه ایران در جناح جنوبی خود جای پایی داشته باشد، حمله گسترده نظامی به یمن را رهبری کردند. حوثیها عمدتاً شیعه هستند و به فرقه زیدی تعلق دارند و از ابتدای وقوع انقلاب اسلامی با جمهوری اسلامی ارتباط داشتند. از قضا، جنگ به روابط نزدیکتر بین حوثیها و جمهوری اسلامی کمک کرد و ایران با انتقال فنآوریهای پهپاد و موشکهای بالستیک حوثیها را بیش از پیش به خود وابسته کرد و با گذشت زمان، قدرت حوثیها افزایش یافته تا بتوانند بهطور مرتب شهرها و تاسیسات نفتی عربستان را هدف قرار دهند و حتی برد پهپادهای آنها به امارات متحده عربی نیز رسید.
روابط تاریخی عربستان سعودی با ایران در اواسط دهه 2010 به پایینترین حد خود رسید. پس از آنکه عربستان سعودی در سال 2016 آیتالله نمر، رهبر شیعیان معترض در شرق عربستان را به اتهام ارتباط با ایران اعدام کرد، گروهی تندرو به کنسولگری عربستان در تهران را حمله کردند. این حادثه باعث شد که عربستان سعودی، قطر و بحرین سفیران خود را از تهران فراخوانند و امارات نیز به تبعیت از عربستان روابط دیپلماتیک خود با ایران را کاهش دهد. علاوه بر این، محمد بنسلمان، ولیعهد سعودی نیز قول داد که رویکرد قاطعانهتری نسبت به تهران داشته باشد و جنگ را به داخل خاک ایران منتقل کند. کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس امیدوار بودند که دولت ترامپ برای تغییر جریان علیه جمهوری اسلامی به آنها کمک کند. خروج آمریکا از برجام در سال 2018 و مواضع سختتر علیه تهران، اعمال مجدد تحریمها و قراردادهای تسلیحاتی با سعودیها به آنها امید داد که واشنگتن در مواجهه با جمهوری اسلامی تهاجمیتر عمل خواهد کرد. با این حال، زمانی که ترامپ نشان داد تمایلی به دفاع از عربستان سعودی در برابر حملات موشکی و پهپادی حوثیهای تحت حمایت ایران علیه تأسیسات نفتی آرامکو در سال 2019 ندارد، نگاه اعراب خلیجفارس نیز تغییر کرد. درحالیکه کشورهای شورای همکاری خلیجفارس با تشویق دولت ترامپ، روابط خود را با اسرائیل پس از اعلام توافقنامه ابراهیم در سال 2020 بهبود بخشیدند و تلاش کردند خریدهای تسلیحاتی خود از آمریکا را افزایش دهند اما در عمل آمریکا آنان را مقابل ایران تنها گذاشت.
در دهه 2010، عربستان سعودی، بزرگترین عضو شورای همکاری خلیجفارس و رهبر واقعی آن و ایران در جنگهای نیابتی در سوریه و یمن جنگیدند که به پیروزی ایران منتهی شد. حمله موشکی حوثیها در سال 2019 به تاسیسات نفتی عربستان و امتناع آمریکا از اقدام تلافیجویانه به اعضای شورای همکاری خلیجفارس نشان داد که دیگر نمیتوانند به تضمینهای امنیتی آمریکا تکیه کنند. از آن به بعد، تهران و ریاض تلاش کردند تا روابط خود را از طریق واسطههای عراقی و عمانی بهبود بخشند و اصلاح کنند. حادثه ابقیق، پیروزیهای آشکار ایران در جنگهای نیابتی در سوریه و یمن و نگرانیهای داخلی (مانند مسائل اقتصادی) باعث شد سعودیها رویکرد خود را نسبت به ایران مجدداً تنظیم کنند. در سال 2021، ایرانیها و سعودیها فاش کردند که در حال مذاکره برای احیای روابط دیپلماتیک هستند. این امر با میانجیگری چین در مارس 2023 برای عادیسازی روابط ایران و عربستان سعودی به اوج خود رسید. دو کشور توافق کردند که ظرف دو ماه پس از توافق 10 مارس، سفارتهای مربوطه خود را بازگشایی کنند. چین آشکارا بهدنبال افزایش نقش خود در منطقه و در میان کشورهای شورای همکاری خلیجفارس است. اگر این توافق برقرار باشد، چین میتواند خود را به عنوان یک میانجی بیطرف و قدرت جایگزین ایالات متحده برای کشورهای شورای همکاری خلیجفارس معرفی کند. چین در حال حاضر از اهرم قابل توجهی در رابطه با تهران برخوردار است، چراکه این کشور با اختلاف بزرگترین خریدار نفت ایران در چارچوب تحریمهای بینالمللی و همچنین یکی از مهمترین خریداران نفت عربستان سعودی است. چین با هر دو طرف روابط اقتصادی دارد و سابقه همکاری نظامی با ایران دارد و اخیراً به دنبال توافقنامههای تسلیحاتی با عربستان سعودی است. روابط چین با هر دو طرف این امکان را به آنها داده که بین دو دشمن میانجیگری کند درحالیکه خصومت دیرینه بین ایالات متحده و ایران و شراکت بین ایالات متحده و عربستان سعودی، ایالات متحده را از ایفای چنین نقشی باز میدارد.
اختلافات سیاسی و ایدئولوژیک متعددی در میان اعضای شورای همکاری خلیجفارس وجود دارد که در برخی مواقع مانعی برای تشکیل یک جبهه واحد علیه ایران شده است. مهمتر از همه، قطر، که بزرگترین میدان گازی جهان را با ایران مشترک است، استراتژی حفظ روابط مثبت با همه قدرتهای همسایه را دنبال کرده و مسیرهای مستقلی را درحالیکه در چارچوب شورای همکاری خلیجفارس باقی مانده است، دنبال کرده است. قطر و عمان در عین حال که در زمینه خطر ژئوپلیتیک ایران برای کشورهای عربی همنظر هستند اما بر حفظ پیوندهای تجاری و سیاسی با ایران تاکید میکنند. قطر که میزبان رهبری اخوانالمسلمین در سرزمین خود است تلاش دارد با همراهی ترکیه و حفظ روابط با ایران، جریانی جدا از عربستان را در جهان اسلام رهبری کند و این عامل شکاف در شورای همکاری خلیجفارس است. پادشاهی عمان نیز که سیاست منطقهای خود را بر مبنای از بین بردن هرگونه محل مناقشه با کشورهای همسایه قرار داده، حاضر نیست به خاطر رهبری عربستان سعودی روابط خود با ایران را دچار خدشه کند و در عین حال بهصورت تاریخی به واسطه حمایت ارتش ایران در جریان جنگ ظفار خود را به ایران وابسته و مدیون میداند و اطمینان دارد چنانچه باز هم خطری این کشور را تهدید کند میتواند روی کمک ایران حساب کند.
هزینههای نظامی ایران بسیار کمتر از هزینههای شورای همکاری خلیجفارس است. طبق یک تحلیل، کشورهای شورای همکاری خلیجفارس در سال ۲۰۱۷، ۹۵ تا ۱۲۸ میلیارد دلار در زمینههای نظامی هزینه کردهاند در مقابل ایران که ۱۵ تا ۱۶ میلیارد هزینه کرده است توانسته نفوذ منطقهای خود را از طریق مؤثرتری افزایش دهد. ایران از طریق ایجاد نیروهای نیابتی وفادار در کشورهای منطقه چون لبنان، سوریه، عراق، یمن و غزه و تکثیر فناوریهای موشکی و پهپادی نسبتاً ارزان به برتری بیشتری دست یافته است.
امارات متحده عربی نیز بهعنوان یکی از اضلاع مهم شورای همکاری خلیجفارس از نفوذ ایران در خاورمیانه ابراز نگرانی میکند و در عین حال از ابتدای تأسیس خود ادعاهایی را در مورد سه جزیره ایرانی در خلیجفارس مطرح میکند که هر ساله در بیانیههای اجلاس سران شورای همکاری خلیجفارس این ادعاها را تکرار کرده و به تنش با ایران افزوده است. اماراتیها از جمله کشورهایی بودند که به مداخله عربستان در یمن پیوستند و تا خروج نیروهایشان در سال 2019 در این حمله مشارکت داشتند. 17 ژانویه 2022 در همان روز حمله به ابوظبی مذاکرهکننده ارشد حوثیها در تهران با رئیسجمهور ایران دیدار کرد. در 24 ژانویه، نیز موشکهای بالستیک از یمن به پایگاه هوایی الظفره امارات که حدود 2000 سرباز آمریکایی در آن مستقر هستند، شلیک شد، که فرماندهی مرکزی ایالاتمتحده را وادار کرد تا موشکها را با رهگیرهای پاتریوت منهدم کند. در 31 ژانویه، حوثیها درحالیکه رئیسجمهور اسرائیل در حال بازدید از امارات بود، موشکهای بالستیک را به سمت امارات پرتاب کردند. پس از آن، در دوم فوریه، امارات متحده عربی از رهگیری سه هواپیمای بدون سرنشین در عملیاتی که شبهنظامیان مورد حمایت ایران در عراق مسئولیت آن را برعهده گرفتند، خبر داد. تنها همین گزارشها بهخوبی نشان میدهد تهدیدی که شرکای منطقهای ایران برای امارات ایجاد میکنند به واسطه آسیبپذیری امنیتی و نظامی این کشور، بیش از عربستان سعودی است چراکه بخش عمده اقتصاد امارات بر پایه تجارت بینالمللی بنا شده و حملات پهپادی و موشکی به شهرهای امارات و کشتیهای عبوری به مقصد این کشور در سالهای 2019 و 2022 میتواند این برتری را از بین ببرد. حکومت بحرین نیز بهعنوان یک کشور با اکثریت شیعه که تحت تاثیر ایران هستند بیش از سایر اعضای شورای همکاری خلیجفارس از احتمال مداخله و قدرتگیری ایران در هراس است و به همین دلیل پایگاههای نظامی مهمی را در اختیار نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا و نیروی دریایی بریتانیا قرار داده تا از این طریق بتواند دوام خود را تضمین کند.
شورای همکاری و ایالات متحده آمریکا
اعضای شورای همکاری خلیجفارس و آمریکا مواضع مشترک و نزدیکی در قبال ایران دارند و ایران را متهم به حمایت از تروریسم بینالمللی و تلاش برای دستیابی به سلاح هستهای میکنند. اعضای شورای همکاری خلیجفارس به رهبری عربستان تا پیش از توافق اخیر با واسطهگری چین، از تشدید فشارهای بینالمللی به ایران حمایت میکردند و امیدوار بودند کاهش درآمدهای نفتی، ایران را وادار به دست کشیدن از پشتیبانی گروههای وفادار به خود در منطقه کند. با این حال ایران ضمن ادامه و گسترش حمایت خود از گروههای وفادار به خود در منطقه توانسته آنان را به گروههای دارای نفوذ در دولتهای لبنان، عراق، یمن و فلسطین تبدیل کند و حکومت سوریه را نیز در مقابل ائتلافی از مخالفان حمایت و تثبیت کند.
ایالات متحده و شش کشور عضو شورای همکاری خلیجفارس پیش از این، ایران را به دلیل رفتار مخرب در منطقه محکوم کردند و متعهد شدند که همکاریهای دفاعی خود را برای بازدارندگی تهران گسترش دهند. ایالات متحده و شورای همکاری خلیجفارس 26 بهمن 1401 در بیانیهای مشترک پس از نشستهای گروه کاری در ریاض، اعلام کردند که «عملکرد متقابل» بیشتر برای «محدود کردن توانایی ایران برای انجام فعالیتهای بیثباتکننده» ضروری است. رابرت مالی، فرستاده ویژه آمریکا در امور ایران، که در این اجلاس شرکت کرده بود بیانیه مشترکی صادر کردند و در آن آمریکا و شورای همکاری «نگرانیهای شدید» خود را درباره روابط نظامی ایران با بازیگران دولتی و غیردولتی، مانند حوثیها در یمن، ابراز کردند و هشدار دادند که گسترش سلاحهای تهران - از جمله هواپیماهای بدون سرنشین، موشکها و تسلیحات متعارف - یک «تهدید امنیتی جدی برای منطقه و کل جهان» است. در این بیانیه از جامعه جهانی خواسته شده است تا قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل که انتقال تسلیحات ایران را محدود میکند، اجرا کنند. ایالات متحده و کشورهای حوزه خلیجفارس پیشرفتهای هستهای جمهوری اسلامی را عامل تشدید تنشهای منطقهای و جهانی دانستند و خواستار آن شدند که ایران به «دیپلماسی معنادار» و همکاری با ناظر هستهای سازمان ملل در تحقیق درباره آثار اعلامنشده اورانیوم بپردازد. در بخشی از این بیانیه آمده است: «ایالات متحده و کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس تعهد خود را به گسترش همکاریهای دفاعی و قابلیت همکاری برای افزایش تواناییهای خود برای محدود کردن توانایی ایران برای انجام فعالیتهای بیثباتکننده و بازدارندگی آن از انجام اقدامات تجاوزکارانه آینده ابراز کردند.»
فرجام کار
اعضای شورای همکاری خلیجفارس به جز عمان و قطر روابط پرتنش و پرفرازونشیبی با ایران داشتهاند، با این حال به نظر میرسد با میانجیگری چین دوران جدیدی به وجود آمده که طرفین در تلاش هستند مواضع قدرت یکدیگر را به رسمیت بشناسند و بتوانند تنشهای پیشین را کاهش دهند. به نظر میرسد پس از میانجیگری چین میان اعضای شورای همکاری و ایران از نقش آمریکا در منطقه کاسته خواهد شد و این کشورها به سوی کاهش تنشها و پذیرش حضور ایران در معادلات منطقهای پیش خواهند رفت. شورای همکاری خلیجفارس در یکصد و پنجاه و پنجمین نشست دورهای خود در سطح وزرای خارجه، در سوم فروردین 1402 از حلوفصل مسالمتآمیز اختلافات با ایران استقبال کرد. در این نشست از توافق ازسرگیری روابط میان عربستان سعودی و ایران استقبال و ابراز امیدواری شد که این اقدام، گامی در مسیر حل اختلافات و پایان دادن به درگیریهای منطقهای از طریق گفتوگو باشد. شورای همکاری خلیجفارس در ادامه از تلاشهای عمان و عراق برای تسهیل روند گفتوگو میان ریاض و تهران و میزبانی برای نشستهای متعدد میان مقامات ایرانی و سعودی تقدیر کرد. در بیانیه پایانی این نشست همچنین بر ضرورت توقف غنیسازی اورانیوم بیش از اندازه مورد نیاز برای استفادههای مسالمتآمیز در ایران و همکاری تهران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی تاکید شد و کشورهای عضو این شورا برای همکاری با ایران در این پرونده، اعلام آمادگی کردند. هرچند در بخش دیگری از این بیانیه، وزرای خارجه کشورهای عضو شورای همکاری به تکرار ادعاهای خود در خصوص مالکیت جزایر سهگانه ایرانی پرداختند اما شواهد از کاهش تنشها میان این شورا و ایران حکایت دارد. شورای همکاری خلیجفارس به منظور بررسی بازگشت سوریه به اتحادیه عرب نیز نشست مشورتی با حضور وزرای امور خارجه مصر، اردن و عراق در شهر جده عربستان تشکیل داد و در نتیجه این نشست وزارت خارجه عربستان سعودی بیانیهای صادر کرد. در این بیانیه آمده است که عربستان سعودی به حل مسائل کشورهای عربی و تقویت منافع دولتها و ملتهای عربی توجه ویژهای دارد. این بیانیه میافزاید: «عربستان سعودی بر اهمیت هماهنگی مواضع کشورهای عضو شورای همکاری در حل قضایای مشترک اهتمام ویژه دارد. لذا در جلسه مشورتی تلاشهای زیادی برای یافتن راهحلی سیاسی نسبت به بحران سوریه مبذول شد تا با پیوستن دوباره به اتحادیه عرب، امنیت، ثبات، حاکمیت سوریه تضمین شود و خیر و نیکی برای ملت سوریه پدید آورد.»
عضویت سوریه از نوامبر ۲۰۱۱ در اتحادیه عرب به حالت تعلیق درآمده بود و اکنون پس از گذشت دوازده سال بار دیگر بشار اسد در اجلاس اخیر اتحادیه عرب در جده شرکت کرد و عضویت سوریه در این اتحادیه احیا شد. این حضور پس از سالها جنگ نیابتی نیروهای وابسته به کشورهای عربی نماد مهمی از پیروزی سیاست ایران در قبال این شورا و تحمیل واقعیت بر رؤیای عربی بود. در بیانیه پایانی این نشست اتحادیه عرب برخلاف سنت همیشگی هیچ اشارهای به ایران و موضوع کهنه ادعاهای امارات درباره جزایر ایرانی نشده بود و این موضوع به سندهای پیوست نشست منتقل شده بود که با وجود بطلان ادعاهای امارات و لزوم حذف کامل این ادعا کاسته شدن از اهمیت آن و عدم اشاره در متن اصلی بیانیه گام مثبتی از سوی کشورهای عربی قلمداد میشود. امتناع آمریکا از اقدام جدی در قبال تهدیدات امنیتی و جنگ یمن این کشورها را به این نتیجه رسانده، در مواجهه با ایران از حمایت قاطع و عملی آمریکا برخوردار نخواهند بود. آمریکا نشان داده که حاضر نیست در دفاع از متحدان خود وارد چالش جدی با قدرتهای منطقهای چون ایران شود و تنها در صورتی حاضر به اقدام است که نخست منافع مستقیم خودش را در خطر ببیند و در درجه دوم، از پیروزی در چنین نبردی اطمینان داشته باشد.