آمریکا باید از سوریه خارج شود
پس از آغاز حمله نیروهای شورشی در سراسر سوریه که به فروپاشی حکومت بشار اسد و پایان نزدیک به شش دهه حاکمیت خاندان او بر سوریه انجامید، اکنون نحوه پیشبرد سیاست ایالات متحده در سوریه به محور اصلی سیاستهای خاورمیانهای واشنگتن تبدیل شده است.
پس از آغاز حمله نیروهای شورشی در سراسر سوریه که به فروپاشی حکومت بشار اسد و پایان نزدیک به شش دهه حاکمیت خاندان او بر سوریه انجامید، اکنون نحوه پیشبرد سیاست ایالات متحده در سوریه به محور اصلی سیاستهای خاورمیانهای واشنگتن تبدیل شده است.
منافع ایالات متحده در سوریه محدود است و شامل جلوگیری از حملات تروریستی به خاک آمریکا و پرهیز از گرفتار شدن در یک جنگ نیابتی پرهزینه پس از سقوط اسد میشود. این منافع با خروج نیروهای آمریکایی از سوریه و تعامل محتاطانه با دولت جدید دمشق به بهترین شکل محافظت میشوند. سقوط اسد ریشه در قیامهای عربی سال ۲۰۱۱ دارد که خاورمیانه را درنوردید.
اعتراضات در سوریه نیز تحتتأثیر این موج انقلابی آغاز شد اما بهسرعت با دخالت بازیگران خارجی و ظهور گروههایی همچون داعش به انحراف کشیده شد و به جنگ نیابتی چندساله انجامید که آمریکا، روسیه، ایران، اسرائیل و ترکیه را درگیر کرد و تأثیرات مخربی بر کشور گذاشت. تا سال ۲۰۱۸، به نظر میرسید اسد در جنگ داخلی پیروز شده است. اما اینگونه نبود.
طی حدود دو هفته، از اواخر نوامبر، نیروهای مخالف به رهبری گروه هیئت تحریر الشام (HTS)، شهرهای حلب، حماه، حمص و سرانجام دمشق را تصرف کردند و اسد را ناچار به فرار به مسکو ساختند. روسیه که درگیر جنگ اوکراین است و ایران نیز که با بحران اقتصادی و تضعیفمحور مقاومت روبهروست، این بار نتوانستند یا نخواستند اسد را نجات دهند. نباید برای بشار اسد اشکی ریخت؛ بااینحال، باید با احتیاط و واقعگرایی به عدم قطعیتهای پیشرو برای سوریه نگاه کرد. نخست، ماهیت نیروهای مخالف بهویژه هیئت تحریر الشام (HTS) است.
این گروه که از القاعده در عراق منشعب شده، به رهبری ابومحمد الجولانی (با نام اصلی احمد الشرع)، سابقه طولانی در رفتارهای افراطی دارد؛ از جمله جنگیدن علیه نیروهای آمریکایی در عراق. الجولانی تلاش کرده است با تأکید بر ماهیت محلی گروه و قطع روابط با القاعده، HTS را بهعنوان گروهی متمایز از جنبش جهانی سلفی-جهادی معرفی کند.
HTS خواهان ایجاد یک «حکومت اسلامی» در سوریه است و الجولانی سعی کرده بر تمرکز داخلی این گروه تأکید کند. بااینحال، این گروه همچنان اقتدارگرایانه عمل میکند و بهشکلی سختگیرانه از اسلامگرایی پیروی میکند. اینکه آینده این موضوع چگونه رقم میخورد و واکنش گروه در صورت رد ایجاد یک دولت اسلامی از سوی سوریها چه خواهد بود، همچنان مشخص نیست.
دوم، خطر شروع دوباره یک جنگ نیابتی در سوریه است. رژیمهای استبدادی عرب در منطقه، بهویژه در خلیج فارس، تلاش خواهند کرد از ظهور یک سوریه دموکراتیک جلوگیری کنند؛ چراکه نگراناند این تحول باعث بسیج مردمی در منطقه شود و منافعشان را به خطر اندازد. ترکیه که از حمله HTS علیه اسد حمایت کرد، اکنون در حال حمله به گروههای کرد در سوریه است؛ گروههایی که ایالات متحده برای مبارزه با داعش، با آنها همکاری کرده بود اما آنکارا آنها را تروریست میداند.
اسرائیل نیز پیشتر در سوریه مداخله کرده و فوراً از طریق بلندیهای جولان اشغالی به این کشور وارد شد تا بهجای منطقه غیرنظامی که در توافق ۱۹۷۴ میان سوریه و اسرائیل ایجاد شده بود، یک «منطقه حائل» ایجاد کند. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، سقوط اسد را نتیجه مستقیم اقدامات اسرائیل علیه حزبالله و ایران دانسته و اظهار کرده است که این توافق پس از سقوط رژیم سوریه باطل است. اقدامات نظامی بیشتر اسرائیل در سوریه دور از انتظار نیست.
ایالات متحده هیچ علاقهای به دخالت در یک جنگ نیابتی ویرانگر دیگر در سوریه ندارد. منافع آمریکا در سوریه محدود است و واشنگتن باید رویکردی عملگرایانه و غیرمداخلهجویانه اتخاذ کند. این موضوع مستلزم خروج نیروهای آمریکایی از سوریه و کنار گذاشتن اقدامات نظامی بیشتر در این کشور است، مشروط بر اینکه دولت جدید سوریه از اقدامات ضدآمریکایی پرهیز کند.
ایالات متحده درحالحاضر حدود ۹۰۰ نیروی نظامی در سوریه دارد که از زمان دولت اوباما باقی ماندهاند و مأموریت رسمی آنها مبارزه با داعش است. بااینحال، همانطور که رابرت فورد، سفیر پیشین آمریکا در سوریه، اشاره کرده، دلیل واقعی (اما بیاننشده) حضور آمریکا در آنجا، جلوگیری از استفاده ایران از یک جاده ارتباطی از عراق به سوریه است.