| کد مطلب: ۳۱۵۳۵

دیپلمات جاسوس/درباره کارنامه ویلیام برنز در سازمان سیا

ویلیام برنز معتقد است: «دیپلمات‌‏ها و افسران اطلاعاتی، در تمام آن سال‏‌هایی که من در خارج از کشور بودم، نزدیک‏‌تر از هر دو بخش دیگر دولت آمریکا با هم کار می‏‌کردند.» او تأکید دارد هم کار اطلاعاتی و جاسوسی و هم کار دیپلماسی بر پایه روابط انسانی، اعتمادسازی و حفظ اعتبار استوارند. بیشتر سفرهای برنز به مسائل مرتبط با سیا اختصاص داشت؛ از جمله بازدید از ایستگاه‌‏های اطلاعاتی در خارج از کشور و ملاقات با کارکنان.

دیپلمات جاسوس/درباره کارنامه ویلیام برنز در سازمان سیا

ویلیام برنز، بخش عمده‌ای از نزدیک به چهار دهه فعالیت خود را در دولت صرف گفت‌وگو، مذاکره و چکش‌کاری کلمات کرده است. برنز اوایل ژانویه، هنگامی که وسایلش را از دفتر کار خود در مقر سیا جمع‌ می‌کرد، ذهنش همچنان درگیر زبان توافقنامه آتش‌بس میان اسرائیل و حماس بود؛ توافقنامه‌ای که او طی ۱۵ ماه گذشته به طور مداوم روی آن کار کرده بود. اگر طرفین با این توافق موافقت می‌کردند (که برنز محتاطانه به آن امیدوار بود) گروگان‌های اسرائیلی از غزه آزاد می‌شدند و کمک‌های حیاتی بشردوستانه به فلسطینیان ارسال می‌شد.

برنز در یکی از دو گفت‌وگویی که اخیراً با من داشت، گفت: «از بسیاری جهات، این [مذاکره] دشوارترین تجربه دوران طولانی حرفه‌ای من بود.» او حتی این تجربه را سخت‌تر از مذاکرات محرمانه با ایران توصیف کرد که در نهایت به توافق تاریخی ۲۰۱۵ برای محدودسازی برنامه هسته‌ای این کشور انجامید. در این مذاکرات، رهبران نظامی حماس در غزه پنهان بودند که همین موضوع، ارتباط و گفت‌وگو با آن‌ها را به شدت دشوار می‌کرد.

ماه‌ها بحث میان طرفین درباره حضور نیروهای نظامی اسرائیل در نزدیکی مرز غزه و مصر ادامه داشت؛ مسیری که اسرائیل ادعا می‌کرد حماس از آن برای قاچاق تسلیحات استفاده می‌کند. برنز گفت: «این مذاکرات ابعاد انسانی بسیار شدید و عمیقی داشت.» او به گروگان‌های اسرائیلی و همچنین صدها هزار فلسطینی اشاره کرد که خانه‌هایشان در حملات اسرائیل به حماس ویران شده بود. برنز توضیح داد که تلاش کرده این افراد تنها «پرانتزی در متن» یک طرح صلح رسمی نباشند.

اگرچه کلمات اهمیت بسیاری دارند، اما وقتی برنز به دوران مدیریت خود در مهم‌ترین سازمان اطلاعاتی جهان نگاه می‌کند، اعداد نیز جایگاه ویژه‌ای در ذهنش دارند. طبق شمارش خودش، او در طول چهار سال ریاست بر سیا، ۸۴ سفر خارجی انجام داده است. حتی برای یک دیپلمات باتجربه، این تعداد سفر بسیار زیاد است و برای رئیس یک سازمان اطلاعاتی، کاملاً فوق‌العاده به نظر می‌رسد.

برنز ترکیبی کم‌نظیر از دیپلماسی و جاسوسی را به نقش ریاست سیا اضافه کرد. برنامه سفرهای او روایتگر داستان بحران‌های پی‌درپی است که دولت بایدن با آن‌ها دست‌وپنجه نرم کرده است. در نوامبر ۲۰۲۱، او به مسکو رفت تا به ولادیمیر پوتین هشدار دهد که ایالات متحده از آماده‌سازی او برای حمله به اوکراین آگاه است. بایدن چندین بار برنز را مأمور رساندن پیام‌های قاطع به کرملین کرد، چراکه برنز بیش از هر فرد دیگری در کابینه، با روسیه و رهبر آن آشنا بود. در یکی از ۱۴ سفر خود به اوکراین، ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور این کشور، با شوخی گفت که برنز اکنون می‌تواند از مزایای باشگاه مشتریان و بلیت رایگان قطاری که رهبران و مقامات مهم را از لهستان به اوکراین منتقل می‌کند، بهره‌مند شود.

برای مذاکرات آتش‌بس میان اسرائیل و حماس، برنز ۱۹ سفر انجام داد که بیشتر آن‌ها به خاورمیانه بود و در این مسیر، با مقامات اسرائیل، قطر و مصر همکاری کرد. در مه ۲۰۲۳، او در نخستین دیدار سطح بالای یک مقام دولت بایدن از چین پس از ماجرای بالُن جاسوسی چین که ۳ ماه پیش از آن بر فراز ایالات متحده پرواز کرده بود به پکن رفت. برنز سال گذشته نیز برای ملاقات با همتای چینی خود به این کشور بازگشت تا یک کانال ارتباطی میان این دو قدرت رقیب ایجاد کند؛ قدرت‌هایی که گاه به آستانه رویارویی نظامی کشیده می‌شدند.

در دولت بایدن که مملو از ژنرال‌ها، دیپلمات‌ها و استراتژیست‌های کهنه‌کار بود، برنز اغلب سخت‌ترین و پیچیده‌ترین مأموریت‌ها را برعهده داشت. این مأموریت‌ها که اغلب موفقیت‌آمیز بودن آن‌ها می‌توانست پیروزی‌هایی بسیار بزرگ باشد، شانس زیادی برای بی‌نتیجه باقی ماندن داشتند. تعریف چنین نقشی، برای رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا امری مرسوم و عادی نیست اما بایدن در شخصیت برنز، جاسوسی با ترکیبی نادر از مهارت‌های دیپلماتیک و اطلاعاتی یافت. برنز که ۳۳ سال سابقه خدمت در وزارت امور خارجه داشت و عهده‌دار مقام‌هایی چون معاونت وزارت خارجه و سفارت در روسیه و اردن بود، گزینه‌ای ایده‌آل برای مأموریت‌های مد نظر بایدن به نظر می‌رسید.

برنز می‌گوید بسیار از اینکه بایدن او را برای این شغل یعنی ریاست سازمان سیا برگزید، شگفت‌زده شد: «صادقانه بگویم، وقتی رئیس‌جمهور با من تماس گرفت، تقریباً از روی صندلی افتادم.» او اولین دیپلمات حرفه‌ای بود که به ریاست سیا ‌می‌رسید. بسیاری از پیشینیان او نیز تجربه مستقیمی در مسائل اطلاعاتی نداشتند اما در این مسئولیت موفق بودند. برنز ابتدا به‌عنوان گزینه‌ای برای ریاست وزارت خارجه مطرح بود و در سال ۲۰۱۴ از وزارت خارجه بازنشسته شده بود اما هرچه بیشتر به مدیریت سیا فکر می‌کرد، بیشتر این ایده برایش منطقی به نظر می‌رسید.

برنز معتقد است: «دیپلمات‌ها و افسران اطلاعاتی، در تمام آن سال‌هایی که من در خارج از کشور بودم، نزدیک‌تر از هر دو بخش دیگر دولت آمریکا با هم کار می‌کردند.» او تأکید دارد هم کار اطلاعاتی و جاسوسی و هم کار دیپلماسی بر پایه روابط انسانی، اعتمادسازی و حفظ اعتبار استوارند. بیشتر سفرهای برنز به مسائل مرتبط با سیا اختصاص داشت؛ از جمله بازدید از ایستگاه‌های اطلاعاتی در خارج از کشور و ملاقات با کارکنان. اما بخش قابل‌توجهی از یک میلیون مایلی که برنز به‌عنوان رئیس سیا طی کرده، صرف ایجاد روابط جدید با رهبران جهان و بهره‌برداری از ارتباطات گذشته‌اش شده است. بیش از سه دهه فعالیت در دیپلماسی، دفترچه تماس‌های او را مملو از نام رهبران و مقام‌های ارشد کشورهای مختلف کرده است. به گفته برخی از نزدیک‌ترین دستیارانش، «بیل همه را می‌شناسد.»

در دوران مدیریت بیل برنز بر سازمان سیا، عملکرد این نهاد بی‌نقص و بدون چالش نبود. منتقدان، از جمله برخی افسران اطلاعاتی که اخیراً بازنشسته شده‌اند، معتقدند که بوروکراسی سنگین گاه منجر به ارائه تحلیل‌هایی شده که عمق و سرعت لازم را نداشته‌اند. به‌عنوان‌مثال، اگرچه سیا و دیگر نهادهای اطلاعاتی پیش‌بینی دقیقی از حمله روسیه به اوکراین ارائه کردند، اما توانایی ارتش مهاجم برای تسخیر سریع این کشور را بیش از حد برآورد کرده بودند.

با وجود انتقادها، برنز به دلیل اقداماتی که برای بهبود مراقبت‌های پزشکی از افسرانی که به سندرم هاوانا دچار شده بودند، انجام داد از همان ابتدای کار در میان کارکنان سیا به‌شدت مورد تحسین قرار می‌گرفت. به‌ویژه اینکه مدیران پیشین توجه کافی به این موضوع نداشتند و برخلاف آن‌ها برنز گام‌هایی عملی برای حمایت از این افراد برداشت. بااین‌حال، برخی از قربانیان این سندرم از تغییر موضع او درباره مسئولیت روسیه در این ماجرا عمیقاً ناامید شدند؛ برنز ابتدا روسیه را مسئول می‌دانست، اما بعدها با تحلیلگرانی هم‌نظر شد که این بیماری را نتیجه اقدام قدرت‌های خارجی نمی‌دانستند.

به‌رغم انتقادها و کاستی‌ها، برنز به‌عنوان مدیری موفق و تأثیرگذار در تاریخ سیا به یاد خواهد ماند. موفقیت او تنها به انجام وظایف اصلی یک مدیر سیا محدود نمی‌شود. او توانست ارتباطات جدیدی با رهبران جهان برقرار کند، سوءتفاهم‌ها را کاهش دهد و پیام‌های دشوار را به شیوه‌ای حرفه‌ای منتقل کند. کاخ سفید بارها از مهارت‌های دیپلماتیک او بهره برد، چراکه گاهی فرستادن یک جاسوس باتجربه برای انجام وظایف دیپلماتیک کارآمدتر و کم‌هزینه‌تر بود.

یکی از نمونه‌های برجسته این نقش‌آفرینی، سفر برنز به افغانستان در آگوست ۲۰۲۱ درست پس از سقوط کابل بود. او برای دیدار با ملاعبدالغنی برادر، رهبر طالبان، به این کشور رفت. اعزام یک دیپلمات ارشد، مانند وزیر امور خارجه، در آن زمان می‌توانست به‌اشتباه نشان‌دهنده به رسمیت شناختن طالبان به‌عنوان دولت رسمی افغانستان باشد. این مأموریت نشان داد که دولت بایدن چگونه از توانایی‌های دیپلماتیک برنز بهره‌برداری می‌کرد، بدون اینکه او را رسماً در جایگاه یک دیپلمات قرار دهد.

البته این سفر فقط برای گفت‌وگوهای دیپلماتیک نبود. انجام وظایف اطلاعاتی مرتبط با سازمان سیا هم بخشی از برنامه برنز به شمار می‌رفت. در میانه فروپاشی دولت افغانستان، ایالات متحده تلاش می‌کرد شهروندان خود و متحدان افغان را تخلیه و به بیرون از افغانستان منتقل کند. برنز که چهار ماه پیش از این نیز به افغانستان سفر کرده بود و می‌دانست که با خروج نیروهای آمریکایی نفوذ واشنگتن بر طالبان کاهش خواهد یافت، از ۴ ماه پیش به برخی از نمایندگان کنگره هشدار داده بود که این خروج ریسک قابل‌توجهی برای منافع آمریکا خواهد داشت. تحلیلگران اطلاعاتی پیش‌بینی کرده بودند که دولت افغانستان ممکن است طی چند ماه یا حتی چند هفته پس از خروج نیروهای آمریکایی سقوط کند اما سرعت باورنکردنی این فروپاشی و فرار ناگهانی رهبران کشور، تمامی نهادهای اطلاعاتی را غافلگیر کرد.

برنز توانست از طریق گفت‌وگوهایش با طالبان، شرایط را برای خروج افراد موردنظر ایالات متحده تسهیل کند. یکی از افسران سیا که در این عملیات با برنز همکاری داشت، توضیح داد که چگونه برنز با تأثیرگذاری بر روندهای بوروکراتیک در واشنگتن کاری کرد تا شرکای افغان سیا و خانواده‌هایشان بتوانند ویزای آمریکا دریافت کنند و در پروازهای نظامی جایی برای انتقال آن‌ها پیدا شود.

جو بایدن این تخلیه را به‌عنوان «یکی از بزرگ‌ترین و دشوارترین عملیات‌های تخلیه هوایی در تاریخ» توصیف کرد. بااین‌حال، عملیات با هرج‌ومرج و خطرات بسیاری همراه بود. نیروهای سیا، در کنار نیروهای ویژه آمریکا و متحدان افغان، مجبور شدند به‌طور مخفیانه افراد را از طریق پایگاه عقاب، پایگاه مخفی سازمان سیا، تخلیه کنند و این عملیات با یک خروج منظم و برنامه‌ریزی‌شده فاصله زیادی داشت.

خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان پایانی خشونت‌آمیز بر طولانی‌ترین جنگ تاریخ این کشور بود. در این میان، ۱۳ نیروی نظامی آمریکایی و بیش از ۱۸۰ نفر دیگر در حمله انتحاری به فرودگاه کابل کشته شدند. با وجود این تراژدی، سقوط کابل فرصتی برای برنز بود تا تعهد عمیق خود را به مأموریت‌های سیا و حمایت از کارکنان این سازمان نشان دهد.

یکی از افسران سیا، تلاش‌های برنز در واشنگتن و حمایت او از عملیات‌های میدانی را به‌عنوان نشانه‌ای از «شجاعت اخلاقی» توصیف کرد. همدلی او با کارکنان سیا و نوعی از همبستگی که برنز با آن‌ها داشت، از برنز یک رهبر محبوب و موفق ساخت. پیشینیانی که در این زمینه ناکام بودند، مانند پورتر گاس و دیوید پترائوس، دوران کوتاه و پرچالشی را در این سازمان سپری کردند. برنز، برخلاف آن‌ها، توانست جایگاهی پایدار و تأثیرگذار برای خود ایجاد کند.

سه ماه پس از سفر بیل برنز به کابل، بایدن بار دیگر او را برای مأموریتی حساس، که نیازمند مهارت‌های دیپلماتیک ظریف و پیچیدگی اطلاعاتی زیادی بود، به مسکو فرستاد. برنز با پیامی ویژه برای ولادیمیر پوتین به روسیه رفت. در آن زمان، پوتین به دلیل افزایش موارد ابتلا به ویروس کرونا در پایتخت، به اقامتگاه ساحلی خود در سوچی پناه برده بود. برنز از طریق یک خط تلفن در کرملین به سخنان پوتین گوش داد؛ سخنانی که شامل شکایات تکراری او بود: ناتو به‌عنوان تهدیدی برای امنیت روسیه عمل می‌کند، و ولودیمیر زلنسکی رهبر نامشروع یک «غیرکشور» است.

برنز، که به‌عنوان رابط غیررسمی دولت بایدن با پوتین شناخته می‌شد، پیش‌تر نیز این ادعاها را شنیده بود و از شدت وسواس پارانوئید پوتین نسبت به اوکراین کاملاً آگاه بود. او می‌دانست که این وسواس نه‌تنها واقعی است، بلکه احتمال تغییر نیز ندارد. با این حال، این بار پیامی خاص برای پوتین داشت: «اگر به اوکراین حمله کنید، بهای سنگینی خواهید پرداخت.» برنز همچنین نامه‌ای از بایدن برای پوتین به‌جا گذاشت که در آن بر عواقب شدید هرگونه تجاوز تأکید شده بود.

در آستانه تهاجم روسیه به اوکراین در فوریه ۲۰۲۲، برنز و آوریل هینز، مدیر اطلاعات ملی ایالات متحده، تصمیمی غیرمعمول گرفتند و اطلاعات حساس درباره فعالیت‌ها و نیات نظامی روسیه را از طبقه‌بندی خارج کردند. این اقدام با هدف جلوگیری از شکل‌گیری روایت‌های کاذب صورت گرفت، چراکه برنز می‌دانست پوتین تلاش خواهد کرد جنگ را به‌عنوان اقدامی دفاعی معرفی کند؛ از جمله ادعاهایی مبنی بر اینکه روسیه برای دفاع از خود به اوکراین حمله کرده است.

با آغاز جنگ، برخی از مقامات دولت آمریکا انتظار داشتند که کی‌یف ظرف سه روز سقوط کند. این پیش‌بینی اراده و توانایی اوکراینی‌ها را برای مبارزه به شدت دست‌کم گرفته بود. بسیاری گمان می‌کردند که زلنسکی اگر بتواند از پایتخت زنده خارج شود ممکن است مجبور شود در تبعید به حکومت خود ادامه دهد. در همین زمان، افسران سیا که سال‌ها برای کمک به اوکراین در ایجاد یک سیستم اطلاعاتی مدرن تلاش کرده بودند، اصرار داشتند که در پست‌های خود باقی بمانند. برنز از آن‌ها حمایت کرد و کاخ سفید را متقاعد ساخت. به همین دلیل، سیا تنها سازمان دولتی ایالات متحده بود که پیش از جنگ در اوکراین حضور داشت و پس از آغاز درگیری‌ها نیز کشور را ترک نکرد. افسران این سازمان نقشی کلیدی در ارائه کمک‌های اطلاعاتی به ایالات متحده و اوکراین ایفا کردند.

در سال نخست جنگ، روسیه شکست‌های متعددی را متحمل شد و برای مدتی به نظر می‌رسید که اوکراین توانایی دفع کامل تهاجم را دارد اما اکنون که برنز با سازمان سیا خداحافظی می‌کند، پوتین با وجود هزینه‌های سنگین انسانی و مالی، همچنان به پیشروی ادامه می‌دهد. برنز می‌گوید که تاکنون حداقل ۷۰۰ هزار سرباز روس کشته یا زخمی شده‌اند؛ بیش از ۱۰ برابر تلفات اتحاد جماهیر شوروی در طول یک دهه جنگ در افغانستان.

دونالد ترامپ وعده داده است که می‌تواند جنگ اوکراین را در یک روز به پایان برساند اما به باور برنز، این امر نیازمند تمایل پوتین به مذاکره است؛ چیزی که او بعید می‌داند وجود داشته باشد. برنز گفته است: «پوتین همه چیز را روی میز گذاشته است. او در آن زمان باور داشت، و هنوز هم باور دارد که نمی‌تواند شکست بخورد. بنابراین، یک اشتباه بزرگ است اگر کسی او را دست‌کم بگیرد.»

برنز در ادامه توضیح داد که زمانی که دو کشور در تضاد هستند، گاه صحبت میان جاسوس‌ها آسان‌تر از گفت‌وگو میان دیپلمات‌ها یا رهبران رسمی است. او گفت: «حتی در بدترین روزهای جنگ سرد با اتحاد جماهیر شوروی، زمانی که من یک دیپلمات جوان بودم، کانال‌های متعددی برای برقراری ارتباط مستقیم وجود داشتند، از جمله از طریق سازمان‌های اطلاعاتی. فکر می‌کنم برخی از این کانال‌ها اکنون با چینی‌ها بازسازی یا ایجاد شده‌اند.»

درحالی‌که برنز زمان زیادی را به مسائل مربوط به اوکراین و سفرهایش به خاورمیانه اختصاص می‌داد، تمرکز او به‌عنوان رئیس سازمان سیا بر موضوع چین معطوف بود. تمرکز بر چین نیز به توجه بیشتر به حوزه فناوری نیاز داشت. از ابتدای دوران مدیریت خود، برنز به نحوه استفاده سیا از فناوری و تلاش برای پیشگیری از عقب‌ماندگی در برابر دشمنان اصلی مانند چین در حوزه‌هایی چون هوش مصنوعی و نیمه‌رساناها توجه ویژه‌ای داشت. او باور دارد که: «این یکی از آن لحظات حساس تاریخی است که تنها دو یا سه بار در هر قرن رخ می‌دهد و تغییرات بنیادی در صحنه بین‌المللی ایجاد می‌شود.» او تأکید کرد که: «امروزه ایالات متحده دیگر تنها بازیگر بزرگ در بلوک ژئوپلیتیکی نیست.»

در پاییز ۲۰۲۱، سیا مرکز مأموریت چین را تأسیس کرد؛ مرکزی که منحصراً بر جمع‌آوری اطلاعات درباره این کشور و مقابله با جاسوسی گسترده آن متمرکز است. این مرکز، تنها مرکز از نوع خود در سیا است که به یک کشور خاص اختصاص یافته و اکنون حدود ۲۰ درصد از بودجه سازمان را به خود اختصاص داده است؛ رقمی که نسبت به آغاز دوران مدیریت برنز سه برابر شده است.

پیشرفت‌های فناوری چین (که بسیاری از آن‌ها از طریق هک و سرقت مالکیت فکری از شرکت‌های آمریکایی به دست آمده‌اند) به این کشور امکان داده تا دولت، نظارت مجازی گسترده‌ای داشته باشد. این پیشرفت‌ها، تلاش‌های سیا را برای جذب جاسوسان در داخل چین و حفظ امنیت عملیاتی آن‌ها دشوارتر کرده است. در دهه گذشته، چین موفق به شناسایی و از بین بردن بخش عمده‌ای از عوامل سیا در داخل این کشور شد.

در مواجهه با یکی از سخت‌ترین اهداف جاسوسی، برنز تلاش کرده است که گفت‌وگو با پکن را احیا کند. او از طریق همتای خود، چن یی‌شین، وزیر امنیت چین، این کانال‌ها را بازگشایی کرده است. حتی رئیس مرکز مأموریت چین، که یک افسر حرفه‌ای سیا و مسلط به زبان ماندارین است، در یکی از سفرهای برنز به پکن او را همراهی کرد.

برنز که عادت به انجام گفت‌وگوهایی دارد که برای رؤسای سیاسی او دشوار یا غیرممکن به نظر می‌رسند، تأکید دارد که وظیفه‌اش حمایت از سیاست‌گذاران است، نه تبدیل شدن به یکی از آن‌ها. او گفته است: «وظیفه من حمایت از سیاست‌گذاران است، نه اینکه خودم به سیاست‌گذار تبدیل شوم.» با این حال برنز می‌گوید، اگر رئیس‌جمهور درباره موضوعات دیگر از او نظر بخواهد، «به او می‌گویم.» یکی از دستیاران قدیمی برنز که او را از دوران خدمتش در وزارت خارجه می‌شناسد، به ارتباط طولانی‌مدت او با بایدن اشاره کرده و گفته است که هر دو مرد پیوند خاصی از طریق پیشینه ایرلندی-کاتولیکی خود به اشتراک گذاشته‌اند.

در کتاب خاطرات برنز با عنوان The Back Channel که در سال ۲۰۱۹ منتشر شد، زمانی که بایدن معاون رئیس‌جمهور بود و برنز به‌عنوان معاون وزیر امور خارجه خدمت می‌کرد، او بایدن را فردی «مهربان» و «صدایی مهم و اندیشمند در میز گفت‌وگو» توصیف کرده است.

بیل برنز، در نقش رئیس سازمان سیا در دوران دولت بایدن، همواره در چارچوب وظایف اطلاعاتی خود باقی ماند، اما رئیس‌جمهور بارها چالش‌های دیپلماتیک پیچیده‌ای را به او سپرد. این اقدامات رئیس‌جمهور آمریکا، بسیاری از ناظران را به این فکر واداشت که آیا بایدن او را به‌طور رسمی به‌عنوان وزیر امور خارجه معرفی خواهد کرد یا نه. برخی بر این باور بودند که شاید این اتفاق در دوره دوم بایدن یا در دولت احتمالی کامالا هریس رخ دهد. با این حال با پیروزی ترامپ، برنز باید به کارنامه خود در جایگاهی ترکیبی و منحصربه‌فرد که خود آن را به وجود آورده بود، رضایت دهد؛ جایگاهی که به‌طور غیررسمی می‌توان آن را «جاسوس دیپلمات» نامید.

مدل کاری برنز، اگرچه مؤثر بود، اما احتمالاً نه قابل تکرار و نه لزوماً توصیه‌شدنی است. دیپلمات‌ها ملزم به فعالیت با شفافیت بیشتری هستند، درحالی‌که جاسوس‌ها با محرمانگی کار می‌کنند. خبرنگاران، وزیران امور خارجه را در سفرهایشان همراهی می‌کنند، اما چنین چیزی برای مدیران سازمان‌های اطلاعاتی امکان‌پذیر نیست. در بسیاری از کشورهای خاورمیانه که برنز شناخت عمیقی از آن‌ها دارد، رؤسای اطلاعات معمولاً نه‌تنها به دلایل مرتبط با امنیت، بلکه برای حفظ قدرت سیاسی خود، روابط خارجی را مدیریت می‌کنند.

برنز در طول دوران حرفه‌ای‌اش همکاری نزدیک میان دیپلمات‌ها و جاسوس‌ها را از نزدیک مشاهده کرده بود، اما تأکید داشت که نباید نقش این دو را با یکدیگر اشتباه گرفت. او گفت: «داشتن تجربه در طرف دیگر میز [به عنوان دیپلمات] بسیار کمک‌کننده بود»، اما اضافه کرد: «من تلاش زیادی کردم تا خود را کاملاً در این سازمان غرق کنم و از دنیای قبلی‌ام فاصله بگیرم.»

روز چهارشنبه هفته گذشته، اسرائیل و حماس بالاخره به توافق آتش‌بسی دست یافتند که برنز و همکاران خارجی‌اش در طراحی آن نقش مؤثری داشتند. با این حال، او تمایلی به جشن گرفتن این موفقیت نداشت، دست‌کم به‌صورت علنی. او گفت که خبری از باز کردن شامپاین یا دست دادن‌های شادمانه نبود. برنز، که در طول دوران حرفه‌ای خود بارها شاهد از هم پاشیدن توافق‌های شکننده بوده است، می‌دانست که این آتش‌بس تازه وارد اولین مرحله خود شده و آینده‌اش همچنان نامعلوم است.

ماهِیت کار اطلاعاتی معمولاً مخفی و بی‌سپاس است. برنز در این باره گفت: «افراد اینجا انتظار ستایش علنی یا قدردانی ندارند.» با این حال، آتش‌بسی که او در شکل‌گیری آن نقش داشت، نقطه عطفی قابل توجه برای پایان دادن به دوران طولانی خدمات عمومی‌اش به‌شمار می‌آید. این توافق، که با دشواری و در پس پرده محرمانگی شکل گرفت، آینده‌ای نامعلوم دارد و به همین دلیل، نمونه‌ای روشن از نوع فعالیت اطلاعاتی است که برنز در آن مهارت داشت. او در پایان گفت: «دلم برای این کار تنگ خواهد شد. هیچ جایگزینی برای این نوع رضایت وجود ندارد.»

منبع: نشریه آتلانتیک

ترجمه: هم‌میهن

دیدگاه

ویژه بین‌الملل
پربازدیدترین
آخرین اخبار