زنی به عظمت اقیانوس
یادنوشتی برای زریدخت عطایی همسر مهندس عزتالله سحابی
یادنوشتی برای زریدخت عطایی همسر مهندس عزتالله سحابی
در این روزهای ناآرام، زنی در جوار قبر همسر و دخترش بیسروصدا در آغوش خاک غنود. زریدخت عطایی، همسر زندهیاد عزتالله سحابی و مادر هاله، در فضای آکنده از مبارزه و سیاست در درون خانوادهاش، زنی «اهل زندگی» بود. زندگی برای او اما روزمرگی نبود. در محیط همواره متلاطم و ناامن و سرشار از رنج و مصیبتِ خانوادگیاش، در نهایتِ خوشسلیقگی و پاکیزگی، در تدبیر بهینۀ منزل میکوشید درحالیکه سرمشقی از صلابت و عظمت و شکوه و استقلال شخصیت و مظهرِ عالی طبعی بلند و منیع بود. زریخانم به ندرت حرف میزد و معمولاً ساکت بود، ولی با جملات کوتاه و نادرش به همه میفهماند که از امور کوچک و پست و حقیر و ضعیف بیزار است و فقط صورتِ متین و مقاوم و زیبای هر امری را میپسندد. در این مورد اهل تعارف و تکلف نبود و به کارهای کوچک و شخصیتهای ضعیف، روی خوش نشان نمیداد. در بیان استقلال شخصیت او همین نکته بس که در محیطی مذهبی، حجابش را خودش انتخاب کرده بود و در این باره گوشش به نقنقهای گاه و بیگاه اطرافیان بدهکار نبود. زریخانم بدون آنکه علاقۀ مستقیمی به مبارزه و سیاست نشان دهد، درد و رنج سالهای متمادی زندان همسرش را بر دوشهای نحیف ولی استوار خود با صبوری و خودداری حمل کرد و بار تربیت دو فرزندش را در غیاب پدرشان با شکیبایی به دوش کشید. مهندس سحابی را در دهۀ پنجاه به زندان شیراز تبعید کردند. زنِ تنها با دو کودک، برای ملاقاتی کوتاه با همسر، سالیانی دراز در مسیر تهران به شیراز رفتوآمد کرد. مناعت طبع او مانع از آن شد که از این همه سختیها و آلام کلامی به زبان آورد یا حتی حاضر به بیان خاطرات خود از آن دوران شود. از این همه درد و رنج نه گفت، نه نالید و نه شکوه و شکایت کرد. زریخانم صلابت و بزرگی و استواری خود را در روز مرگ مهندس سحابی و دخترش هاله نشان داد. در آن روز که دل سنگ از آن فاجعه به درد آمده بود و فریاد شیون و زاری و بیتابی از هر سو به آسمان میرفت، زریخانم همچون اقیانوسی بیکران، آرام و استوار در میان جمع حاضر شد و تمام رنج این مصیبت را به درون جان خود ریخت و حتی شمهای از آن را بروز نداد. پس از آن نیز در این باره سخن نگفت. اینک زریخانم بار سنگین زندگی را به زمین گذاشته و در کنار همسر و فرزندش آرمیده است. او اسوهای از یک زن اصیل ایرانی در زمانهای بود که ارزش آدمها به های و هویشان شده است. زریخانم اما سرشار از ارزشهای اصیل و حقیقی بود، بیهر گونه های و هوی! او بزرگ و از تبار بزرگان این سرزمین بود. خداوند روح بلند و استوارش را شادی و آرامش ابدی بخشد.