استوار؛ چه در روایت چه در واقعیت/نقدی بر مصاحبه پزشکیان از منظر مدیوم تصویر
فیلم مصاحبه رئیسجمهور که با تاکر کارلسون منتشر شد، از ته دل آرزو کردم ایکاش که مشاوران و کارگزاران مسعود پزشکیان در امور حیاتی برای ایران امروز، مثل حوزههای دفاع و دیپلماسی همچون مشاوران رسانهای و ارتباطیاش نباشند.

فیلم مصاحبه رئیسجمهور که با تاکر کارلسون منتشر شد، از ته دل آرزو کردم ایکاش که مشاوران و کارگزاران مسعود پزشکیان در امور حیاتی برای ایران امروز، مثل حوزههای دفاع و دیپلماسی همچون مشاوران رسانهای و ارتباطیاش نباشند. نمیدانم چه کسی مسئول چیدمان بصری/سینمایی این مصاحبه بود، ولی پرواضح است که آخرین انگارهای که از تصویر و چیدمان در ذهن آن فرد یا گروه مانده، تصویر مراسم عقدی در تالارهای دورافتاده دهه 70 است. بوالعجب که از تیم پرتعداد مشاوران و مسئولان ارتباطی رئیسجمهور یکی آن وسط نگفت که کمی وقت بیشتر برای مهمترین مصاحبه در یکسال اخیر رئیس دولت بگذاریم، مصاحبهای که احتمالاً بیش از هر گفتوگویی دیگر از او در جهان بازنشر خواهد شد.
ابداً نمیخواهم در این وضعیت هول و اضطراب کنجی نشسته باشم و ایراد بنیاسرائیلی بگیرم. قصد ندارم تلاش پزشکیان و تیماش که همزمان باید در دو جبهه بجنگند را نادیده بگیرم. بهخصوصکه این روزها هم کم از جنگطلبان داخلی مورد حملههای غیرمنصفانه قرار نمیگیرد. حتی همین چند روز در پستو و عیان به آنها که احترام و فروتنی مسعود پزشکیان را در اجلاس اکو مورد نقد قرار دادند، تاختم.
معتقدم در جهانی که قدرتمندترین فردش دونالد ترامپی است که اگر مدار چرخ روزگار بر انصاف بود بیش از صاحب استودیوهای بزرگ تولید فیلم هرزهانگارانه نباید پیشرفت میکرد که دیگر نباید به ادب رئیسجمهوری، هرچند هم پروتکلی شکسته باشد، خرده گرفت. اما ماجرای این ویدئو چیز دیگریست. دکور، دکوپاژ و نورپردازی مصاحبه پزشکیان با یکی از جنجالیترین مجریان محبوب دونالد ترامپ دقیقاً چنان آرایش شده بود که گویی دشمنان پزشکیان مسئول این صحنهآراییاند.
حتماً که آدمهای زیادی برای این مصاحبه زحمت کشیدند که بیشترین بهره را برای منافع ملی داشته باشد، ولی کاش به این هم عنایت داشتند که مدیوم تصویر، هنر ترکیب فرم و محتواست؛ و هیچ محتوایی بدون فرم جان نمیگیرد. دکوپاژ و نورپردازی، دو ستون بنیادین فرم هستند که حتی پیش از کلمات در بیان روایت نقش دارند. آنچه یک مصاحبه تصویری را ارزشمند و در راستای هدف موفق میکند، پرفورمنس و چگونگی بازنمایی مصاحبهکننده و مصاحبهشونده است. در مصاحبه کارلسون با رئیسجمهور صحنه چنان بود که گویی رئیس و آدم مهم کارلسون است.
بسیاری به درستی اشاره کردند که نورپردازی، پزشکیان را ضعیف و بیجان بازنمایی میکرد. قاببندی هم به همین کمک میکرد. بدتر از همه دکوپاژ و دکور بود. دکوپاژ بد به این معنا که عناصر بهکار رفته در تصویر چنان بود که برای اهالی هیئتهای مذهبی ایرانی انگار بهکار برده شده است و قرار نیست این تصویر در سطح جهان منتشر شود. مثلاً در میانه جنگ با سفاک زمانه اگر قرار است نمادی از واقعه عاشورا بهکار برده شود، باید سمبلی فکرشده از این واقعه باشد که برای سوژه غربی و شرقیای که هیچ فهمی از این رخداد ندارد، سوالبرانگیز و مسئله شود.
نه صرف ساختن یک کشکول تصویری از المانهایی که انگار صرفاً از سر وظیفه انتخاب شده است. دکور، آن پرده و صندلی هم که دیگر نگفتنی است. مایه شرمساری و ناامیدی است که در این دوران خروجی تصویری ریاستجمهوری ما چنین باشد. دورانی که نوجوانان 15 ساله با امکانات بسیار ناچیز خانگی به قاعده استودیوهای بزرگ هالیوودی نور و دکور را برای محتوای اینستاگرامیاش رعایت میکنند.
حقیقتاً حتی سلیقه عمده مردم از دکور و تصویر هم چنین نیست که در مصاحبه رئیسجمهور بازنمایی میشود. مسئله هم فقط کجسلیقگی و فقدان زیباشناسی اطرافیان ایشان نیست، مسئله اصلی بازنمایی ایران به میانجی نفر دوم این کشور به بدترین نحو، آن هم در میان جنگ روایتهاست. نگاه کنید که پوتین همه این سالها چطور با محتواهایش از خودش یک قهرمان ساخته است، اصلاً به مصاحبهاش با همین کارلسون نگاه و قیاس کنید. ما امروز بیشتر از هر زمان دیگری نیاز به این داریم که از پس همه ضربهها و شکستها، استوار جلوه کنیم؛ چه در روایت، چه در واقعیت.