چند توصیه به وزیر اقتصاد
بدون مشارکت مردم هیچ سیاستی اثر ندارد
دولت وعده داده بود که سال اول تورم نصف میشود و سال دوم تکرقمی میشود. مشخص است که دولت نتوانست به این هدفش برسد و این وعده عملیاتی نشد. آمارهای بانک مرکزی و مرکز آمار در زمینه تورم نشان میدهد که تورم بیش از ۳۰ درصد است و نه نصف شده و نه تکرقمی. بنابراین ایشان نتوانستند به این وعده خود عمل کنند.
آقای خاندوزی باید بیشتر از مشاوران خود راهنمایی بگیرد. دولت بهصورت مستقیم از بانک مرکزی استقراض نمیکند. طبق قانون دولت اجازه ندارد مستقیماً از بانک مرکزی استقراض کند. یک حساب تنخواه برای دولت در نظر گرفته شده که سه درصد یا چهار درصد از بودجه کشور است که دولت باید آخر سال آن را تسویه کند.
یعنی طبق قانون حتی اگر دولت از این حساب تنخواه برداشتی داشته است، باید قبل از پایان سال آن را به بانک مرکزی پس دهد پس در طول سال بهطور خالص طبق قانون نمیتواند برای تامین هزینههای خود پایه پولی را اضافه کند.
البته در کوتاهمدت و به اندازه سه درصد این اجازه را دارد. اما در بلندمدت چنین اجازهای ندارد. دولتها طبق این سازوکار، عمل نمیکنند. دولتها از بانکها استقراض میکنند و بانکها دچار ناترازی میشوند. پس این بانکها از منابع بانک مرکزی برداشت میکنند. بنابراین بدهی بانکها به بانک مرکزی را باید بدهی دولت به بانک مرکزی حساب کرد و در این زمینه هم وضعیت دولت آقای رئیسی خیلی بهتر و مطلوبتر از دولتهای قبلی نیست.
سیاستهای انقباضی یک تیغ دولبه است. از یک طرف، رشد نقدینگی را کاهش مییابد و رشد نقدینگی در بلندمدت یکی از عوامل اصلی تورم است و به هرحال اگر بخواهید تورم را کنترل کنید ناچار هستید که رشد نقدینگی را کنترل کنید.
روشی که برای کاهش رشد نقدینگی کنترل ترازنامههای بانکهاست و دولت برای بانکها محدودیت گذاشته که میزان ترازنامه و وامدهی آنان، از یک حدی نباید افزایش یابد. اینکه میگوییم تیغ دو لبه است به دلیل این است که در واقع وقتی تقاضایی برای وام وجود دارد و بانکها وام نمیدهند؛ به این معناست که عدهای متقاضی دریافت وام در اقتصاد وجود دارد و حالا که بانک مرکزی محدودیتی برای بانکها گذاشته است و میگوید نباید میزان وامدهیتان از حدی بالاتر برود، خب بانکها باید گروهی از متقاضیان وام را حذف کنند.
اینجا عمدتاً بخش خصوصی یا بنگاههای کوچک و متوسط هستند که حذف میشوند؛ زیرا بخش دولتی و بنگاههای بزرگ، در بانکها نفوذ دارند و منابع محدود اعتباری را به خود اختصاص میدهند، لذا بنگاههای کوچک و متوسط در تنگنا قرار میگیرند و آسیب میبینند.
به هرحال میشود گفت که هزینه سیاستهای انقباضی اجتنابناپذیر است و بر تولید اثر منفی میگذارد. پس دولت باید با خود سبکسنگین کند و بداند کنترل تورم برایش مهمتر است یا آسیبی که به بنگاههای کوچک و متوسط میرسد. باید این برآورد را داشته باشد زیرا وضعیت، وضعیت سادهای نیست که بتواند همزمان هم تورم را کاهش دهد و هم هیچ آسیبی متوجه بنگاههای کوچک و متوسط نشود.
خود دولت باید ببیند کدامیک هزینه بیشتری برای اقتصاد دارد؛ تورم بالا یا آسیبی که به حوزههای کوچک و متوسط میرسد. اولین توصیه من با توجه به گذشت بیش از دو سال از سکانداری آقای خاندوزی این است که واقعیت مربوط به تحریمها را کتمان نکنند.
فشار و مشکلاتی که تحریمها به مردم تحمیل کرده است را کتمان نکنند و در واقع صحبتهایی که اقتصاد را با تحریم هم میتوان اداره کرد یا به تعبیر آقای رئیسی اقتصاد ایران تحریمناپذیر شده است را جدی نگیرند.
انتظار ما از یک کارشناس و متخصص اقتصادی این است که این حرفها را نزنند. کتمان کردن واقعیتها اعتبار افراد را کاهش میدهد. مهمترین چیزی که یک سیاستگذار اقتصادی به آن نیاز دارد، اعتبار است. اگر با این نوع بیانها و حرفها - که البته متاسفانه این نوع بیانها و صحبتها جدید نیست و پیش از این هم وجود داشته است- چیزی حل میشد، تاکنون شده بود.
اینگونه کار برای خود دولت سختتر میشود زیرا بدون همراهی مردم و مشارکت آنها بهترین سیاستهای اقتصادی نیز تاثیری بر افتصاد کشور نخواهد داشت. در واقع قابل پیادهسازی نیست.
همراهی مردم هم چگونه به دست میآید؟ زمانی که سیاستگذار با مردم صادق باشد. وقتی تحریمها روی زندگی مردم تاثیر گذاشته است و وزیر اقتصاد و رئیسجمهور میگویند تحریمها اثری نداشتهاند، مردم چگونه میتوانند به آنان اعتماد کنند؟ خیلی توصیهها به این بزرگواران داشتم اما اولین توصیه این است که با مردم صادق باشند.