تالاب کمجان چطور احیا شد؟
حوضه آبی دروناستانی تالاب کمجان با ۲۷۰ کیلومتر، نزدیک به یک میلیارد و ۷۰۰ میلیون مترمکعب آورده سالانه داشته است؛ یعنی دوبرابر حوضه آبی زایندهرود که آن را با ساخت سه سد،تالاب را خشکاندیم؛ آن هم در منطقهای که بعد از استان گیلان و مازندران سومین تولیدکننده برنج و اولین تولیدکننده گندم بود.
حوضه آبی دروناستانی تالاب کمجان با 270 کیلومتر، نزدیک به یک میلیارد و 700 میلیون مترمکعب آورده سالانه داشته است؛ یعنی دوبرابر حوضه آبی زایندهرود که آن را با ساخت سه سد،تالاب را خشکاندیم؛ آن هم در منطقهای که بعد از استان گیلان و مازندران سومین تولیدکننده برنج و اولین تولیدکننده گندم بود. خروجی این سدسازی آوارگی بیش از 200 روستا و حداقل 150 هزار نفر از روستانشین تولیدکننده و خشکشدن سه سرمایه بینالمللی یعنی بختگان، کمجان و رودخانه کر بود.
این تالاب با سدسازی و زهکشی که در دهه 60 انجام شده بود، در دهه 80 به کانون ریزگرد تبدیل شد. درنهایت این روند باعث آسیبدیدن روستاها و مردم منطقه شد و تولیدکننده کشاورز ما مجبور شد خانه خود را رها کند؛ یعنی در منطقهای که مردم آن درآمدی نسبتاً قابل توجه و ارزشمند داشتند، اما آواره و مهاجر شدند. در این شرایط باید کاری میکردیم که مردم آنجا بمانند.
ما در این منطقه یک بیشه قدیمی میشناختیم که میخواستیم آن را برگردانیم و تقریباً از سال 1377 روی این موضوع فکر میکردیم. بهدلیل اینکه زهکشها توسط سازمان آب و جهادکشاورزی وقت حفر شده بود، جوامع روستایی نگران بودند که اگر سراغ آنها بروند برایشان دردسر درست شود. سال 1388 اوج فاجعه بود و مردم داشتند روستاها را ترک میکردند. در این شرایط با همراهی چندنفر توانستیم لودری بگیریم و روی زهکشیهایی که در دهه 60 تالاب را خشکاند، آببند ایجاد کنیم. با ساخت اولین آببند حجم قابلتوجهی آب در زهکشها ایجاد شد و کمی کمککننده بود.
قبل از احیای تالاب، بستر آن نمکی و کمجان شده و به کانون فرسایش بادی نمک هم تبدیل شده بود. ما با جامعه روستایی صحبت کردیم و آنها هم آب را با همان بیلهای سنتی روی بستر هدایت کردند و آبگیری حداقلی روی بستر اتفاق افتاد که با همان میزان گیاهان شورپسند هم رشد کردند؛ درحالیکه تا قبل از آن هیچ گیاهی نمیتوانست آنجا رشد کند. این شرایط امیدوارکننده در حدود یکماه اتفاق افتاد و تغییر چهره زمین مشهود بود. در این تالاب گونههای نی بهصورت طبیعی قبل از خشکشدن وجود داشت اما از بین رفته بود و درنهایت ریشه آن را منتقل کردیم که کارکردهای آن در تالاب حفظ شود.
آن زمان درکی از تالاب نداشتیم و فقط میخواستیم به مردم کمک کنیم و دامداری وابسته به پوشش گیاهی کنار روستا دوباره احیا شود. با شروع کار ما سازمان آب منطقهای شکایت و در یک روند چهارساله آن را پیگیری کرد. در این هجمهها متوجه شدیم درباره تالاب کمجان فقط در وبلاگ آقای درویش اطلاعاتی وجود دارد؛ آنزمان بود که متوجه شدیم اینجا بیشه نیست، بلکه تالاب است. ارتباط تالاب و محیطزیست را نمیدانستیم اما کمکم پای سازمان محیطزیست استان را هم وسط کشیدیم و آنها را با خود همراه کردیم. برای آموزش جامعه محلی از ظرفیتهای اجتماعی استفاده کردیم و از تریبون آنها برای هدایت مردم روستایی بهسمت محیطزیست استفاده کردیم.
بیش از 135 گونه پرنده را تا امروز در کمجان شناسایی کردیم و درنهایت به یک کانون زادآوری تبدیل شد؛ تالابی که کریدور چندهزارساله پرندگان بود. 20 سال بعد از احیای تالاب، یکی از گونههای ماهی بندانگشتی که همه تصور میکردند در حوضه رودخانه کر از بین رفته است را هم شناسایی کردیم. ما آب لازم را برای بلوغ جسمی پرندگان نداشتیم و محبور بودیم آب را با تراکتور روی بستر تالاب پمپاژ کنیم تا تخم پرندگان رشد داشته باشد.
در این مسیر رسانهها کمک کردند که تالاب کمجان احیا شود و دادگاه هم برای ما رأی برائت صادر کند. درنهایت در یک بازه زمانی چهار تا پنجساله، طبیعت تالاب جان گرفت و شاهد تنوع زیستی در آن بودیم و حالا وضعیت نسبتاً امیدوارکنندهای دارد.