| کد مطلب: ۱۰۲۳۰
هم‌زیستی شکننده

هم‌زیستی شکننده

بررسی روابط ایران و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج‌فارس

بررسی روابط ایران و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج‌فارس

ایران در جنوب خلیج‌فارس با شش کشور عربی روبه‌روست که در چهل سال گذشته روابط پرفرازونشیبی را با ایران طی کرده‌اند. این روابط همیشه گرم بوده؛ گرمی دوستی یا گرمای دشمنی فرقی نمی‌کند. به هر حال نه این شیخ‌نشین‌ها می‌توانند ایران را نادیده بگیرند و نه ایران راه گریزی جز تعامل با آنان دارد. کشورهای حاشیه جنوبی خلیج‌فارس عمدتاً دارای ویژگی‌های مشترکی هستند. همگی دارای نظام سلطنتی خاندانی هستند و در عین حال متحدان آمریکا و بریتانیا محسوب می‌شوند. در واقع عمده این خاندان‌ها از دل امپراطوری عثمانی و با حمایت بریتانیا متولد شده‌اند و اتحاد با بریتانیا را تاکنون حفظ کرده‌اند. در منطقه غرب آسیا چهار کشور عمان، اردن، بحرین و عربستان سعودی پادشاهی‌اند و دو کشور کویت و قطر پادشاهی در قالب امیرنشینی هستند. در امارات هم 7 شیخ حاکم 7 امارت‌ هستند و براساس توافق نانوشته، به ترتیب، حاکم ابوظبی به‌عنوان رئیس دولت امارات و حاکم دوبی به‌عنوان نخست‌وزیر ایفای نقش می‌کنند.

کشورهای حاشیه جنوب خلیج‌فارس شامل عربستان، کویت، بحرین، قطر، امارات متحده عربی و عمان درست پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران دور هم جمع شدند و شورای همکاری خلیج‌فارس را تشکیل دادند که عمده‌ترین هدف آن مقابله با موج اسلام سیاسی بود که از ایران آغاز شده بود و می‌توانست حکومت‌های استبدادی و مرتجع آنان را با خطر شورش و انقلاب روبه‌رو کند. سردمداران انقلاب اسلامی نیز در ابتدای پیروزی سرمست از تکیه بر قدرت در تهران، شیعیان و سایر مسلمانان را به قیام علیه حاکمان فاسد و ظالم فرا می‌خواندند و این پیام‌ها در کشورهای حاشیه جنوب خلیج‌فارس انعکاس بلندی داشت. بحرین با اکثریت شیعه و عربستان و کویت با جمعیت قابل‌توجهی از شیعیان، بیش از همه احساس خطر می‌کردند و به همین دلیل نیز افراطی‌ترین جناح علیه ایران در شورای همکاری خلیج‌فارس را این سه کشور تشکیل می‌دهند. عربستان به‌خاطر وسعت و قدرت سیاسی و اقتصادی و همچنین برخورداری از اماکن مقدسه مسلمین نقش رهبری و محوری در شورای همکاری خلیج‌فارس دارد و بحرین و کم‌وبیش کویت به‌طور کامل در سیاست‌های منطقه‌ای خود از ریاض تبعیت می‌کنند اما سایر اعضای شورا سیاست‌های مستقل‌تری دارند و تلاش می‌کنند موازنه‌ای بین ایران‌هراسی عربی و روابط با تهران برقرار کنند و از این موازنه بهره‌مند شوند.

 عربستان سعودی

عربستان سعودی با نام رسمی مملکت عربی سعودی که با برخورداری از منابع نفتی و گستردگی سرزمین از توان اقتصادی بالایی برخوردار است، در عین حال به واسطه وجود قبله و اماکن مقدس مسلمانان ادعای رهبری جهان اسلام را دارد و دبیرخانه دائمی سازمان همکاری اسلامی نیز در جده قرار دارد و ریاست دوره‌ای این سازمان هم‌اکنون در اختیار عربستان سعودی است که پس از گذشت سه سال به زودی آن را به کشور بعدی می‌سپارد.

خاندان سعودی که از سال 1925 و با حمایت بریتانیا حکومت را در کل شبه‌جزیره در اختیار گرفتند و مملکت عربی سعودی را پایه‌گذاری کردند، پیش از تسلط بر کل شبه‌جزیره و تاسیس کشور سعودی براساس پیمانی میان محمد بن‌سعود و شیخ محمد‌بن عبدالوهاب متعهد به پشتیبانی یکدیگر شدند. امیر سعودی از سوی خود و نسل‌های بعدی پشتیبانی و اطاعت از شیخ و اعقاب او و سایر علمای وهابی را برعهده گرفت و شیخ نیز قبول کرد که خود و اولاد و پیروانش پیوسته راهنما و مدافع و یاور امیر سعودی باشند و تمام نیرو و نفوذ خود را در حمایت از آن خاندان به کار بَرند و این‌چنین مبانی حکومتی آل‌سعود بر شمشیر و ترویج مذهب حنبلی وهابی پایه‌گذاری شد. ضدیت با تشیع یکی از ویژگی‌های اندیشه سلفی وهابی است که منجر به تخریب قبرستان بقیع و حملات مکرر آل‌سعود به اماکن مقدس شیعیان در عراق شد و به روابط ایران و عربستان نیز آسیب جدی زده است. عربستان سعودی در زمان پهلوی نیز ضدیت با ایران را داشت اما به واسطه رابطه مستحکم ایران و آمریکا امکان ظهور جدی این دشمنی را نمی‌داد. با وقوع انقلاب اسلامی و به تبع آن، تشکیل شورای همکاری خلیج‌فارس، کشورهای عضو این شورا به پشتیبانی سیاسی و مالی از صدام روی آوردند و دست‌کم دوبار به حاجیان ایرانی حمله کردند که یکی از آنان به حج خونین منجر شد که امام خمینی در پی آن گفت: «اگر از صدام بگذریم، اگر مسئله قدس را فراموش کنیم، اگر از جنایت‌های آمریکا بگذریم، از آل‌سعود نخواهیم گذشت. ان‌شاالله اندوه دلمان را در وقت مناسب با انتقام از آمریکا و آل‌سعود برطرف خواهیم کرد و داغ و حسرت حلاوت این جنایت بزرگ را بر دلشان خواهیم گذاشت و با برپایی جشن پیروزی حق بر جنود کفر و نفاق و آزادی کعبه از دست نااهلان و نامحرمان به مسجدالحرام وارد خواهیم شد.» این سخنان عمق دشمنی و رابطه خصمانه دو کشور را در آن دوره به‌خوبی نشان می‌دهد اما با پایان جنگ تحمیلی و تمایل ایران به کاهش تنش‌ها با کشورهای همسایه، روابط در دوره ریاست‌جمهوری اکبر هاشمی‌رفسنجانی و سیدمحمد خاتمی بهبود پیدا کرد. اما این روابط به زودی با سرکوب شیعیان عربستان و اعدام شیخ باقرالنمر توسط آل‌سعود به تسخیر سفارت عربستان در تهران توسط معترضین منجر شد. عربستان سعودی نیز کلیه روابط سیاسی و دیپلماتیک خود را با تهران قطع کرد و گروهی از کشورهای عربی نیز از آن تبعیت کردند.

عربستان علاوه بر مسائل داخلی در لبنان و عراق نیز به مخالفت با سیاست‌های ایران پرداخت که در هر دو کشور منجر به بن‌بست شکل‌گیری دولت و بحران‌های سیاسی شد. اما مهمترین رودررویی ایران و عربستان در یمن صورت گرفت که شورشیان حوثی موفق شدند دولت تحت حمایت آل‌سعود را سرنگون و کنترل صنعا را به دست بگیرند. عربستان سعودی نیز با تشکیل یک ائتلاف نظامی با حضور امارات متحده عربی، قطر، کویت، بحرین، مراکش، مصر، اردن و سودان به این کشور فقیر حمله کرد و با وجود برخورداری از برتری نظامی موفق به شکست حوثی‌ها نشد. حملات پهپادی و موشکی یمنی‌ها که به گفته سعودی‌ها از مشاوره و همکاری تهران برخوردار بودند، امنیت عربستان را مورد تهدید قرار داد.

حملات به تاسیسات نفتی آرامکو زنگ خطر جدی برای عربستان بود و به‌رغم تصور و درخواست عربستان با بی‌اعتنایی آمریکا مواجه شد. ناامیدی سعودی‌ها از حمایت آمریکایی‌ها آنان را به فکر جدی فرو برد و منجر به تجدیدنظر در سیاست دشمنی با ایران شد. عربستان سعودی که در سیاست منطقه‌ای خود با شکست مواجه شد، در سیاستگذاری جدید خود می‌خواست به پیشرفته‌ترین کشور منطقه تبدیل شود و به قول بن‌سلمان از کشورهای اروپایی هم پیشی بگیرد؛ بنابراین نیازمند امنیت بود و این‌چنین شد که پای چین و روسیه به شورای همکاری خلیج‌فارس باز شد و چین واسطه آشتی ایران و عربستان شد. دوره جدید روابط ایران و عربستان منجر به کاهش تنش‌ها در منطقه و ثبات در لبنان و عراق شد و به جنگ یمن پایان داد.

پذیرش درخواست ایران برای جلسه اضطراری ویژه سازمان همکاری‌های اسلامی و سفر ابراهیم رئیسی برای شرکت در این اجلاس و گفت‌وگو با محمدبن سلمان، نقطه‌عطف جدیدی در این روابط محسوب می‌شود که می‌تواند به کاهش تنش‌ها کمک کند.

 عمان

حکومت عمان سلطان‌نشین است و سلطان در رأس حکومت است. از این نظر، تنها کشور سلطان‌نشین و دارای سلطان در منطقه است. حکومت سلطانی عمان، پادشاهی مطلقه است و سلطان خود هم قانون‌گذاری و قوانین را صادر و هم مقامات حکومت و دولت را منصوب می‌کند. گرچه پارلمان منتخب وجود دارد اما دارای اختیارات محدود برای قانون‌گذاری و نظارت و بازخواست وزیران است. سلطان قابوس حاکم پیشین عمان بارها اظهار داشته بود که سلطنت خود را مدیون خون شهیدان ایرانی است که به دفاع از او در جریان شورش ظفار پرداختند. ارتش ایران در دهه پنجاه برای سرکوب شورش ظفار به یاری عمان پرداخت و بیش از 700 شهید ایرانی در این مسیر کشته شدند. به همین دلیل عمان در میان کشورهای حاشیه خلیج‌فارس از مستقل‌ترین سیاست نسبت به ایران برخوردار بوده و با وجود اینکه روابط نزدیک و مستحکمی با آمریکا دارد، هرگز اجازه نداده تنش میان ایران و آمریکا و یا ایران و عربستان به روابطش با تهران آسیب برساند. در واقع سلطنت عمان هرگز تغییر حکومت در ایران را به معنای پایان این دین تاریخی به حساب نیاورده و با آگاهی از توان و قدرت بالای سیاسی و نظامی ایران همچنان به تهران به‌عنوان تکیه‌گاه و یاری‌گر روزهای سخت می‌نگرد و البته در این مسیر بارها به یاری ایران نیز پرداخته است. عوامل مذهبی نیز در نزدیکی دو کشور به هم، تاثیر دارد و خاندان سلطنتی و عمده مردم عمان از مذهب اباضیه پیروی می‌کنند که با اکثریت اهل سنت به‌ویژه سنی‌وهابی فاصله دارد. اباضیه بازماندگان عقاید دینی خوارج شمرده می‌شوند هرچند خود اباضیه از اعتراف به این موضوع ابا دارند. انزوا و تفاوت مذهبی عمان میان سایر کشورهای عربی موجب شده تا عمان به ایران که پیرو مذهب تشیع است و مانند عمان با اکثریت اهل سنت جهان اسلام تفاوت دارد، احساس نزدیکی بیشتری داشته باشد.

مذاکرات هسته‌ای که منجر به انعقاد قرارداد برجام شد با وساطت و لابی‌گری عمان آغاز شد و در ماجرای اخیر آزادی چند زندانی دوتابعیتی و آزادشدن بخشی از پول‌های بلوکه شدن ایران نقش مثبت ایفا کرد. آیت‌الله خامنه‌ای در سال ۱۳۹۴ از سلطان قابوس با عنوان یکی از محترمین منطقه نام بردند و گفتند: «یکی از محترمینِ منطقه، آمد اینجا با من ملاقات کرد، گفت که رئیس‌جمهور آمریکا با او تماس گرفته و از او خواهش کرده و گفته است که ما می‌خواهیم مسئله‌ هسته‌ای را با ایران حل‌وفصل کنیم و تحریم‌ها را هم می‌خواهیم برداریم.» یکی از محترمین منطقه در کلام رهبری اشاره به نقش سلطان قابوس در مذاکرات هسته‌ای بود که ضمن دسترسی او به مقامات ارشد آمریکایی می‌تواند احترام و حسن ظن رهبران ایران را نیز کسب کند. یکی از اقدامات مهم سلطان قابوس را در توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵ می‌دانند. براساس نوشته روزنامه وال‌استریت‌ژورنال، کلید مذاکرات مستقیم ایران و آمریکا در پرونده هسته‌ای در اواخر سال ۲۰۱۱ خورد. طبق گزارش سال ۲۰۱۳ این رسانه، جان کری در دسامبر سال ۲۰۱۱ یعنی زمانی‌که ریاست کمیته روابط خارجی سنای آمریکا را برعهده داشت، گفت‌وگوهایی‌ را با سلطان عمان پیگیری می‌کرد و از وی خواسته بود تا شرایط انجام دیدارهایی در سطح بالا بین مقام‌های ایران و آمریکا انجام شود. در نهایت این تلاش‌ها به نتیجه رسید و ایران و آمریکا در عمان در سال ۲۰۱۲ مذاکراتی انجام دادند. علی‌اکبر صالحی که در آن زمان وزیر خارجه ایران بود، در سال ۱۳۹۴ در گفت‌وگویی با روزنامه «ایران» گفته بود: «از طرف ما آقای [علی‌اصغر] خاجی، معاون اروپا و آمریکای وزارت خارجه به همراه چند نفر از مدیران کل، برای مذاکره به عمان اعزام شدند. آمریکایی‌ها در نخستین جلسه متعجب شده و گفته بودند که «ما اصلاً باور نمی‌کنیم، این اتفاق افتاده است؛ فکر کردیم عمان شوخی کرده؛ ما برای صحبت با شما، اصلاً، آمادگی نداریم!»

عمان در سال 1386 در آزادی 15 ملوان بریتانیایی و در سال 1388 در آزادی سه کوهنورد آمریکایی و در سال 1402 در آزادی شش زندانی شش‌تابعیتی ایفای نقش کرد که همگی با رضایت طرفین به حل‌وفصل موضوع منجر شد. عمان همچنین در زمان قطع روابط دیپلماتیک ایران و بریتانیا و ایران و کانادا به‌عنوان حافظ منافع ایران در این کشورها عمل کرده و کشور مورد اعتماد ایران در این موضوع حساس بوده است. در میان رؤسای‌جمهور ایران سیدمحمد خاتمی یک بار و حسن روحانی دوبار به عمان سفر کردند و سلطان قابوس نیز یک سفر به تهران داشته و هیثم بن‌طارق آل سعید سلطان جدید نیز که پسرعموی سلطان قابوس و سال‌ها وزیر امورخارجه این کشور بود، در سال 1402 به ایران سفر کرده و با آیت‌الله خامنه‌ای و ابراهیم رئیسی دیدار کرد.

عمان در سایر پرونده‌های منطقه‌ای نیز سیاست‌هایی به نفع ایران اتخاذ کرده است؛ از جمله در جریان جنگ یمن این کشور وارد ائتلاف نظامی به رهبری عربستان علیه حوثی‌های یمنی نشد و برای کاهش تنش تلاش کرد و در عمل مسقط به بازیابی ثبات نسبی در یمن کمک کرد.

 قطر

روسیه، ایران و قطر به تنهایی بیش از ۵۰‌درصد ذخایر گاز جهان را کنترل می‌کنند. هرچند همه کشورهای حاشیه خلیج‌فارس به واسطه گاز از قدرت اقتصادی بالایی برخوردارند اما قطر یکی از ثروتمندترین آنها است. در واقع ثروتمندترین کشور دنیا براساس درآمد سرانه است. صندوق بین‌المللی پول در تازه‌ترین گزارش خود اعلام کرد که قطر با پیشی گرفتن از لوکزامبورگ به ثروتمندترین کشور جهان از نظر شاخص قدرت خرید تبدیل شده است. سرانه تولید ناخالص داخلی در قطر به ۸۱ هزار و ۴۶۶ دلار رسیده است. این رقم تقریباً دو برابر سرانه تولید ناخالص داخلی آمریکاست. هرچند منشأ این ثروت قطر، منابع نفت و گاز است اما دوحه نخستین کشور در منطقه بود که دست به اصلاحات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی زد و از این طریق به افزایش قدرت خود پرداخت. قطر در صنایع و موضوعات دیگر نیز سرمایه‌گذاری‌های ارزشمندی کرده است که منشأ افزایش ثروت شده است. شرکت هواپیمایی قطر که در چند سال اخیر در بیشتر رده‌بندی‌ها جزو 10 شرکت برتر هواپیمایی جهان بوده‌است، بر پایه برآوردی در SKYTRAX در سال 2023 در رتبه نخست جهان قرار گرفت. هواپیمایی قطر هم‌اکنون با بیش از ۲۲۰ فروند هواپیمای جت مسافربری در ناوگان هوایی خود به بیش از ۱۵۰ مقصد در جهان پرواز می‌کند. قطر در سال گذشته موفق شد میزبانی جام جهانی فوتبال را نیز به‌خوبی به انجام برساند و به شهرتی جهانی دست بیابد. قطر همچنین با راه‌اندازی شبکه تلویزیونی الجزیره یک رسانه جهانی مهم نظیر بی‌بی‌سی را ایجاد کرده که به یکی از عوامل قدرت و نفوذ این کشور بدل شده است. دوحه همچنین با میزبانی از یوسف قرضاوی، رهبر معنوی اخوان‌المسلمین که سال گذشته درگذشت و برخی اعضای دیگر این جنبش نظیر رهبران حماس، جایگاه مهمی در جهان اسلام یافته است.

همه این عوامل قدرت منجر شده تا قطر رهبری عربستان در منطقه و جهان اسلام را به چالش بکشد و در منازعات میان ایران و عربستان نیز هرچند جانب ایران را نگرفته اما به‌طور کامل نیز از عربستان پیروی نکرده است. با این وجود پس از حمله به سفارت عربستان در تهران، قطر نیز سفیر خود را از ایران فراخواند و روابط دیپلماتیک با ایران را به حالت تعلیق درآورد و در قطعنامه ۱۶۹۶ شورای امنیت، که علیه فعالیت‌های هسته‌ای ایران صادر شد قطر تنها کشوری بود که به این قطعنامه رای مخالف داد و این اتفاق از دلایل بهبود روابط ایران و قطر شد. این سیاست مستقلانه و از نگاه عربستان نافرمانی قطر منجر به بحران دیپلماتیک 2017 قطر شد که طی آن تعدادی از کشورهای عربی به رهبری عربستان به تحریم قطر پرداختند و کلیه راه‌های زمینی، دریایی و هوایی خود را به روی قطر بستند تا بتوانند قطر را وادار به تجدیدنظر در رفتار خود کنند. این کشورها به سخنان امیر قطر شیخ تمیم بن‌حمد بن‌خلیفه آل ثانی که ایران را قدرتی بزرگ و ضامن ثبات در منطقه خوانده و حماس را نماینده فلسطینیان دانسته بود، معترض بودند. خبرگزاری قطر ابتدا اظهاراتی از طرف امیر قطر، شیخ تمیم، منتشر کرد که در آن آمده بود: «ایران وزنه مهمی در خاورمیانه و جهان اسلام است و نمی‌توان آن را نادیده گرفت و قطر روابط جدی خود با آمریکا و ایران را همزمان حفظ می‌کند. صلاح نیست که تنش‌ها با ایران بالا بگیرد.» هرچند خبرگزاری قطر با فاصله اندکی این سخنان را از خروجی خود حذف کرد و در ادعایی مضحک مدعی شد این خبرگزاری توسط افراد ناشناس هک و این سخنان در آن درج شده اما کشورهای عربی این توجیه را نپذیرفتند و این سخنان امیر قطر موجب ناخشنودی دولت‌های عرب حوزه خلیج‌فارس مخصوصاً عربستان شد؛ بنابراین، اظهارات امیر قطر نه‌تنها از ایران پشتیبانی می‌کرد؛ بلکه در مقابل تلاش عربستان و متحدانش برای انزوای ایران می‌ایستاد. وزیر خارجه قطر اعلام کرد کشورش با تهران روابط مثبتی دارد که خارج از چارچوب شورای همکاری خلیج‌فارس نیست. محمدبن عبدالرحمان آل ثانی گفت هرگز با قاسم سلیمانی در عراق دیدار نداشته‌است و این دروغ، بخشی از توطئه علیه آنها است. کشورهای عضو شورای همکاری خلیج‌فارس به رهبری عربستان علاوه بر تجدیدنظر در روابط سیاسی قطر با ایران و ترکیه خواستار اخراج اعضای اخوان‌المسلمین و حماس از قطر و تعطیلی شبکه الجزیره نیز شدند؛ خواسته‌هایی که از سوی قطر به معنای نقض حاکمیت و استقلال این کشور شمرده و رد شد.

البته ایران نیز در کنار ترکیه بی‌کار نماند و قدرشناسی خود را به قطر نشان داد و با باز گذاشتن مرزهای دریایی و هوایی بر روی پروازهای شرکت‌های هوایی قطر به شکست تحریم کمک کرد و ارسال مواد غذایی را به قطر افزایش داد. دوحه و تهران از زمان آغاز بحران روابط دوجانبه خود را تعمیق بخشیده‌اند و همبستگی تهران با دوحه بیشتر شد. ایران محموله‌های غذایی را برای کمک به دوحه در جلوگیری از بحران امنیت غذایی فراهم کرد و از این طریق صادرات ایران به قطر از ۶۰ میلیون دلار بین سال‌های ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ به ۲۵۰ میلیون دلار بین سال‌های ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ افزایش یافت. قطر در مذاکرات اخیر میان ایران و آمریکا برای آزادسازی زندانیان دوتابعیتی و آزادی بخشی از پول‌های بلوکه‌شده ایران نقش ایفا کرد و پول‌ها برای دسترسی ایران به بانک‌های قطری منتقل و از آن طریق برای امور لازم کارسازی شد.

 امارات متحده عربی

با وجود آنکه امارات متحده عربی یک ادعای کهنه و نخ‌نما درباره سه جزیره ایرانی دارد اما این کشور تا پیش از روی کارآمدن ترامپ یکی از راه‌های اصلی دورزدن تحریم‌های آمریکا علیه ایران بود و البته از این طریق حق واسطه‌گری خوبی به جیب می‌زد. در واقع امارات متحده عربی قدرت خود را بر روی تجارت بین‌المللی و گشودن درهای خود به روی سرمایه‌گذاری نهاده است و از این طریق دوبی به یکی از مهمترین شهرهای بین‌المللی دنیا و شهر آسمان‌خراش‌ها و شهر تجملات بدل شده است. دوبی در تبلیغات، بهشت سرمایه‌داران و گران‌ترین شهر دنیا معرفی می‌شود. شهر دوبی و منطقه دیره، از مهمترین مراکز مالی دنیا محسوب می‌شود. البته که مهمترین دلیل رشد اقتصادی شهر دوبی نفت می‌باشد ولی دادوستد‌های مالی مانند تجارت و تبادل آزادانه طلا و تبادل کالا در بندر جبل علی، از دیگر عوامل مهم در اقتصاد مولّد این شهر است. وجود بانک‌های جهانی و مراکز مالی در منطقه بندر شهر دوبی از دیگر دستاورد‌های اقتصادی این شهر می‌باشد. ایران نیز تا پیش از روی کارآمدن ترامپ از این فرصت بیشترین بهره را برای دورزدن تحریم‌های مالی آمریکا می‌برد و سود اقتصادی متقابل امارات عامل گرمی روابط بود. در این دوره دوبی یکی از مقاصد مسافرتی و مالی و تجاری ایرانیان بود اما پس از روی کارآمدن ترامپ که سیاست فشار حداکثری علیه ایران فعال شد، عمده اعضای شورای همکاری خلیج‌فارس به رهبری عربستان نیز به این سیاست پیوستند و امارات به‌عنوان یکی از راه‌های اصلی دورزدن تحریم‌ها به یکباره به مسدودسازی و محدودسازی حساب‌های مالی ایرانیان پرداخت و روابط خود را با ایران به سرعت کاهش داد.

ادعای امارات بر سه جزیره ایرانی تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی، یکی از موضوعاتی بوده که به سردی روابط ایران و اعضای شورای همکاری خلیج‌فارس منجر شده است. امارات با پیگیری و طرح این موضوع به روابط ایران با سایر کشورها نیز آسیب زده است. تکرار این ادعای امارات در بیانیه‌های اتحادیه عرب و شورای همکاری خلیج‌فارس همواره مورد اعتراض ایران قرار گرفته است. شورای همکاری خلیج‌فارس در دو سه سال اخیر در نشست‌های مشترک با مقامات آمریکا، چین، روسیه و بریتانیا با تکرار این ادعا با همراهی اعضای دائم شورای امنیت منجر به چالش در روابط ایران با این کشورها نیز شده و در غیرمنتظره‌ترین آنها که بیانیه با حضور روسیه بوده، ایران به اقدام متقابل دست زده و کمال خرازی، رئیس شورای راهبردی خارجی ایران درخواست مشابهی برای حل ادعای ژاپن بر چند جزیره روسیه از طریق گفت‌وگو کرد تا به روسیه نشان دهد که تحمل ادعاها در مورد تمامیت ارضی خود را ندارد اما از اقدام مشابه در مورد چین خبری نبود که موضوع عجیبی است درحالی‌که ایران نیز می‌توانست با طرح موضوع تایوان به اقدام متقابل در قبال چین بپردازد.

علاوه بر موضوع جزایر سه‌گانه حمایت ایران از جنبش حوثی‌ها در یمن که موفق به تسلط بر صنعا پایتخت این کشور شده‌اند و دولت خود را در آن تشکیل داده‌اند، یکی از عوامل تنش میان ایران و ائتلاف به رهبری عربستان شده که امارات عضو مهم آن است. امارات متحده عربی در کنار عربستان بیشترین مشارکت نظامی را در جنگ یمن انجام داد و با وجود برخورداری این ائتلاف از تجهیزات پیشرفته روز دنیا، موفق به سرکوب حوثی‌های یمن نشد. حملات پهپادی و موشکی یمن به امارات و عربستان به‌ویژه برای ابوظبی سنگین و خطرناک بود چراکه چالش امنیتی جدی شهرهای تجاری امارات منجر به فرار سرمایه و آسیب جدی به اقتصاد این کشور می‌شود. به همین دلیل امارات ترجیح داد پیش از عربستان از جنگ یمن انصراف دهد و به بازسازی روابط خود با تهران از جنبه امنیتی بپردازد. امارات متحده عربی پیش از آنکه ایران و عربستان روابط خود را از سر بگیرند در سطوح امنیتی روابط با تهران را آغاز کرد و علی شمخانی طرف گفت‌وگوی مقامات اماراتی بود و علاوه بر پذیرش همتای اماراتی خود، شیخ طحنون بن‌زاید آل‌نهیان، مشاور امنیت ملی امارات در سال 1401 به امارات نیز سفر کرد. پس از آن مقامات ایرانی و اماراتی دیدارهای متعددی با هم داشته‌اند؛ با وجود آنکه روابط هرگز به دوران پیش از ترامپ بازنگشته است. در واقع به نظر می‌رسد رفع خطر حملات دوباره حوثی‌ها به امارات علت عمده ازسرگیری روابط، آن هم از جنبه امنیتی بود تا بتواند امنیت سرمایه در امارات را حفظ کند.

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
سرمقاله
آخرین اخبار