تکیـه بـر بـاد
بررسی تلاش قدرتهای منطقهای و غربی برای اتحاد گروههای مسلح مخالف ایران
بررسی تلاش قدرتهای منطقهای و غربی برای اتحاد گروههای مسلح مخالف ایران
طی روزهای گذشته، گروههای مسلح تروریستی کردی چون حزب دموکرات کردستان و کومله در تغییر رویکرد آشکار اعلام کردند که حاضر به ائتلاف با سازمان مجاهدین خلق علیه نظام جمهوری اسلامی ایران هستند. این گروههای کردی طی دهههای گذشته بهرغم آنکه خودشان نیز دارای ارتباطاتی با رژیم بعثی صدام حسین بودند، اما بهواسطه مشارکت سازمان مجاهدین خلق در واقعه کشتار کردهای شمال عراق موسوم به انفال از ارتباط و ائتلاف علنی با این گروه اجتناب میکردند. تغییر رویکرد فعلی و ائتلاف گروههای مسلح تروریستی کردی و سازمان تروریستی مجاهدین خلق ناشی از چه اتفاقی است و چه نتایجی دارد؟ نقش و هدف قدرتهای غربی در برکشیدن گروههای مسلح تروریستی بهعنوان هسته اصلی مخالفان جمهوری اسلامی چیست؟ نقش رقبای منطقهای ایران در ایجاد این ائتلاف چیست و آمریکا چه نگاهی به این رویداد دارد؟ حملات سپاه به مقر این گروهکها در شمال عراق و تعهد اخیر دولت عراق به ایران برای محدودسازی این گروهکها تا چه میزان با این رویکرد ارتباط دارد؟
نظام جمهوری اسلامی ایران از ابتدای تأسیس خود با مشکل مقابله با گروههای مسلح تروریستی روبهرو بوده و عمدتاً نیز این گروهها در ارتباط با دشمن و رقیب خارجی توانستهاند به حیات خود ادامه داده و فعالیتشان را استمرار ببخشند. گروههای مسلح تروریستی کرد که پیش از وقوع انقلاب اسلامی در ارتباط با استخبارات عراق علیه ایران فعالیت میکردند از ابتدای پیروزی انقلاب فعالیت خود را در کردستان و آذربایجانغربی آغاز کردند و بهسرعت با وقوع جنگ تحمیلی رابطه خود با رژیم صدام حسین در عراق را تعمیق بخشیدند و با حمایت عراق توانستند پایگاههایی را در شمال عراق و نزدیکی مرز ایران ایجاد کنند و فعالیت خود را نیز گسترش ببخشند.
سازمان مجاهدین خلق بهعنوان اصلیترین گروه تروریستی مخالف جمهوری اسلامی در ترور نزدیک به 17هزار نفر از شهروندان و نظامیان ایرانی دست دارد و علاوه بر آن در سال 60 با ترور رئیسجمهور و نخستوزیر و رئیس قوه قضائیه و دهها تن از مقامات جمهوری اسلامی، تلاش خود را برای سرنگونی جمهوری اسلامی انجام داده و در جنگ تحمیلی عراق نیز به مشارکت با رژیم صدام پرداخته است. این گروه که در دولت بیل کلینتون در فهرست گروههای تروریستی آمریکا قرار گرفت و در دهه هشتاد و در چارچوب گفتوگوهای هستهای با قدرتهای بینالمللی نیز وارد فهرست گروههای تروریستی کشورهای اروپایی شد، اکنون بهعنوان مهمان به پارلمان کشورهای اروپایی دعوت میشود و تحت حمایت وزارت دفاع آمریکا از عراق به آلبانی منتقل شده و به ادامه فعالیتهای خود میپردازد. رویکرد تازه دولتهای غربی در برکشیدن گروههای تروریستی بهعنوان گروههای اصلی مخالف جمهوری اسلامی ایران، یادآور اقدامات این قدرتها در جنگ با سوریه است.
سازمان مجاهدین خلق از خرداد 1360 وارد جنگ مسلحانه با نظام جمهوری اسلامی شد و از شهریور 1360 به عراق منتقل شد و شروع به مبارزه علیه ایران با همکاری ارتش بعث عراق نمود. حزب دموکرات کردستان به رهبری عبدالرحمان قاسملو همکاری با دولت عراق را پیش از وقوع انقلاب اسلامی و در چارچوب حمایت عراق از گروههای کرد ایرانی علیه رژیم شاه آغاز کرده بود و این ارتباط با عضویت قاسملو در شورای ملی مقاومت ادامه پیدا کرد. عبدالرحمان قاسملو در مصاحبهای دراینباره گفت: «به تقاضای نماینده سازمان مجاهدین خلق ایران مذاکره طولانی با هم داشتیم که به نتیجه خوبی رسید و باید بگویم که نظر حزب دموکرات و سازمان مجاهدین خلق در کلیه زمینهها با هم کاملاً مشترک بوده و قرار شده در آینده همکاریهای دو سازمان گسترش یابد. ناگفته نماند که سازمان مجاهدین خلق از مدتها پیش پشتیبانی خود را از مبارزات بهحق ما اعلام داشته است.» در سال 1365 که دولت فرانسه مجاهدین را بهطور کامل از فرانسه اخراج کرد، مرکز این سازمان به شهر بغداد منتقل شد و مجاهدین با تأسیس اردوگاه موسوم به اشرف در شمال بغداد، تبدیل به یک نیروی نظامی و منسجم شد و توانست در کنار ارتش عراق
اقدام به عملیات در جنگ با ایران کند. در سال ۱۳۶۶ مجاهدین، ارتش آزادیبخش ملی را بهمنظور سرنگونی نظام جمهوری اسلامی، تأسیس کرده و در سراسر مرز ایران و عراق، در همراهی با ارتش عراق، دست به تهاجم علیه نیروهای نظامی ایران زدند و تا مرداد ۱۳۶۷ بیش از صد رشته عملیات نظامی انجام دادند. این سازمان در عملیات «آفتاب» به شهر شوش حمله کرد و سپس در عملیات «چلچراغ» موفق به اشغال شهر مهران شد، اما عملیات موسوم به «فروغ جاویدان» در سال 1367 مهمترین اقدام نظامی مجاهدین خلق علیه ایران بود که با عملیات «مرصاد» توسط ارتش و سپاه پاسخ داده شد و تبدیل به یک شکست نظامی بزرگ برای این سازمان شد. پایگاه اشرف پس از اشغال عراق توسط نیروهای ائتلاف از سال ۲۰۰۳ تا اول ژانویه ۲۰۰۹ توسط آمریکاییها حفاظت میشد و دولت عراق از اول ژانویه سال ۲۰۰۹ مسئولیت ادارهٔ قرارگاه اشرف را به دست گرفت و به اعضای این گروه اعلام کرد هر چه زودتر باید خاک عراق را ترک کنند. در نهایت دولت عراق توانست در سال 1390 قسمت عمده اعضای این گروه را به پایگاه نظامی لیبرتی که در نزدیکی بغداد در اختیار نیروهای آمریکایی بود منتقل کند و در سال 1391 کنترل پایگاه اشرف را
بهدست بگیرد. پایگاه اشرف اکنون در اختیار نیروهای حشدالشعبی است که نیروی نظامی نزدیک به ایران هستند. درحالیکه سازمان مجاهدین خلق از زمان دولت کلینتون و در راستای جلب اعتماد ایران در فهرست گروههای تروریستی دولت آمریکا قرارگرفته بود وزارت دفاع آمریکا اعضای این سازمان را بهعنوان افراد حفاظتشده تحت کنوانسیون ژنو شناخت و آینده آنان را تضمین کرد. اندیشکده رند این اقدام وزارت دفاع آمریکا را بسیار بحثبرانگیز تلقی و اذعان کرد، شناسایی این افراد بهعنوان غیرنظامیان حفاظتشده توسط وزارت دفاع آمریکا برخلاف دیدگاه کمیته بینالمللی صلیب سرخ و کمیساریای عالی سازمان ملل متحد برای پناهندگان و وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا است.
در نهایت بر اساس اعتراضات دولت عراق در سال ۱۳۹۵ کمپ لیبریتی نیز تعطیل و افراد سازمان مجاهدین خلق به کشورهای اروپایی و بیشتر به پایگاه تیرانا در آلبانی منتقل شدند. کردهای عراق سازمان مجاهدین خلق را به مشارکت در کشتار سال 1367 متهم میکنند. گفته میشود در این کشتار که با عنوان عملیات «انفال» و طی هشت ماه صورت گرفت، نزدیک به دویست هزار کرد عراقی کشته و مفقود شدند؛ حملات شیمیایی به شهرهای کردنشین مانند حلبچه در حین همین عملیات صورت گرفت. شیعیان عراق نیز سازمان مجاهدین خلق را متهم میکنند در کشتار پس از خیزش شعبانیه سال 1370 و در جریان جنگ اول خلیجفارس مشارکت داشته است. گروههای کردی کومله و دموکرات کردستان نیز بهخاطر وجود همین سابقه و انزجار کردها و شیعیان عراق از سازمان مجاهدین تاکنون تلاش داشتند از برقراری رابطه علنی با سازمان مجاهدین اجتناب کنند، اما به نظر میرسد با حملات اخیر سپاه به مقرهای این گروهکها در شمال عراق و فشار دولت عراق برای خلع سلاح یا ترک خاک این کشور سرنوشت سازمان مجاهدین خلق در انتظار این گروههاست. پس از موفقیت گروههای نزدیک به ایران در عراق و روی کار آمدن شیاعالسودانی بهعنوان
نخستوزیر، خلع سلاح گروههای تروریست کرد ایرانی مستقر در شمال عراق در اولویت قرار گرفته و به نظر میرسد بهزودی محقق خواهد شد. اول آذر 1401 دفتر نخستوزیری عراق در بیانیهای از دیدار «محمد شیاعالسودانی» با «نیچروان بارزانی»، رئیس اقلیم کردستان عراق در بغداد خبر داد و نوشت: «در این دیدار، نخستوزیر عراق بر لزوم همکاری برای حفظ حاکمیت ملی عراق و عدم استفاده از خاک این کشور بهعنوان نقطه شروع حمله علیه کشورهای همسایه تأکید کرد.»
با شرایط کنونی گروههای حزب دموکرات کردستان ایران و کومله در نهایت مجبور به تعطیلی پایگاههای نظامی خود در خاک عراق خواهند شد و بر همین اساس ضرورتی برای حفظ حساسیتهای مردم و دولت عراق ندارند و خواهند توانست ائتلاف با سازمان مجاهدین خلق را علنی کنند و از حمایت متحدان بینالمللی این سازمان بهرهمند شوند؛ در واقع با این ائتلاف کومله و دموکرات تحت پوشش حمایتی سازمان مجاهدین خلق قرار گرفتهاند.
ائتلاف برای چه؟
رضا پهلوی فرزند محمدرضا پهلوی پیش از این با اشاره به اینکه یکی از بهانههای دنیا «چندصدایی در بین نیروهای مخالف نظام» است، از ضرورت ائتلاف سخن گفته بود، اما به نظر میرسد این نخستین تلاش گروههای برانداز برای اتحاد نیست. ائتلاف کنونی گروههای برانداز با تلاش و دعوت تلویزیون ایراناینترنشنال صورت میگیرد. این تلویزیون که در مالکیت یک شرکت سعودی است، از لندن به پخش برنامههای خود میپردازد و برای نخستینبار در میان تلویزیونهای فارسیزبان خارج از کشور بهصورت گسترده و بیسابقهای تریبون خود را در اختیار گروههای تجزیهطلب قومی و سازمان مجاهدین خلق قرار داده است. تلویزیونهای فارسی چون «صدای آمریکا» و «بیبیسیفارسی» در چارچوب قوانین آمریکا و اتحادیه اروپا که تا چند سال پیش سازمان مجاهدین خلق را بهعنوان گروهی تروریستی میشناخت، اعضای این سازمان را در برنامههای خبری خود دعوت نمیکردند و از اعضای گروههای تروریستی و غیرتروریستی قومی نیز بهندرت و بنابر ضرورت خبری استفاده میکردند. مصاحبه عبدالمالک ریگی با صدای آمریکا در سال 1393 و یا پوشش خبری بیبیسی فارسی برای گروه حرکهالنضال الاحوازیه در سال 1399 از
معدود حضور اعضای گروههای تجزیهطلب و تروریستی در این شبکهها بود که همین موارد نیز بنا بر قوانین کشورهای اروپایی بایستی با مجازات و برخورد قانونی روبهرو میشد. قوانین خبری آمریکا و اروپا اجازه حضور اعضای گروههای تروریستی در برنامههای خبری را نمیدهد. هرچند در حال حاضر سازمان مجاهدین خلق از فهرست گروههای تروریستی دولت آمریکا و اتحادیه اروپا خارج شده، بااینحال همچنان صدای آمریکا و بیبیسیفارسی کمتر تریبون خود را در اختیار این گروهها قرار میدهند و همچنان تلویزیون ایراناینترنشنال یک خلاف عادت در تلویزیونهای فارسی خارج از کشور محسوب میشود. خالد عزیزی هم که پس از ادغام دو شعبه حزب دموکرات کردستان بهعنوان سخنگوی این گروه تروریستی برگزیده شده، در گفتوگو با این تلویزیون از آمادگی حزب دموکرات کردستان برای ائتلاف با سازمان مجاهدین خلق خبر داد. پیش از این، عبدالله مهتدی سرکرده گروه تروریستی کومله نیز از وجود ائتلاف سخن گفته بود. عبدالله مهتدی چند هفته پیش پس از سفر به واشنگتن گفته بود، مقامات آمریکایی به گروهای مخالف جمهوری اسلامی اعلام کردهاند فقط در صورت اتحاد تمام گروهها با یکدیگر، از آنها حمایت
خواهند کرد؛ شرطی که بعید میرسد به این زودیها محقق شود و در صورت تحقق نیز دستاورد بزرگی برای این گروهها در پیش داشته باشد.
جان بولتون، مشاور امنیت ملی آمریکا در دولت ترامپ چندی پیش در گفتوگو با بیبیسیفارسی و در پاسخ به این سوال که آمریکا چطور میتواند به «تغییر رژیم» در ایران کمک کند؟ گفت: «من فکر میکنم دولت آمریکا باید در مشورت با گروههای اپوزیسیون، در مشورت با گروههای خارجنشین ایرانی که در شبکههای اجتماعی بسیار فعال هستند و با گروههای داخلی در ایران مرتبط هستند، به آنها چیزی را بدهیم که از همه بیشتر احتیاج دارند؛ مثلاً منابع مختلف ارتباطات، قابلیت برقراری ارتباطات از منابع خارجی با افراد و گروههای مختلف داخل ایران.»
مشاور امنیت ملی پیشین آمریکا در این مصاحبه ضمن ابراز امیدواری برای تغییر نظام در ایران گفت: «اپوزیسیون ایران با سلاحهایی که از پایگاههای بسیج بهدست میآورند و سلاحهایی که از کردستان عراق وارد ایران میشود، در حال مسلح شدن هستند... من تصاویری از نیروهای کرد در حال آموزش دیدن در خارج از ایران و در حال آموزش دیدن در عراق دیدهام. متأسفم که ایران برخلاف آمریکا متمم قانون اساسی برای صدور مجوز حق مالکیت اسلحه برای مردم خود را ندارد وگرنه همینالان مردم ایران اسلحه به دست داشتند و این میتوانست تفاوت بزرگی را ایجاد کند و ایران نیازمند یک اپوزیسیون بزرگ است.»
آذر 1397 نیز مصطفی هجری، رهبر گروه دموکرات کردستان و عبدالله مهتدی، رهبر گروه کومله با حضور در واشنگتن با مقامات آمریکایی و با اعضای کنگره و سنای آمریکا دیدار کردند. عبدالله مهتدی و خالد عزیزی در مصاحبه با رسانههای آمریکایی بهصراحت اعلام کردند که قصد دارند تا از آمریکا برای انقلاب در ایران کمک بگیرند. این در حالی بود که خرداد همین سال دانشگاه جرج واشنگتن آمریکا میزبان کنفرانس نیروهای اپوزیسیون ایران با هدف ائتلاف و اتحاد این گروهها بود و علاوه بر عبدالله مهتدی، رهبر گروهک کومله، ریچارد سیکورد، ژنرال بازنشسته ارتش آمریکا نیز از سخنرانان این همایش بود. عبدالله مهتدی در پی این سفر در گفتوگو با بخش کردی صدای آمریکا اعلام کرد، دولت آمریکا تنها پیششرط کمک به گروهها را، اتحاد آنها عنوان کرده است.
این تلاشها در سالهای گذشته نیز با تشکیل گروههایی با اسامیای چون کنگره ملیتهاى ایران فدرال (بهمن 1383)، همبستگی جمهوریخواهان ایران (تأسیس مرداد ۱۳۸۹)، شورای مدیریت گذار (مهر ۱۳۹۸)، شورای دموکراسیخواهان ایران (آبان 1396) و همبستگی برای آزادی و برابری در ایران (اسفند 1397) صورت گرفته و همواره کومله و دموکرات کردستان و گروههای تروریستی قومی از خوزستان و بلوچستان و آذربایجان یکی از پایههای این اتحادها بودهاند و درحالیکه ائتلافهای پیشین هیچ دستاوردی برای این گروههای تجزیهطلب و تروریست نداشته، ائتلاف جدیدی در حال شکلگیری است.
اتحاد اطلاعاتی
هر یک از گروههای تروریستی قومی در ارتباط با یکی از قدرتهای منطقهای به فعالیت میپردازند. عربستان سعودی و اسرائیل مهمترین رقبای منطقهای ایران هستند که در حمایت و سازماندهی گروهکهای تروریستی علیه ایران فعالیت دارند و بحرین و جمهوریآذربایجان و اماراتمتحدهعربی نیز بهتبع آنها در این زمینه فعال بوده و هستند.
عربستان سعودی علاوه بر حمایت و رابطه نزدیک با سازمان مجاهدین خلق، گروههای تجزیهطلب عربی و بلوچ را نیز سازماندهی میکند. اخبار متعددی در زمینه حمایت مالی و سیاسی عربستانسعودی از سازمان مجاهدین وجود دارد و عربستان حتی برای حمایت از این گروه، روابط خود با کشور کوچک آلبانی میزبان کنونی مجاهدین خلق را ارتقا داده است. حضور ترکیالفیصل، رئیس سابق سازمان اطلاعاتی عربستان سعودی در گردهماییهای سالانه این سازمان و رابطه صمیمانه با مریم رجوی یکی از نمودهای این رابطه نزدیک است.
رهبر حرکهالنضال الاحوازیه و دو رهبر دیگر در سال 1400 و پس از یک ماه محاکمه پشت درهای بسته در دانمارک به اتهام جاسوسی از مخالفان عربستانسعودی برای این رژیم و تأمین مالی تروریسم در ایران مجرم شناخته شدند. بر اساس گزارش شبکه تلویزیونی DR دانمارک، عربستان سعودی یک کانال تلویزیونی و حداقل یک تظاهرات در لاهه را تأمین مالی کرده است. سران گروه النضال مستقر در دانمارک برای سازمان خود در اروپا و شاخه مسلح آن در ایران از طریق سرویس اطلاعاتی عربستان سعودی مبالغ هنگفتی را درخواست و دریافت کرده بودند. شبکه ماهوارهای احوازنا.تی.وی متعلق به النضال از سال ۲۰۱۷ در شهر ریزویک هلند فعالیت خود را آغاز کرد. این کانال اخبار حملاتی را پخش میکرد که احتمالاً النضال در آنها دست داشت. این شبکه ماهوارهای از سال گذشته با حکم دادگاه بهمدت دو سال توقیف شده است، زیرا «با نمایش برنامههایی که تروریسم مستقیم و غیرمستقیم را ترویج میکنند، قانون را بهشدت زیر پا گذاشته است.» عبدالمالک ریگی و گروه جندالله نیز علاوه بر حمایت سازمان جاسوسی آمریکا (سیا) از حمایت مالی و تسلیحاتی عربستان بهرهمند بودند.
اسرائیل در سالهای اخیر به شریک امنیتی اصلی عربستانسعودی تبدیل شده و تسیپی لیونی، وزیر امور خارجه سابق رژیم صهیونیستی بهعنوان نماینده جامعه اطلاعاتی اسرائیل در این مدت نقش مؤثری در هماهنگی اطلاعاتی میان عربستان، بحرین و جمهوریآذربایجان و اماراتمتحده عربی علیه ایران برعهده داشته است. او که آبان 1400 با الهام علیاف در باکو دیدار کرده و سپس به امارات رفته بود، در خرداد 1401 با ترکیالفیصل در باکو دیدار کرده و سپس سفری به بحرین داشته است.
اسرائیل بهصورت آشکار و تبلیغاتی حضور ندارد، اما قاعدتاً فعالترین حامی گروههای تروریست مخالف جمهوری اسلامی است. مردخای قیدار، افسر سابق اطلاعات ارتش اسرائیل و تحلیلگر اندیشکده بگینسادات در مقالهای برای این پژوهشکده مینویسد: «توجه به این نکته حائز اهمیت است که بهرغم مخالفتهای گسترده با رژیم اسلامی در میان ایرانیان فارستبار، آنها با تقاضای اقلیتهای قومی برای جدایی از ایران مخالف هستند. در واقع، زمانی که در دیدار با ایرانیان تبعیدی احتمال تقسیم ایران به کشورهای قومی/ملی (فارس، عرب، بلوچ، کرد، ترکمن و غیره) را مطرح کردم، مشابه آنچه در اتحاد جماهیر شوروی، یوگسلاوی و چکسلواکی رخ داد، پاسخ آنها همیشه کاملاً منفی بود. آنها درصدد برکناری آیتاللهها از قدرت هستند و حتی برخی از بازگشت پسر شاه و تجدید سلطنت صحبت میکنند، اما بیتردید از ادامه حیات ایران بهشکل کنونیاش حمایت میکنند که کنترل ایرانیان بر بسیاری از اقلیتهای قومی کشور را تداوم میبخشد. بااینحال، تجزیه ایران به کشورهای قومی کاملاً امکانپذیر است. این احتمال بهدلیل گسترش تقاضای عمومی برای استقلال در میان اقلیتهای غیرفارس که حدود نیمی از جمعیت
کشور را تشکیل میدهند، بهطور پیوسته در حال افزایش است. اخیراً همکاری بیشتری در میان سازمانهای مختلف اپوزیسیون مشاهده شده است که پایان رژیم و تجزیه ایران را احساس میکنند. هر دو این اهداف قابلدستیابی هستند. تجزیه ایران احتمالاً صلحآمیز نخواهد بود و احتمالاً بیشتر شبیه مدل یوگسلاوی است تا شوروی، که بهدلیل عدم تمایل اکثریت ایرانی برای از دست دادن نفت، گاز، آب و دیگر منابع طبیعی موجود در قلمروهای اقلیتهای غیرفارس است. بااینحال، فروپاشی رژیم و تجزیه ایران مایه خیروبرکت است نهتنها برای دهها میلیون ایرانی که از زیر یوغ یکی از ظالمترین رژیمهای جهان خارج میشوند، بهویژه برای قومیتهای کشور که از این ظلم رهایی خواهند یافت. این تحول همچنین به نفوذ ایران در سراسر خاورمیانه و جنگهای داخلی و بیثباتی ناشی از آن پایان میدهد. این میتواند موج بینالمللی تروریسم را که ایران در چهار دهه گذشته گسترش داده است و همچنین جعل، پولشویی و قاچاق مواد مخدر که در آن دست داشته، از بین ببرد. بنابراین جامعه بینالمللی باید بهشدت از مبارزه اقلیتهای قومی/ملی در ایران علیه رژیم اسلامگرا (و همچنین مبارزه اکثریت فارس علیه
این رژیم) و تلاشهای آنها برای برچیدن دولت ایران حمایت کند. پرزیدنت بایدن باید فوراً از هرگونه قصد بازگشت به توافق هستهای یا حذف تحریمها از رژیم دست بردارد و در عوض منابع قابلتوجهی - آشکار و پنهان، غیرنظامی و نظامی - برای کمک به اقلیتهای ایرانی برای رهایی از خفقان ایرانی سرمایهگذاری کند.» این سخنان ضمن بیان اهداف جنگ طلبانه صهیونیستی اعتراف ضمنی است به اینكه اكثریت ایرانیان حتی خارج كشور مخالف جدی اهداف تجزیه طلبانه گروههای تروریستی فوق هستند.
مردخای قیدار، افسر پیشین اطلاعات ارتش اسرائیل و مدرس مطالعات عربی و مطالعات خاورمیانه در دانشگاه بار ایلان، در مصاحبهای تلویزیونی در دفاع از تجزیه ایران و ضمن تکرار درخواست جان بولتون برای مسلح کردن مخالفان میگوید: «درست است که بعضی به «ایراناینترنشنال» پول میدهند، اما کار خیلی راحتتر از این حرفهاست. فقط به قاچاقچی سلاح در عراق بگویید به اینجا و آنجا در مرز ایران سلاح بفرست و هر قیمتی دارد بیتکوین بگیرد... هر کس برایش مهم است در ایران چه میگذرد، میتواند از این دوره شلوغیها که در این کشور رخ داده است علیه نظام، حاکمیت و علیه آن کشور استفاده کند تا حکومت را از هم بپاشد و علاوه بر آن کشور هم به چند گروه قومیتی تجزیه بشود. من کاملاً موافق فروپاشی ایران هستم... فروپاشی ایران ژئواستراتژی خاورمیانه را کاملاً تغییر خواهد داد.»
چه خواهد شد؟
بدون تردید رویکرد کنونی قدرتهای غربی برای حمایت از گروههای تروریستی و مسلح در پی ناامیدی از مذاکرات هستهای شکل گرفته است. هرچند مذاکرات میان ایران و قدرتهای بینالمللی در چارچوب موضوع هستهای بوده و هست، اما درونمایه اصلی این مذاکرات اعتماد دو طرف به یکدیگر و بهرسمیت شناختن جمهوری اسلامی ایران بهعنوان قدرتی متعهد و قابلاعتماد بوده است. بر همین اساس بود که در سال 1382 و در میانه گفتوگوهای هستهای دولت اصلاحات با تروئیکای اروپایی مریم رجوی و سایر اعضای این سازمان از فرانسه اخراج شدند و حسن روحانی، دبیر وقت شورایعالی امنیت ملی ایران و رئیس تیم مذاکرهکننده از تضمین امنیتی اروپا به ایران سخن گفت؛ تضمین امنیتی که معنای آن تعهد اروپا برای محدودسازی مخالفان جمهوری اسلامی در این اتحادیه و همکاریهای امنیتی بین دو طرف بود.
اکنون با به بنبست رسیدن مذاکرات هستهای، میخائیل اولیانوف، نماینده روسیه در سازمانهای بینالمللی مستقر در وین از «وسوسه ایالاتمتحده و سه کشور اروپایی برای رفتن به طرح B» علیه ایران سخن گفته و آن را «یک اشتباه بزرگ» دانسته است. از سوی دیگر رژیم صهیونیستی نیز از آمادگی خود برای حمله نظامی به ایران سخن میگوید. بدون شک حمایت از گروههای مسلح تروریستی و سخنان تحلیلگران امنیتی چون جان بولتون و مردخای قیدار در مورد لزوم مسلح نمودن مخالفان طلیعههای این اشتباه بزرگ است که نشاندهنده شکلگیری تصور سوریهسازی ایران در میان قدرتهای غربی است. بااینحال این بازیگران احتمالاً بهزودی ناگزیر خواهند بود با واقعیتهای جامعه ایران این رویکرد را کنار بگذارند. گروههای تروریستی مسلح چون کومله و دموکرات و سازمان مجاهدین خلق، فاقد پایگاه اجتماعی در درون جامعه ایران هستند و بهواسطه اقدامات تروریستی و مشارکت در جنگ تحمیلی علیه ملت ایران، مورد انزجار اقشار مختلف جامعه ایران هستند. از سوی دیگر جامعه شهری ایران بههیچوجه قابلمقایسه با بافت عشیرهای و قومی و مذهبی سوریه که آشکارا به جوامع قومی و مذهبی تقسیم میشود نیست و
نزدیک به 70درصد از جمعیت درهمتنیده ایران در 9 کلانشهر بزرگ سکونت دارند و فراتر از همه اینها توان نظامی و امنیتی ایران برای رفع این تهدیدات است که خواهد توانست علاوه بر خود این گروهها هر کشوری که مبدأ تلاش برای ایجاد ناامنی در ایران باشد را به چالش بکشد.