باجهای مسکو برای حفظ نفوذ
جنگ اوکراین چه تاثیری بر روابط و نفوذ روسیه در خاورمیانه بر جای گذاشت؟
گالیپ دالای
پژوهشگر اندیشکده مؤسسه خاورمیانه
جنگ اوکراین یک نقطه عطف در مسائل بینالملل محسوب میشود. این جنگ باعث شد رقابت ابرقدرتها و سیاستهای قدرت، بار دیگر به مرکز توجه سیاستهای جهانی تبدیل شوند. این جنگ باعث شد که روابط میان روسیه و غرب بازتعریف شود و اسناد راهبردی و مفاهیم امنیتی سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (NATO) تحت تاثیر قرار بگیرد و مسکو کاملاً در گروه دشمنان این ائتلاف قرار گرفت. در عین حال این جنگ تحول بسیار مهمی در سیاست روسیه در قبال خاورمیانه ایجاد کرد. از زمان مداخله نظامی روسیه در درگیریهای سوریه در سپتامبر ۲۰۱۵، مسکو بهصورت پیوسته حضور و جایگاهش را در مسائل منطقه و بهویژه امور امنیتی خاورمیانه افزایش دادهاست. مسکو نقش مهمی در میدانهای منازعه منطقه، چه در سوریه و چه در لیبی بازی کرد و با قدرتهای منطقهای رابطه نزدیکتری برقرار کرد. این تحولات در شرایطی رخ میداد که نفوذ آمریکا در منطقه در حال کاهش بود و روابط واشنگتن با شرکای سنتی منطقهای مانند ترکیه، عربستان سعودی و امارات متحدهعربی روزبهروز بحرانزدهتر میشد. تغییر در جایگاه مسکو و واشنگتن در مسائل منطقهای بر سیاست دولتهای خاورمیانه نسبت به تهاجم روسیه به اوکراین اثر گذاشت. کشورهای منطقه، بهرغم ناراحتی غرب، با توجه به منطق ژئوپلیتیک کشور خودشان و میزان نارضایتی از ایالات متحده آمریکا، رویکرد ایجاد توازن در روابط با غرب و روسیه را در پیش گرفتند.
در این مقاله استدلال میکنیم که جنگ اوکراین تاکنون بر موضع روسیه در خاورمیانه تاثیر نگذاشته است. مسکو علاقهمند است که تا جایی که امکان دارد، جایگاه و نفوذش را در ژئوپلیتیک منطقهای حفظ کند. در عین حال مسکو از طریق تسهیلگری در دادن نقشهای مختلف، مشوقهایی در اختیار دولتهای منطقه قرار میدهد تا رویکرد توازنی خود را حفظ کند و با موضعگیریها و تحریمهای غرب همراه نشود. بهرغم این رویکرد هر اندازه که جنگ ادامه پیدا کند، انزوای بینالمللی روسیه عمیقتر میشود، در نتیجه با گذر زمان به تدریج نفوذ روسیه در منطقه کاهش پیدا میکند و پرستیژ سلاحهای روسی در خاورمیانه از بین میرود.
ریشههای رویکرد توازنی کشورهای خاورمیانه
رویکرد توازنی کشورهای خاورمیانه برآیند چندین عامل دارای همپوشانی است:
۱- این سیاست نشاندهنده نارضایتی از غرب و بهویژه ایالات متحده آمریکا است. در طول یک دهه گذشته بهخصوص در سالهای اخیر شکاف میان ایالات متحده آمریکا و بسیاری از کشورهای خاورمیانه افزایش پیدا کردهاست. مهمترین این کشورها، عربستان سعودی، امارات متحده عربی و ترکیه هستند. این کشورها باور دارند که ایالات متحده آمریکا به اندازه کافی به نیازهای امنیتی آنها توجه نمیکند. برای مثال به نظر میرسد که عربستان سعودی معتقد است که آمریکا نگرانیهای امنیتی این کشور را در قبال ایران، یمن و حملات حوثیها به خاک عربستان جدی نمیگیرد. همینطور ترکیه هم مشاهده میکند که آمریکا از حزب اتحاد دموکراتیک کردستان سوریه (PYD) و نیروهای شبهنظامی یگانهای مدافع خلق (YPG) بهعنوان تهدید مستقیم علیه امنیت ملی خودش حمایت میکند. علاوه بر این آنکارا با مشاهده حمایت آمریکا از سازوکار در حال شکلگیری انرژی و امنیت در شرق خاورمیانه که ترکیه در آن عضویت نداشت، احساس کرد که واشنگتن سیاست مهار نرم را در قبال این کشور در پیش گرفتهاست. این کشورها منطق بدهبستان را در قبال آمریکا در پیش گرفتند. برای بسیاری از دولتهای منطقه، ایالات متحده آمریکا نسبت به نگرانیهای امنیتی آنها روراست نبوده و در مقابل آنها نیز نسبت به مطالبات و تمایلات آمریکا واکنش مثبت نشان نمیدادند. در نتیجه یکی از دلایل رویکرد توازنی این دولتها، پیام نارضایتی از عملکرد دولت آمریکا است.
۲- حضور رو به افزایش روسیه در منطقه و روابط نزدیکش با دولتهای منطقهای نیز از عوامل مؤثر بر سیاست توازنی این دولتها است. مسکو از زمان آغاز مداخله نظامیاش در سوریه از سال ۲۰۱۵، تاکنون به صورت پیوسته نقش امنیتیاش را در میدانهای منازعه منطقه بهویژه در سوریه، لیبی و همچنین قرهباغ، افزایش دادهاست. هرچند قرهباغ عموماً بخشی از جغرافیای خاورمیانه تلقی نمیشود، اما جبهه جدیدی برای رقابتهای خاورمیانهای است که دستکم ترکیه، ایران، اسرائیل و روسیه در آن مشارکت دارند. در این منازعه اسرائیل و ترکیه بهویژه با صادرات پهپاد از جمهوری آذربایجان حمایت میکنند و ایران همین کار را برای ارمنستان انجام میدهد؛ مسئلهای که باعث تنش در روابط تهران و باکو شد. در رقابتها میان ایران و ترکیه باید قفقاز جنوبی و خاورمیانه را بهعنوان یک فضای ادغامشده در نظر گرفت و نه دو منطقه مجزا. نقش رو به رشد مسکو در میدانهای منازعه یا مدیریت منازعه در منطقه باعث شدهاست تا تعاملهای روسیه با دولتهایی مانند ترکیه، ایران، امارات متحده عربی، مصر و اسرائیل افزایش پیدا کند. برای مثال سوریه یک مسئله امنیت ملی برای ترکیه، ایران و اسرائیل محسوب میشود. روسیه با مهارت از نقش خود در سوریه با هدف ایجاد وابستگی یا ایجاد روابط نزدیک با این دولتها استفاده میکند. ترکیه، روسیه و ایران از طریق فرآیند آستانه که در روزهای پایانی سال ۲۰۱۶ ایجاد کردند، به شکل گستردهای در مدیریت منازعه تعامل دارند. در واقع از طریق همین ابتکار، این سه کشور توانستند نقشه منازعه را بسیار بهتر از فرآیند ژنو که توسط سازمان ملل طراحی شدهبود، بازتعریف کنند. ترکیه بهتازگی آمادگیاش را برای عادیسازی روابط با رژیم بشار اسد در سوریه اعلام کردهاست. در این زمینه هم روسیه خودش را بهعنوان دروازهبان هر نوع عادیسازی پیش رو تلقی میکند و به همین دلیل هم نخستین دیدار وزرای خارجه ایران، ترکیه، روسیه و سوریه ۱۰ مه ۲۰۲۳ در مسکو برگزار شد. در دورانی که فرآیند آستانه همچنان مسیر تکاملش را طی میکند، آنکارا، تهران، دمشق و مسکو یک گروه چهارجانبه تشکیل دادند تا مسیر عادیسازی روابط ترکیه و سوریه را هموار کنند؛ مسئلهای که در بهترین حالت ممکن است یک گزینه محتمل در آینده باشد. سوریه همچنین به جبهه فعال مواجهه میان ایران و اسرائیل تبدیل شدهاست. اسرائیل به تعداد زیادی از مواضع ایران و حزبالله در سوریه حمله کردهاست. با توجه به نقش روسیه در سوریه، اسرائیل نیازمند حفظ روابط خوب با مسکو است.
روسیه: استفاده از نقش امنیتی در میدانهای منازعه
در آغاز جنگ اوکراین این سوال وجود داشت که آیا روسیه میتواند حضو یا سطح مداخلهاش را در منازعه سوریه حفظ کند یا نه؟ مسئله مرتبط دیگر این بود که آیا مسکو مجبور میشود تعداد نیروهایش را در سوریه کاهش دهد، چه کسی جای خالی احتمالی این نیروها را پر میکند و چگونه این مسئله جایگاه روسیه را در منطقه تحت تاثیر قرار میدهد؟ گذر زمان نشان داد که روسیه به شکل معنیداری از سوریه عقبنشینی نکرد. نقش تعیینکننده روسیه در این منازعه خود به نمادی از وضعیت تبدیل شد و نشان داد روسیه یک ابرقدرت است که به شکل اساسی در حال شکل دادن به مسیر یک بحران بینالمللی است و از منافع خود در سوریه محافظت میکند. به همین دلیل عقبنشینی یا شکست در سوریه برای روسیه یک گزینه معتبر محسوب نمیشد، اما جنگ اوکراین منابع روسیه را تحت فشار قرار داد. در واکنش به این فشار، روسیه تمرکز خود را به منافع اصلیاش در غرب سوریه انتقال داد و حضور نیروهای خود را در مناطق مرکزی سوریه کاهش داد. به نظر میرسد در مناطق مرکزی سوریه، نیروهای روسیه با نیروهای ایران و شبهنظامیان متحد ایران جایگزین شدند. در جنوب غربی سوریه، منطقهای که برای اسرائیل اهمیت اسراتژیک دارد، به نظر میرسد که ایران حضور چشمگیرتری پیدا کردهاست. به همین سبب، با توجه به جابهجایی نیروها و حضور محدود نیروهای روسیه در مرکز و جنوب غرب سوریه، انتظار میرود که ایران نفوذ اقتصادی و سیاسی خود را در این مناطق افزایش دهد. علاوه بر اینها، روسیه هرگاه با آزمونی در مورد قاطعیتش در مقابل سوریه مواجه شده، بلافاصله واکنش نشان دادهاست. برای مثال زمانی که ژوئیه ۲۰۲۲ ترکیه نشان داد که میخواهد یک تهاجم نظامی دیگر به شمال سوریه انجام دهد، مسکو چند گردان اضافه از چتربازان و تجهیزات پدافند هوایی خود را به این منطقه اعزام کرد. براساس اظهارات اخیر ژنرال الکس گرنکویچ، فرمانده ارشد نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا در خاورمیانه، در پی بازآرایی ابتدایی نیروهای روسیه در سوریه، اکنون تعداد نیروهای سوریه متعادل شده و بدون تغییر ماندهاست. به این ترتیب، روسیه با حفظ کردن نقشاش در سوریه، البته به شیوهای متعادل، اهرمها و درهمتنیدگیهایش را با دولتهای منطقه حفظ میکند تا بر سیاست این دولتها در قبال جنگ اوکراین اثر بگذارد. با این حال طولانیتر شدن جنگ اوکراین به تدریج باعث میشود که موضع دولتهای منطقهای در تعامل و مواجهه با مسکو تقویت شود.
منطق مشابهی هم در رابطه با دیگر بازیگران منطقهای مانند مصر، امارات متحده عربی و ترکیه وجود دارد که در منازعه لیبی فعال هستند. مسکو هم مانند قاهره و ابوظبی از نیروهای ارتش خودخوانده ملی لیبی تحت رهبری فیلد مارشال خلیفه حفتر حمایت کردهاست. مسکو در عین حال مسیرهای گفتوگویش را با بازیگران غرب لیبی حفظ کردهاست و از طریق گروه پیمانکاری نظامی واگنر در لیبی، حضور نظامی دارد. علاوه بر این پیش از کنفرانس برلین در مورد لیبی که ۱۹ ژانویه ۲۰۲۰ برگزار شد، آنکارا و مسکو تلاش کردند که یک فرآیند دیپلماتیک ایجاد کنند که ناکام ماند و خلیفه حفتر بدون امضای بیانیهای که توسط ترکیه و روسیه تنظیم شدهبود، مسکو را ترک کرد. در واقع میتوان گفت که روسیه و ترکیه تلاش کردند که با استفاده از تجربهای که در سوریه به دست آوردهبودند، بار دیگر پیشدستانه جلوی ابتکار بازیگران غربی برای یک فرآیند دیپلماتیک برای لیبی را بگیرند. اما این تلاش تاکنون موفق نشدهاست. مسکو از طریق برتری توانمندیهای نظامی و دیپلماتیکش به اضافه شبکه روابط با بازیگران منطقهای توانستهاست به یک بازیگر بیرونی مؤثر در لیبی تبدیل شود. سرآغاز جنگ اوکراین با دورانی از عادیسازی روابط منطقهای میان تعدادی از رقبای پیشین در خاورمیانه همراه شد. این تنشزدایی به شکل چشمگیری در لیبی قابل مشاهده بود، چراکه همه بازیگران رقیب خارجی تلاش کردند تا از افزایش بیشتر تنش اجتناب کنند. چنین تنشزدایی یا آرامشی در منازعه باعث شد تا میزان اثر جنگ اوکراین در حضور روسیه در لیبی به مراتب کمتر شود. با این حال، با توجه به حضور نیروهای واگنر در لیبی، شورش اخیر واگنر در روسیه در ماه ژوئن و مرگ فرمانده این گروه، یوگنی پریگوژین در سقوط مشکوک هواپیما در تاریخ ۲۳ اوت ممکن است به نقش روسیه در لیبی آسیب برساند. بهرغم این تحولات، دولتهای منطقه زمانی که میخواهند سیاستهای خود را در خصوص روسیه با توجه به جنگ اوکراین تنظیم کنند، احتمالاً مجبور هستند که اثرات سیاستشان را بر منافع و حضورشان در میدانهای منازعه منطقهای ارزیابی کنند، چراکه این منازعهها شکلها و درجههای مختلفی از وابستگی امنیتی بین روسیه و این دولتها ایجاد کردهاست.
۳- روسیه و دولتهای منطقه از طریق ایجاد چارچوب اوپکپلاس، روابط نزدیکتری در حوزه اقتصاد و انرژی برقرار کردهاند. اوپکپلاس گروهی است که عربستان سعودی و روسیه بر آن مسلط هستند و دو طرف در حوزههای راهبردی مانند فناوری هستهای با هم همکاری میکنند. بعد از جنگ اوکراین پیوندهای اقتصادی میان روسیه و برخی دولتهای منطقهای بیشتر شدهاست. این دولتها احتمالاً میخواهند با جذب بیشتر پول و گردشگران روس روی انزوای تدریجی روسیه حساب باز کنند. برای مثال از ابتدای جنگ اوکراین تاکنون، دوبی به مقصد اصلی سرمایههای روسی تبدیل شدهاست. از زمان اعمال تحریمها علیه روسیه، دوبی به واسطهای برای انتقال پول از روسیه به اروپا تبدیل شدهاست. ماه مارس ۲۰۲۲، امارات متحده عربی وارد فهرست خاکستری کارگروه ویژه اقدام مالی (FATF)، دیدبان بینالملل جرایم مالی شد. مارس ۲۰۲۳ الیزابت روزنبرگ، دستیار وزیر خزانهداری آمریکا در امور تامین مالی تروریسم و جرایم مالی گفت که امارات متحده عربی به «کشور تحت تمرکز» ایالات متحده آمریکا تبدیل شدهاست. همان ماه بانک مرکزی امارات متحده عربی بعد از اعلام تحریمهای آمریکا و بریتانیا در ماه فوریه پروانه فعالیت بانک MTS روسیه را باطل کرد. در طول سال ۲۰۲۲، تجارت میان امارات متحده عربی و روسیه ۶۸ درصد افزایش یافت. به نظر میرسد افزایش حجم تبادلات تجاری ناشی از بازصادرات کالاهایی باشد که روسیه به دلیل تحریمها نمیتواند از بازارهای بینالمللی تامین کند. در طول سال ۲۰۲۲ صادرات کالاهای الکترونیک که تحت چندین تحریم بینالمللی علیه روسیه قرار دارد، از امارات به روسیه ۱۵ برابر شد.
مشوق برای بیطرفی
۴- روسیه همچنین تلاش میکند مشوقهایی به طرق مختلف برای دولتهای منطقه مانند امارات متحده عربی، عربستان سعودی و ترکیه در نظر بگیرد تا سیاست کنونیشان را حفظ کنند و حمایتشان را در اختیار بازیگران غربی قرار ندهند. همه این دولتها به دنبال رسیدن به نقشآفرینی، تفوق و جایگاه بینالمللی هستند. مسکو تلاش میکند با دادن نقشهای مختلف، اما محدود به این کشورها در جنگ اوکراین، باعث تقویت این بلندپروازیها شود. برای مثال مسکو به هر یک از این کشورها که قصد ایفای نقش دیپلماتیک، تسهیلگری یا میانجیگری داشتهباشند، جواب مثبت میدهد، درحالیکه میانجیگری سوئیس را که از سوی ولودیمیر زلنسکی درخواست شدهبود، رد کرد. مسکو مدعی شد که سوئیس به دلیل «پذیرفتن تحریمهای اتحادیه اروپا به دلیل تهاجم به اوکراین و مسدود کردن ۷ میلیارد و ۵۰۰ میلیون فرانک سوئیس، از داراییهای روسیه» بیطرفی خود را از دست دادهاست. پذیرش میانجیگریها به این دلیل نیست که روسیه واقعاً به دنبال حلوفصل دیپلماتیک جنگ اوکراین است، بلکه به این دلیل است که پذیرفتن این نقشها برخی از منافع روسیه را تامین میکند. برای بسیاری از کشورهای غیرغربی موضع روسیه اینگونه به نظر میرسد که مسکو نسبت به حلوفصل دیپلماتیک مسئله آمادگی دارد درحالیکه غرب سرسختانه برخورد میکند. این موضوع به خودی خود باعث شکاف بیشتر در موضع اوکراین میشود.
بیطرفی فعال خاورمیانه در جنگ
اگر بخواهیم دقیق بگوییم، تعدادی از کشورهای منطقه از جمله ترکیه، عربستان سعودی و امارات متحده عربی تلاش کردهاند یا همچنان تلاش میکنند تا با ایفای نقش دیپلماتیک جنگ را به پایان برسانند. در عین حال هر سه این کشورها زمینهساز تبادل زندانی میان روسیه و کشورهای غربی، از جمله ایالات متحده آمریکا شدهاند. وزارت خارجه عربستان سعودی اعلام کردهاست که محمد بنسلمان، حاکم بالفعل این کشور، شخصاً مداخله کردهاست تا ۱۰ سرباز خارجی که توسط روسیه در جنگ اوکراین اسیر شدهبودند، آزاد شوند. این سربازان که ۵ نفر از آنها تبعه بریتانیا و ۲ نفر تبعه آمریکا بودند، قبل از اینکه آزاد شوند از روسیه با هواپیما به عربستان سعودی منتقل شدند. حتی در اقدامی که به لحاظ نمادین بسیار مهمتر بود، ماه اوت ۲۰۲۳، عربستان سعودی میزبان یک کنفرانس صلح در جده با محوریت جنگ اوکراین بود که بیش از ۴۰ کشور از جمله ایالات متحده آمریکا، چین و تعدادی از کشورهای جنوب جهانی و کشورهای عضو گروه بریکس (برزیل، روسیه، هندوستان، چین و آفریقای جنوبی) به این کنفرانس دعوت شدهبودند. این نخستین بار بود که چین، با توجه به روابط نزدیک ریاض و پکن، در چنین کنفرانسی شرکت میکرد؛ چینیها قبلاً در کنفرانس مشابهی در کپنهاگ مشارکت نکردهبودند. امارات متحده عربی هم در پرونده آزادی بریتنی گراینر، بازیکن بسکتبال آمریکایی از زندانهای روسیه، اندکی پیش از آغاز جنگ اوکراین، ایفای نقش کردهبود. گراینر بخشی از فرآیند تبادل زندانیان بود که طی آن ویکتور بوت، دلال اسلحه روس که در ایالات متحده آمریکا بازداشت بود، به روسیه بازگردانده شد. این تبادل زندانی در ابوظبی رخ داد. ترکیه هم در اقدامی مشابه فرآیند تبادل زندانی میان روسیه و ایالات متحده را تسهیل کرد. تبادل کنستانتین یاروشنکو، خلبان روس با ترهور رید، تفنگدار پیشین دریایی ایالات متحده آمریکا در ترکیه اتفاق افتاد. رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه برای این تبادل زندانی مذاکره کرد که هم واشنگتن و هم مسکو از آنکارا به خاطر این کار تشکر کردند. نوامبر سال ۲۰۲۲، هاکان فیدان، رئیس وقت سازمان اطلاعات ترکیه و وزیر خارجه کنونی این کشور میزبان نشست رودرروی رئیس آژانس مرکزی اطلاعات آمریکا (CIA) و سرویس اطلاعات خارجی روسیه در آنکارا بود. در اقدام مشابه دیگر، ترکیه در ژوئیه سال ۲۰۲۲ در کنار سازمان ملل متحد نقش کلیدی در امضای توافق رفع محدودیت صادرات غلات از دریای سیاه بازی کرد که نقش بسیار اساسی در حل و فصل مشکل امنیت غذایی در جهان داشت. بعد از آنکه ۱۷ ژوئیه ۲۰۲۳ روسیه از این توافق کنارهگیری کرد، ترکیه دیپلماسی فعالی را در پیش گرفت تا مسکو را به توافق بازگرداند و یک بسته جدید پیشنهاد با همراهی سازمان ملل طراحی کرد تا توافق احیا شود. ۴ سپتامبر ۲۰۲۳، رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه با ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه در سوچی دیدار کرد تا در مورد احیای توافق غلات گفتوگو کند. مسکو تاکنون با اصرار بر اینکه باید شرایط خودش برای تسهیل صادرات غلات و کود شیمیایی روسیه به بازارهای بینالمللی تامین شود، هنوز حاضر به کوتاه آمدن در این زمینه نشدهاست؛ از جمله مطالبات روسیه این است که بانک دولتی کشاورزی روسیه (Россельхозбанк) و نه یکی از زیرمجموعههای آن دوباره امکان استفاده از ساختار تبادل مالی SWIFT را پیدا کند. روسیه با اجازه دادن به این دولتها برای ایفای نقشهای اینچنینی آنها را تشویق میکند تا به موضع غرب و ایالات متحده آمریکا در خصوص تهاجم به اوکراین نزدیک نشوند.
۵- به نظر میرسد بسیاری از دولتهای غربی از جمله دولتهای خاورمیانه، این جنگ را با عینک تقابل غرب علیه روسیه میبینند و نه بهعنوان تهاجم مسکو علیه اوکراین. برجسته شدن موضوع ناتو و تاکید بر خصومت ناتو و روسیه در طول این جنگ، به تقویت این تفکر کمک کردهاست. روایت روسیه از جنگ نیز به همین ترتیب به شدت متوجه زوایای مرتبط با غرب، ایالات متحده و ناتو است و تلاش میکند تا آن را به عنوان یک مواجهه میان روسیه و غرب نشان دهد، تا جایی که حتی عاملیت اوکراین را تا حدودی نادیده میگیرد. در نتیجه این تصویرسازی بسیاری از دولتهای غیرغربی این منازعه را به عنوان نمودی از رقابتهای ابرقدرتها میبینند و نه تجاوز نظامی روسیه به اوکراین و نقض فاحش تمامیت ارضی این کشور. این شکل از روایت باعث شدهاست که هم دیدگاه نخبگان سیاسی و هم دیدگاه جوامع نسبت به جنگ در خاورمیانه و بهصورت وسیعتر در جهان غیرغربی که احتمالاً ترجیح میدهند سلطه غرب بر امور بینالملل کاهش پیدا کند، تحت تاثیر قرار بگیرد. این نکته بر پایه این ایده استوار است که اگر سلطه غربی بر سیاست جهانی تضعیف شود، آنگاه خودمختاری و فضای مانور برای بازیگران منطقهای بازتر میشود و باعث میشود که ذات روابط با غرب و ایالات متحده آمریکا نسبت به گذشته کمتر «از بالا به پایین» باشد. علاوه بر این تعداد قابل توجهی از مردم در منطقه همچنان خاطره تاریخ استعمارگری و استانداردهای دوگانه غرب را از جمله تجاوز نظامی ایالات متحده آمریکا به عراق یا اشغالگری ادامهدار سرزمین فلسطین توسط اسرائیل به خاطر دارند.
تصویر در حال کمرنگ شدن
برخلاف تلاشهای مسکو برای حفظ جایگاهش در مسائل منطقه، جنگ اوکراین بر جذابیت تجهیزات نظامی روسیه در کشورهای منطقه تاثیر گذاشتهاست. برخی استدلال میکنند که شکست مفتضحانه سلاحهای روسی در دستیابی به موفقیت قابل توجه در خط مقدم جنگ با اوکراین و همچنین خطر تحریمهای ثانویه باعث شدهاست که عربستان سعودی و امارات متحده عربی از امضای توافق جدید برای خرید سلاحهای روسی اجتناب کنند. چنین موضوعی را نمیتوان فقط به توافقهای فروش سلاح روسیه به کشورهای شورای همکاری خلیج فارس محدود دانست. برای مثال ترکیه در گذشته سامانههای پدافند موشکی S-400 روسیه را سفارش دادهبود، مسئلهای که باعث شکاف در روابط ترکیه و ایالات متحده آمریکا شد. اما پس از عملکرد غیرقابل قبول تجهیزات نظامی روسی در جنگ با اوکراین، بعید است که آنکارا مجدداً در آینده نزدیک خواستار سفارش سامانههای پیچیده تسلیحاتی روسیه شود. همزمان کشورهای غربی هم تحریمهای خودشان را بر صنعت دفاعی روسیه سختگیرانهتر کردهاند. مضاف بر اینها مجموعه نظامی-صنعتی روسیه بیش از هر زمان دیگر بر تامین نیازهای نظامی خود روسیه تمرکز کردهاست. براساس آمار، سهم روسیه از تجارت تسلیحاتی کشورهای شورای همکاری خلیجفارس، اگر نگوییم قابل چشمپوشی، بسیار ناچیز است؛ درحالیکه سهم تجارت تسلیحاتی روسیه با کشورهای دیگر منطقه مانند الجزایر و مصر بسیار بیشتر است. خلاصه اینکه جنگ اوکراین باعث شدهاست که پرستیژ سلاحها و صنعت دفاعی روسیه از بین برود. این عامل در کنار نیازهای داخلی روسیه و تحریمهای غرب، به احتمال زیاد به ظرفیت صادرات تسلیحات روسیه آسیب خواهد زد. با استمرار جنگ اوکراین، هزینههای نبرد برای روسیه به صورت تصاعدی افزایش پیدا خواهد کرد و تنشهای میان روسیه و غرب و انزوای ناشی از آن، تشدید میشود. هزینهها در حوزههای مختلف از جمله نظامی، اقتصادی، بشری، سیاسی و دیپلماتیک به روسیه تحمیل میشود. برای مثال به سختی میتوان حجم تلفات نظامیان و همچنین از بین رفتن سلاحهای روسیه را در جنگ اندازه گرفت. با این حال بر اساس برآورد مرکز مطالعات استراتژیک و بینالملل «میزان از بین رفتن تسلیحات در جنگ اوکراین به وضوح در تاریخ پساشوروی روسیه بیسابقه است.» این مسئله به معنای آن است که روسیه در تعامل با قدرتهای منطقهای در خاورمیانه و فراتر از آن، دست پایینتری دارد. هرچه جنگ بیشتر ادامه پیدا کند، این کشورها بیشتر بر انزوای بینالمللی و مشکلات روسیه حساب باز میکنند. برای مثال یکی از کشورهایی که بیشترین منفعت را از مشکلات و انزوای بینالمللی روسیه بردهاست، هندوستان است که نفت روسیه را با تخفیف بسیار زیاد وارد میکند. حجم واردات نفت هندوستان از روسیه نسبت به پیش از آغاز جنگ اوکراین، چند برابر شدهاست. تا پیش از جنگ، ممکن بود که روسیه در مناسبات با قدرتهای منطقهای دست بالا را داشتهباشد. اما پس از آغاز جنگ این روابط دیگر مانند گذشته به نفع روسیه غیرمتقارن نیست. در نتیجه مسئله وابستگی و عدم تقارن در روابط بازیگران منطقهای با روسیه، پویا شدهاست و با تحولات جدید متغیر خواهد بود.
نهایتاً اینکه شورش واگنر عامل دیگری است که به شکل بالقوه میتواند به دو دلیل در جایگاه روسیه در منطقه تاثیرگذار باشد. دلیل نخست اینکه، این شورش یک ضربه جدی به تصور روسیه و پوتین وارد کرد که قدرت پوتین و آینده او را در صدر قدرت روسیه زیر سوال برد. دوم اینکه، از سوریه تا لیبی تا سودان، واگنر در ماجراجوییهای نظامی روسیه نقش جدی بازی کردهاست. اگر دقیقتر بگوییم گروه واگنر تاحدی مبهم است و جمعآوری دادهها در مورد این گروه و فعالیتهایش بسیار مشکل است. با این حال براساس گزارش اخیر کمیته روابط خارجی مجلس عوام بریتانیا «شبکه عملیات این گروه را میتوان با درجه اطمینان متوسط تا بالا دستکم در ۷ کشور (اوکراین، سوریه، جمهوری آفریقای مرکزی، سودان، لیبی، موزامبیک و مالی) پیگیری کرد، در عین حال این گروه دستکم در ۱۰ کشور دیگر نیز از سال ۲۰۱۴ در عملیات غیرنظامی مشارکت داشتهاست.» با توجه به این حضور گسترده، روشن است که این گروه ابزار مهمی برای سیاستهای روسیه نسبت به میدانهای منازعه و دولتهای شکننده، حساس محسوب میشد. بعد از شورش و کشتهشدن رئیس واگنر، سوالهای زیادی در مورد آینده این گروه ایجاد شدهاست. در این مرحله به لحاظ منطقی میتوان پیشبینی کرد که روسیه میزان استفاده از این گروه و جنگجویانش را کاهش دهد و آنها را به تدریج با نیروهای جایگزین در میدانهای منازعه و بحران پر کند و احتمال دارد که ارتش روسیه به تدریج به این مناطق اعزام شود.
در مجموع میتوان گفت که از زمان آغاز جنگ اوکراین، روسیه نقش خود را در خاورمیانه حفظ کردهاست و بازیگران منطقهای هم رویکرد توازن را بین مسکو و غرب در پیش گرفتهاند. هر اندازه که زمان جنگ طولانیتر شود، هزینهها مرتبط با تسریع انزوای روسیه افزایش پیدا میکند و قدرت چانهزنی روسیه با کشورهای منطقه کاهش پیدا میکند. با نگاهی به آینده میتوان دریافت که فشار به منابع و روابط بینالمللی روسیه احتمالاً نقش منطقهای روسیه تقلیل پیدا میکند. با این حال کاهش حضور روسیه در منطقه خاورمیانه به معنای افزایش نفوذ منطقهای غرب نیست. در عوض بازیگران منطقهای احتمالاً خودشان خلأ را پر میکنند و روابط بینالمللیشان را با ایجاد روابط نزدیکتر با قدرتهای جهانی غیرغربی و کشورهای جنوب جهانی متنوعتر میکنند و همزمان روابطشان را با کشورهای غربی و بهویژه آمریکا بازتعریف میکنند.
منبع: اندیشکده شورای خاورمیانه در امور جهانی
مترجم: شهاب شهسواری