نتایج جستجو : شاعر

  • محمدرضا شفیعی‌کدکنی، با تخلص م. سرشک، ادیب، نویسنده، پژوهشگر، شاعر و استاد دانشگاه که پیش از این نیز تاکید کرده بود راه‌حل برون‌رفت از بحران‌های مختلف جاری در ایران را خرد فلسفی مبتنی بر روحیه می‌داند در سخنانی که در کلاس درس دانشگاه و در برابر دانشجویانش مطرح کرده و فیلم آن در یوتیوب منتشر شده است، تاکید می‌کند که نخبگان دانشگاهی، متفکران و روشنفکران باید دست به دست هم بدهند و روحیه را به جامعه ایرانی بدمند. زیرا بدون روحیه، هیچ توسعه‌ای رخ نمی‌دهد. او در این مورد گفته است: «آن‌چه برای ما…

  • فریدون مشیری در کنار ادبیات توجه خاصی به موسیقی داشت و یکی از کسانی بود که در دهه‌ی پنجاه عضو شورای موسیقی و شعر رادیو بود و در کنار هوشنگ ابتهاج، سیمین بهبهانی و عماد خراسانی سهم زیادی در پیوند شعر با موسیقی داشت.

  • شهریار که خود از آذربایجان بود و بدان بوم مهری بسیار داشت، آذربایجان‌دوستی‌اش بر پایه ایران‌دوستی‌اش بود. از همین رو بود که گفت: «ترکی ما بس عزیز است و زبانِ مادری/لیک اگر ایران نگوید، لال باد از وی زبان/مرد آن باشد که حق گوید، چو باطل رخنه کرد/هم بایستد بر سرِ پیمانِ حق تا پایِ جان.» ۳۶سال پیش در چنین روزی شهریار از دنیا رفت.

  • ۱۹ شهریورماه ۱۴۰۳، علیرضا طبایی، شاعر، ترانه‌سرا، روزنامه‌نگار و منتقد ادبی اهل شیراز در ۸۰ سالگی در تهران درگذشت.

  • بعد از انتشار خبر درگذشت‌ محمدعلی بهمنی، ابیات گوناگونی از اشعار و غزل‌هایش در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی توسط کاربران، از مردم معمولی گرفته تا هنرمندان و اهل فرهنگ، منتشر شد و این نشان می‌دهد که چطور او و شعرهایش به حافظه و خاطره جمعی مردم پیوند خورده و او را به یک شاعر مردمی و محبوب تبدیل کرده است.

  • یکی دیگر از ویژگی‌های محمدعلی بهمنی این بود که به‌صورت ذاتی با موسیقی و موسیقی کلمه آشنا بود و به همین دلیل ترانه‌های بسیار موفقی داشت. او جزو شاعرانی است که به ترانه‌ی کشور ما آبروی شاعرانه داده است.

  • کدام دانه فرو رفت در زمین که نَرُست؟ چرا به دانه‌ی انسانت این گمان باشد؟ مهربان! تو زنده‌ای هنوز و غزل فکر می‌کنی.

  • محمدعلی بهمنی، یکی از قربانیان تفکر رادیکالیسم در شعر معاصر بود؛ اینکه او را به‌عنوان شاعر هنرمندان بورژوازی یا منحط قلمداد می‌کردند. این تعابیر طی دهه‌ها از سوی کسانی در مورد بهمنی بیان می‌شد که کباده‌کش شعر متعهد بودند. آن‌ها هرگز برنمی‌تابیدند که ترانه‌سرایی و غزل‌سرایی بخش مهمی از روحیه شعری مردم ایران است.

  • خبرت خراب‌تر کرد جراحت جدایی... مذبوحانه تلاش می‌کنم به همین خوابیدن‌های تلخ و پر از دلهره‌‌ پناه ببرم، نمی‌شود. می‌خواهم بلند شوم، کاری کنم، چیزی بنویسم، باز هم نمی‌شود. تصور جای خالی آن چلچراغ در صحن و سرای غزل، دلم را آشوب می‌کند. اگر از این بیماری جان به‌در بردم، در سوگ آن یار دیرین و در وصف آن غزل‌های شیرین، حرف‌هایی خواهم زد. فعلاً همین سطرهای مغشوش که به سختی نوشتم، مثل لشکر مار و عقرب از جلوی چشم‌هایم رد می‌شود و جانم را به آتش می‌کشد...

  • در چندسال گذشته اتفاق‌هایی افتاد که در کمال تعجب دیدم، برخی از دوستان شاعر هم‌سن و سال خودم که زمانی بیرون درِ فلان فرهنگسرا انتظار می‌کشیدند که یک تایید سرپایی از بهمنی پای شعرشان بگیرند، چطور به‌اسم واکنش اجتماعی، ناخن به صورتش کشیدند! واقعاً تاسف‌آور بود. بهمنی هم مثل همه شاید یا حتی قطعاً، تصمیم‌های درمجموع نادرستی در مراقبت از شعر و هنرش داشته است اما نمی‌دانم آیا ما در مقام دانا و قاضی مطلق هستیم؟ یا انسان‌هایی بی‌معرف و فراموشکار؟ بهمنی را این دوستان یک‌بار سه، چهار سال پیش کشتند و این…