ریشههای تنش در روابط ایران و بحرین
در جمع کشورهای شورای همکاری خلیجفارس، بحرین ضعیفترین و کمدرآمدترین کشور محسوب میشود؛ تا جایی که معمولاً بخشی از کسری بودجه بحرین توسط عربستان سعودی تامین میشود.

در جمع کشورهای شورای همکاری خلیجفارس، بحرین ضعیفترین و کمدرآمدترین کشور محسوب میشود؛ تا جایی که معمولاً بخشی از کسری بودجه بحرین توسط عربستان سعودی تامین میشود. روابط میان بحرین و عربستان سعودی، روابطی ویژه است. پل عظیم ۲۵ کیلومتری دوستی بحرین و عربستان، مشهور به پل ملک فهد، روی خلیج فارس تنها مسیر ارتباط زمینی جزیره بحرین با همسایگانش است.
البته این پل بحرین را با اکثریت جمعیت شیعه به منطقه الشرقیه در عربستان سعودی متصل میکند که در آنجا نیز جمعیت بزرگ شیعیان عربستان سعودی زندگی میکنند و بعدها وجود این پل مایه نگرانیهای سیاسی در هر دو کشور شد و به دلایل سیاسی استفاده از این پل برای ارتباط میان دو کشور توسط شهروندان عادی بسیار ناچیز است.
تا پیش از استقلال بحرین، یکی از اصلیترین خواستههای رهبران عربی در اجلاسیههای اتحادیه عرب این بود که ایران استقلال بحرین را به رسمیت بشناسد. نهایتاً پس از مدتی تنش، ایران موافقت کرد که تحت نظارت سازمان ملل متحد نظرسنجیآی در بحرین برگزار شود و با رای اکثریت بحرینیها این جزیره به یک کشور مستقل تبدیل شد. سال ۱۳۵۰ با رسمیت پیدا کردن استقلال بحرین، تعیین حدود میان دو کشور ایران و بحرین انجام شد و با حضور اردشیر زاهدی، وزیر خارجه وقت ایران، سفارت ایران در بحرین افتتاح شد و روابط دیپلماتیک میان دو کشور برقرار شد.
در بیش از نیم قرنی که از استقلال بحرین میگذرد، منامه هرگز روابط چندان ممتازی با تهران، چه پیش از انقلاب و چه پس از آن نداشتهاست. بهرغم وجود روابط دیپلماتیک، برای مثال قبل از انقلاب رفت و آمد شهروندان عادی میان ایران و بحرین به سادگی امکانپذیر نبود. هرچند ایران به سادگی به اتباع بحرینی ویزا میداد، اما بحرینیها سختگیریهای زیادی برای صدور ویزای اتباع ایرانی به کار میگرفتند. در واقع حتی در دورههایی که تنش در روابط ایران و بحرین وجود نداشت، روابط دو کشور در بهترین حالت عادی بود و هیچگاه در سطح ممتاز و صمیمانه قرار نگرفت.
زمانی که انقلاب در ایران رخ داد، رهبران بحرین نسبت به ایران بیشتر حساس شدند و جبهه گرفتند. رهبران بحرین، همسو با برخی دیگر از رهبران کشورهای عربی اینگونه احساس میکردند که عزم و اراده حکومت انقلابی در ایران این است که با تحریک وقایعی مشابه، حکومتهای کشورهای جنوب خلیج فارس را نیز تغییر بدهد. واقعیت این است که وضعیت آزادی و دموکراسی در بحرین، بهرغم وجود مشکلات بنیادین، نسبت به دیگر کشورهای شورای همکاری خلیج فارس بدتر نیست. بحرین از گذشته دارای پارلمان، قانون اساسی و حتی تعدادی از روزنامهها و رسانهها است که در بیان مطالب تا حدی آزادی دارند.
در بحرین از احزاب خبری نیست و حکومت به صورت موروثی در اختیار خاندان آلخلیفه است که از اقلیت اهل سنت منتسب به عربستان سعودی هستند. خلیفه بنسلمان، از اعضای خاندان سلطنتی و نخستوزیر بحرین در طول نیم قرن گذشته تا زمان فوتش در سال ۲۰۲۰، یکی از اصلیترین مخالفان سیاسی ایران در بحرین محسوب میشد.
من دو دوره، پیش و پس از انقلاب در بحرین به عنوان دیپلمات خدمت کردم و پس از انقلاب نزدیک به یک سال سرپرست سفارت ایران در بحرین بودم. به یاد دارم در یکی از سفرهایی که پس از انقلاب به بحرین داشتم، مقامهای بحرینی برخلاف پروتکلهای دیپلماتیک و مصونیت کیسه دیپلماتیک از بازرسی، اصرار به بازرسی بسته دیپلماتیک همراه تیم دیپلماتیک ایران داشتند. همین امر یکی از دلایلی بود که باعث تشنج در روابط و قطع روابط میان ایران و بحرین، در همان سالهای نخست پس از انقلاب شد.
اکثریت جمعیت بحرین، بر اساس روایتهایی از میان شیعیان هستند، اما شیعیان هرگز فرصت دستیابی به مناصب کلیدی و پستهای مهم ندارند. هرچند شیعیان اجازه حضور در پارلمان و برخی از مقامهای دولتی را دارند، اما در پستهای حساس و مهم امنیتی، نظامی، سیاسی و قضایی اجازه مدیریت پیدا نمیکنند. برخی از شیعیان بحرین هم هستند که تظاهر به تسنن میکنند تا بتوانند از امتیازهایی که بقیه شیعیان از آن محروم شدهاند، بهرهمند شوند.
بهرغم فرازونشیبها در روابط میان ایران و بحرین، برخی از مناصب عالی در بحرین به ایرانیتبارهای بحرین هم میرسید. برای مثال علی محمد عبدالرحمن حسن فخرو که تبار ایرانی داشت، بیش از یک دهه عهدهدار سمت وزارت بهداشت این کشور بود. البته ما شاهد هستیم که مقامهای ایرانیتبار در برخی حکومتهای جنوب خلیج فارس، رفتار خصمانهتری نسبت به ایران نشان میدهند؛ شاید به این دلیل است که این افراد میخواهند به حکومتهای متبوع خود ثابت کنند که اصالت و تبار ایرانی، باعث نمیشود که به ایران نزدیک باشند.
حمدبن عیسی بنسلمان آلخلیفه، دقیقاً یک سال پیش در دیدارهای جداگانه با رئیسجمهور روسیه و نخستوزیر چین، تاکید کرد که تمایل دارد به سرعت روابط منامه را با تهران عادی کند، اما واقعیت این است که با گذشت یک سال از دستور او، هنوز اقدام عملی برای بازگشایی سفارتخانهها و معرفی سفیر صورت نگرفتهاست و وزیر خارجه ایران نیز که پاییز گذشته پس از نزدیک به دو دهه به بحرین سفر کرد و با پادشاه بحرین دیدار کرد، گفتهاست که همچنان موانعی برای عادیسازی روابط وجود دارد که باید برطرف شود.
واقعیت این است که تلاش خاص و ویژهای در جریان نیست که انتظار داشتهباشیم به زودی روابط ایران و بحرین به حالت عادی بازگردد. مردم بحرین به ایران علاقهمند هستند و چه به دلیل پیوند فرهنگی و چه به دلیل پیوندهای مذهبی، تمایل زیادی برای رفت و آمد به ایران دارند. در عین حال از لحاظ فرهنگی و فکری نیز در میان کشورهای جنوب خلیجفارس، مردم بحرین از سطح بسیار بالا و جایگاه بسیار ممتازی برخوردار هستند.
حکومت بحرین به دلیل حمایت کامل مادی و معنوی که از عربستان سعودی دریافت میکند و حضور بخشی از ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکا در سواحل خود، چندان نیازی به روابط دوستانه و حسنه با ایران احساس نمیکند. شاید برای برقراری روابط عادی میان دو کشور، باید عزم و اراده جدیتری در میان دولتهای دو کشور برای برطرف کردن موانع، تعریف منافع مشترک و اعتمادسازی شکل بگیرد تا بیش از نیم قرن پس از استقلال بحرین از ایران، روابط دو کشور به جایگاهی متناسب با پیوندهای عمیق فرهنگی، مذهبی و قومی موجود برسد.