اندیشکدهها
اگر اوکراین سقوط کند...

اگر اوکراین سقوط کند...
جرج فریدمن
استراتژیست
من اخیراً در مورد تدارک روسیه برای یک حمله بزرگ به اوکراین نوشتم: حرکتی است که نیروهای اوکراینی را از شمال و جنوب محاصره میکند. اکنون بحث کلی در مورد انجام چنین اقدامی از سوی روسیه در ماههای آینده وجود دارد، البته این بحث به روشهای مختلف انجام میشود که متفاوتتر از پیشبینی من است. با این حال، مسئله مهم این است که آیا اوکراین میتواند چنین حملهای به شکست منجر کند یا خیر. در طول سال گذشته، اوکراین بسیار بهتر از آنچه انتظار میرفت و روسیه بسیار بدتر از آنچه انتظار میرفت، عمل کردهاند. اما قدرتهای بزرگ این فرصت را دارند که دچار مشکل شوند، زیرا قدرت و عظمت آنها منابع مورد نیاز برای بازیابی از شکستهای اولیه را به آنها میدهد. موفقیتهای قدرتهای ضعیفتر، گاهی اوقات در مراحل اولیه ناچیز است و اگرچه روسیه میتواند در تئوری، اوکراین را با استقامت خود در هم بکشند، اما این آخرین گزینه خواهد بود.
به نظر میرسد بلاروس به ورود به جنگ فکر میکند و اگرچه توانش محدود است، اما دانشاش از موازنه قدرت در اوکراین میتواند برای مسکو مفید باشد. هواپیماهای روسی - و به گمان من، عوامل اطلاعاتی - اکنون در مولداوی در حال عملیات هستند و رومانی، همسایه و محافظ گاهبهگاه مولداوی، در حالت آمادهباش است. اضطرابها زیاد است. فرانسه و سایر کشورهای اروپایی به اتباع خود دستور دادهاند بلاروس را ترک کنند و ایالات متحده به شهروندان خود هشدار داده است که روسیه را ترک کنند. اگر اوکراینیها دیگر نتوانند مقاومت مؤثری داشته باشند و اگر جناحهایی که بلاروس و مولداوی نمایندگی میکنند مسیری را به سوی لهستان و رومانی باز کنند، ایالات متحده چه خواهد کرد؟ اروپا چه خوب و چه بد از واشنگتن پیروی خواهد کرد. بدترین سناریو، البته، جنگی است که در طول جنگ سرد از آن اجتناب شد. آن جنگ هرگز اتفاق نیفتاد زیرا روسیه قدرت تعامل و شکست ناتو و آمریکاییها را نداشت. در آن زمان، روسها با توجه به خطر شکست و احتمال مخاطرهآمیزتر، درگیری هستهای، برای حمله آماده نبودند.
با این حال، ایالات متحده باید خطرات مداخله را در نظر بگیرد. اگر روسیه اوکراین را اشغال کند، عملاً با لهستان، اسلواکی، مجارستان و رومانی هممرز خواهد شد. بر کسی پوشیده نیست که ولادیمیر پوتین، که افسر سابق کاگب است، فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی را یک فاجعه ژئوپلیتیکی میداند، به این معنی که او ممکن است سقوط قدرت روسیه در اروپای مرکزی را نیز به همان اندازه تاسفبار ببیند. بازگشت به مرزهای جنگ سرد پس از شکست اوکراین میتواند موقعیت ژئوپلیتیک روسیه را جبران کند و این سوال را مطرح میکند که روسیه چه زمانی به غرب بیشتر فشار خواهد آورد. این مسئله اروپا را در موقعیتی قرار میدهد که هرگز تصور نمیکرد در آن باشد: زندگی با یک دشمن متخاصم و قدرتمند در مرز خود و آمریکای نه همیشه قابل پیشبینی که امنیت مرزهایش را تضمین کند. اکنون، مانند همیشه، اشغال اروپا توسط روسیه، کنترل ایالاتمتحده بر اقیانوس اطلس را تهدید میکند؛ چیزی که واشنگتن برای دستیابی به آن در دو جنگ جهانی شرکت کرد. اگر آن شرایط بار دیگر تکرار شود، مداخله مستقیم آمریکا در اوکرین بار دیگر توجیهپذیر است. به هر حال، آمریکا میتواند راحتتر در اوکراین مانور دهد
و شبکهای از متحدان نزدیک و مورد نیاز را خواهد داشت. اگر دفاع اوکراین با مشکل مواجه شود، ایالات متحده باید برخی تصمیمات را سریع اتخاذ کند. آمریکا ممکن است نیروهایی را به داخل اوکراین بفرستد تا روسیه را وادار به عقبنشینی کند یا ممکن است سطح نبرد را کاهش دهد. درگیری مستقیم با نیروهای روسیه با استفاده از نیروی محدود میتواند یک درگیری طولانی، دردناک و بیپایان باشد. اما پذیرفتن نتیجه، در را برای روسیه باز میکند تا دوباره اروپا را در کنترل خود بگیرد. در این شرایط جنگ سرد دوم یک نتیجه ضروری اما نامطلوب خواهد بود. اگر اوکراین سقوط کند، آمریکا مجبور خواهد شد با روسیه درگیر شود. البته من سقوط قریبالوقوع اوکراین را پیشبینی نمیکنم. من به سادگی تمام گزینهها را در صورت سقوط در نظر میگیرم. احتیاط شرط عقل است.