دالان صدساله توران در قفقاز
نباید از نقش بریتانیا بهعنوان مبدع پانتورانیسم و بهعنوان قدرتی که بهشدت به دنبال مهار روسیه، رقیب تاریخی خودش هست غافل شد
نباید از نقش بریتانیا بهعنوان مبدع پانتورانیسم و بهعنوان قدرتی که بهشدت به دنبال مهار روسیه، رقیب تاریخی خودش هست غافل شد
با وجود اینکه دانستن جزئیات لازم است، گاهی غرق شدن در آن تحلیلگر را گمراه میکند. باید بعد از شناخت جزئیات از آن فاصله گرفت و با یک نگاه کلیتری به روند تحولات نگاه کنیم تا درک کنیم چه اتفاقی در حال افتادن است؟ آنچه امروز در تحولات ژئوپلیتیک قفقاز شاهدش هستیم، ریشهاش به 140 سال پیش برمیگردد.
وقتی برای نخستینبار آرمنیوس وامبری مجارستانی، ایدئولوژی پانتورانیسم را ساخت و صورتبندی کرد و به دستگاه سیاست خارجه بریتانیا، پیشنهاد کرد، پایه تحولات کنونی پیریزی شد. آنگونه که امروز بعد از انتشار اسناد سری در سال 2005 آگاه هستیم که او یک مأمور وزارت خارجه انگلیس بود و سیاست پانتورانیسم بهعنوان یک ایدئولوژی، سیاستی بود که میتوانست حائلی برای محاصره روسیه و درعینحال برای ایران باشد. این ایدئولوژی چنددهه بعد تبدیل به سیاست دولت ترکان جوان در امپراطوری عثمانی شد و آن فجایع را در طی جنگ جهانی اول رقم زد.
باید آن مقطع و دوران را بهعنوان موج نخست خیزش پانتورانیسم در نظر بگیریم. در یک قرن اخیر در مورد پانتورانیسم و پانترکیسم مطالعات زیادی صورت گرفته و در مورد آن هشدار داده شد و درعینحال عدهای هم انکارش میکردند. عموماً خود پانترکیستها وجود پانتورانیسمها را انکار میکردند و فیالواقع همینطور هم بود. با استقرار دولت کمالآتاترک در ترکیه دوران خفتگی پانتورانیسم بود، ولی فراتر از آن شکلگیری اتحادیه جماهیر شوروی بود که موجب شد ایدئولوژی پانتورانیسم تا موج بعدی برای مدت یک قرن در گوشهای نهاده شود. در واقع پانتورانیسم و پانترکیسم صرفاً بهمدت یک قرن در حالت خفتگی ماند تا پس از فروپاشی اتحادیه جماهیر شوروی دوباره فراخوانده شود.
متأسفانه بر اساس شناخت نادرستی که از ترکیه داشتیم، وقتی حزب عدالت و توسعه در ترکیه روی کار آمد، در ایران، از روزنامه کیهان تا نهضت آزادی و از اصلاحطلبان تا اصولگرایان بهعنوان خیزش مسلمانان، خیزش اسلام سیاسی در ترکیه و خیزش مسلمانان دموکرات از این جریان یاد میکردند. حال آنکه شناخت و درکی که ترکها از اسلام دارند، بسیار با ما متفاوت است، آنها اسلام را نه بهعنوان یک موضوع اعتقادی که بهعنوان مفهومی ژئوپلیتیک نگاه مِیکنند، چراکه تاریخ ترکها و دوران اقتدار شکوه و امپراطوریهای ترک در دوران اسلام بوده است. بنابراین اسلام برای آنها یک مسئله ژئوپلیتیک است و موضوع، موضوع اعتقادی و بحث ایدئولوژیک نبوده و نیست. در مراسمها و برنامههای اردوغان هم دیدیم بسیار زیاد نمادپردازی میکنند. در دیدار محمود عباس با اردوغان بود که سربازان امپراطوریهای ترک را ردیف کرده بودند.
عثمانی در جنگ جهانی اول در قالب شعار «اتحاد اسلام» حتی به داخل ایران هم نفوذ کرد و هواداران عثمانی در ایران به اسم اتحاد اسلام نخستین نطفههای پانترکیسم را کاشتند. علی هیئت، یکی از این شخصیتهایی است که ما را دچار و گرفتار کرده؛ هیئت در جنگ جهانی اول رئیس انجمن اتحاد اسلام بود، بعدها وزیر دادگستری دولت دکتر مصدق میشود و در دوران محاکمه دکتر مصدق رئیس دیوان عالی کشور شد. نامههای دادخواهی دکتر مصدق خطاب به اوست. دکتر جواد هیئت پسر اوست، در دوران پهلوی پزشک شهربانی و پزشک معتمد ساواک بود و بعد از انقلاب به مدت چهار دهه مجله وارلیق را در ایران منتشر کرد و موج پانترکیسم پس از انقلاب را در کشور ما او پایهگذاری کرد. اکنون هم برادرزادهاش محمدرضا هیئت استاد دانشگاه آنکارا و رئیس مؤسسه مطالعات تبریز است و برای جمهوری فدرال ایران قانون اساسی مینویسد. یعنی نطفه این وابستگی در جنگ جهانی اول بسته شده و نسل به نسل در این خانواده ادامه پیدا کرده است. آنچه امروز در ترکیه روی کار است و متأسفانه در ایران، ما، تحت عنوان اسلامگرایی میشناسیم، بههیچوجه اسلامگرایی نیست، بلکه تلفیق پانتورانیسم و پاناسلامیسم است. در
امپراطوری عثمانی همین پانترکیسم و پانتورانیسم تحت لوای پاناسلامیسم پیگیری شد، الآن هم به شکل دیگری دولت ترکیه همین کار را میکند.
در پشت این سیاستها نباید از نقش بریتانیا بهعنوان مبدع پانتورانیسم و بهعنوان قدرتی که بهشدت به دنبال مهار روسیه، رقیب تاریخی خودش هست غافل شد. بریتانیا همچنان دارد نقش تاریخی خودش را بهعنوان دولت نخست استعمارگر، در قرن نوزدهم تداعی میکند. در کنار آمریکا بهعنوان قدرت اول جهان، انگلیس تلاش میکند نقش رهبری را در دنیا داشته باشد و بر نیروی نظامی و نیروی اقتصادی آمریکا تکیه کند. اتحاد استراتژیک این دو کشور در موارد متعدد قابلمشاهده است که چطور انگلیسیها تلاش میکنند بهعنوان برنامهریز از قدرت و توان نظامی و سیاسی و اقتصادی آمریکا بهره ببرند و سیاستها را پیگیری کنند. منافع مشترک این دو قدرت هم قابل رصد و شناسایی است. الآن هم در موضوع قفقاز، بدون در نظر گرفتن نقش بریتانیا نمیتوان از نقشهای که پانتورانیسم برای منطقه دارد، سخن گفت؛ روندی که شورای همکاری کشورهای ترکزبان در 10سال اخیر، طی کرده و بهسرعت به سازمان کشورهای ترک تبدیل شده و اکنون روند یکی شدن و اتحاد این کشورها را تسریع میکند. اگر به نقشه سازمان کشورهای ترک دقت کنیم مشاهده خواهیم کرد که چگونه ایده پانتورانیسم در عمل محقق شده و ارمنستان
همچنان که در جنگ اول جهانی بهعنوان یک مانع و مزاحم در مقابل این ایده، در مقابل سپاه اردوی اسلام نوری پاشا ایستاده بود، همچنان در مقابل لشکر توران و اتحاد توران خودنمایی میکند. این یک جدال و اتفاق تاریخی است. این رویدادی است که صدسال سابقه داشته و انرژی و نیرویی که امروز به دنبال این است که دالان زنگزور را در جنوب ارمنستان باز کند، از اردوی اسلام نوری پاشا انرژی میگیرد و این جنگ آن روز شروع شده است.
ایران هم همچنان که در جنگ جهانی اول از این ایدئولوژی صدمه و آسیب دید، در معرض خطر هست. قدم بعدی سازمان کشورهای ترک همانگونه که اعلام کرده است پس از اتحاد کشورهای ترکزبان یا ترکهای درونی، توجه به ترکهای بیرونی است. ترکهای بیرونی در نخستین گام آذریهای ایرانی قرار دارند و پس از آن ترکستان جنوبی، افغانستان، ترکستان شرقی چین را شامل میشود. همه اینها در ادامه سیاستهای سازمان کشورهای ترک است و موضوع خیلی پیچیده نیست، اگر یک مقدار چشمهایمان را باز کنیم و به تحولات بهدقت نگاه کنیم، موضوع کاملاً روشن است.
*سخنرانی ارائهشده در «سمینار معادلات ژئوپلیتیک قفقاز، نقشآفرینان منطقهای و فرامنطقهای» بنیاد مطالعات قفقاز دانشگاه تهران