| کد مطلب: ۷۴۶

پزشکِ متخصص نیست بیماران می‌میرند

پزشکِ متخصص نیست بیماران می‌میرند

روزنامه هم‌میهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.

گزارش «هم‌میهن» از وضعیت بیمارانی که به دلیل نبود پزشک متخصص روی تخت‌های بیمارستان رها می‌شوند

«خونریزی مغزی کرد و اورژانس، او را به بیمارستانی برد که تمام بیماران بدحالش را فقط یک پزشک داخلی معاینه می‌کند. از متخصص خبری نیست و هزار و یک بهانه می‌آورند که نبودش را توجیه کنند. اما آخرش چه؟ جنازه مادرم را تحویل دادند. امروز هفتمش است و باور نمی‌کنم به این راحتی از دست رفته.» سحر داغدار مادرش است؛ همراه بیمار در یکی از بیمارستان‌های اطراف تهران. مادر سحر تنها قربانی «نبود متخصص» نیست. «مرتضی» هم ماجرای مشابهی در همین بیمارستان روایت می‌کند. او می‌گوید:«پدر همسرم از درخت پرت شد و آسیب نخاعی دید، پنج روز طول کشید تا در آخر با سفارش یکی از مسئولان دانشگاه علوم پزشکی ایران، پزشک بالای سر بیمارمان حاضر شد. در تمام این مدت برای آرام کردنش، فقط مرفین تزریق می‌کردند.» آنها پس از چندین روز پیگیری در نهایت، توانستند «آشنایی» پیدا کنند که از طریق رئیس بیمارستان، وعده آمدن پزشک را بگیرند. دست دیگران اما خالی است، آنها نه به مسئول بیمارستان و دانشگاه دسترسی دارند و نه پول انتقال بیمار به بیمارستان خصوصی.

بیمارستان بدون پزشک متخصص

اول شهریور، ساعت 9 صبح؛ با چند بوق تلفن وصل شد و صدای گرفته سحر پشت تلفن: «مادرم پنجم مرداد خونریزی مغزی کرد و اورژانس او را به همین بیمارستان انتقال داد. دو روز کسی سراغش را نگرفت و هیچ متخصصی بالای سرش نمی‌آمد. بی‌تفاوتی‌شان را که دیدم، اصرار کردم به بیمارستان بهتری انتقالش دهند، بیمه تکمیلی داشت و مشکلی برای تامین هزینه‌هایش در یک بیمارستان دیگر نداشتیم. اما قبول نکردند. متخصص پس از دو روز آمد، عمل کرد و رفت، اما مادرم دیگر به هوش نیامد. خبری هم از دکتر نبود و هر بار که سراغش را می‌گرفتم، می‌‌‌گفتند شب‌ها می‌آید. دو شب پشت سر هم در بیمارستان ماندم و روی چمن خوابیدم، اما هیچ پزشکی در کار نبود. می‌گفتند هوشیاری‌ مادرم 10 است اما از یکی از پرستاران شنیدم که هوشیاری 4 و 5 دارد و در کماست. آخرش هم 25مرداد جنازه‌اش را تحویل‌مان دادند.» سحر، همان زمان از بیمارستان شکایت کرد، به او هشدار دادند اگر شکایت‌اش را پس نگیرد، جنازه را تحویل نمی‌دهند. حالا هفتمش تمام شده و می‌گوید حتما چند روز دیگر پیگیر شکایت‌اش می‌شود. سحر تنها نیست، او می‌گوید بسیاری از مراجعان این بیمارستان چنین وضعیتی دارند:«یک نفر با خونریزی معده آمده بود، اما فقط یک پزشک داخلی به همه بیماران رسیدگی می‌کند و با درد رها شده بود، او هم روز دوم فوت کرد. بیمارستان ساخته‌اند بدون پزشک متخصص. خودشان هم می‌دانند که وضعیت چیست، اما باز هم اورژانس بیماران را مستقیما همین جا می‌آورد. این بیمارستان فقط به درد زایمان و درمان‌های سرپایی می‌خورد. در صفحه اینستاگرام شهرستان، یک پُست درباره بیمارستان گذاشته‌اند، کامنت‌های مردم را بخوانید تا باورتان شود، چقدر وضعیت بد است.» پست اینستاگرامی که به گفته او در فضای مجازی دست‌به‌دست شده، تصویری از سردر همان بیمارستان است، با این تیتر: «مطالبه مردمی؛ تعطیل یا تکمیل شدن» در ادامه هم نوشته شده: «شنیده‌ها حاکی از آن است که دکترها وضعیت بیماران را با فیلم و عکس بررسی می‌کنند، اگر توان رسیدگی به بیماران را ندارید، بیمارستان را تعطیل کنید...» کامنت‌های انتقادی زیاد است؛ یک نفر از نبود امکانات حداقلی در بیمارستان نوشته، نفر دیگر از نبود تجهیزات و داروخانه. دیگری هم نوشته:«در این بیمارستان فقط هوای خنک وجود دارد. پزشک نمی‌آید و به سوپروایزر می‌گوید تا تمام داروها رو ندادید به من زنگ نزنید.»

عجله داری بیا مطب

کمبود متخصص فقط برای بیمارستان تازه‌ساخت بیخ گوش تهران نیست، در بسیاری از بیمارستان‌های کشور هم در حال تبدیل شدن به درد بی‌درمان است. حالا نه‌تنها مناطق محروم که شهرنشین‌ها هم همین وضعیت را دارند. بیخ گوش‌شان بیمارستانی افتتاح می‌شود که شاید روزها رنگ متخصصان را به خود نبیند. حتی در بیمارستان‌های پایتخت هم دسترسی به متخصص کمتر شده است. مصطفی اول تیر با موتور تصادف می‌کند و در یکی از بیمارستان‌های غرب تهران بستری می‌شود. آسیب نخاعی دیده اما به گفته خودش سه روز هیچ متخصصی بالای سرش نیامد. در حیاط همان بیمارستان، پیرمردی زیر آفتاب نشسته است، کنار چادر برپاشده یک خانواده دیگر، جایی برای ماندن ندارد و به گفته خودش از ارومیه آمده و شب‌ها کنار همین چادر روی زمین می‌خوابد. پسر جوانش را اینجا بستری کرده: «یک ماه پیش پسرم تصادف کرد و در یکی از بیمارستان‌های شرق تهران بستری و جراحی شد. جراحی پایش موفق نبود و در نهایت پزشک گفت باید پایش قطع شود. قبول نکردم و با رضایت شخصی به این بیمارستان انتقالش دادم، حالا اینجا پزشک می‌گوید نیازی به قطع پای او نیست.» او حرف‌های دیگری هم دارد: «اینجا نگهبانان بیمارستان می‌گویند، پزشکان دیگر خودشان عمل نمی‌کنند و مُهرشان را به دستیاران‌شان داده‌اند که با نام آنها عمل کنند. شاید همین اتفاق هم برای فرزند بیچاره من افتاده باشد. من بیمه هستم اما پسرم بیمه ندارد. چندین میلیون در آن بیمارستان خرج کردیم و حالا این بیمارستان هم کلی پول می‌خواهد.» مراجعان سرپایی شرایط بهتری ندارند؛ نوبت‌های چندماهه و ساعت‌ها انتظار برای ملاقات پزشک متخصص، در بیمارستان‌های دولتی. نهایت اعتراض‌شان هم گاهی یک پاسخ بیشتر ندارد:«عجله داری بیا مطب.»

ستاد هدایت، کمبود متخصصان را پیگیری می‌کند

نبود و کمبود پزشک در بیمارستان‌های دولتی را ستاد هدایت مدیریت می‌کند؛ ستادی که وابسته به دانشگاه‌های علوم‌پزشکی و 24ساعته فعال است. محمد نظری‌اشتهاردی، سوپروایزر بیمارستان امام خمینی (ره) این را می‌گوید اما تاکید می‌کند در عمده بیمارستان‌های جنرال متخصصان حضور دارند: «به جز بیمارستان‌های تک‌تخصصی، مثل سوختگی و چشم، بیمارستان‌های جنرال متخصص‌هایی دارند و چنین مشکلاتی وجود ندارد. بیماری هم که دچار حادثه ‌شود و به بیمارستان منتقل می‌شود، ابتدا از نظر خونریزی داخلی مورد بررسی قرار می‌گیرد. اگر مشکلی نداشت، نیاز او به دیگر جراحی‌های تخصصی بررسی می‌شود.» به گفته او در بیمارستان‌های جنرال، پزشک متخصص طب اورژانس 24ساعته حضور دارد و به وضعیت بیماران رسیدگی می‌کند: «دراین‌باره هرکدام از موارد اگر مشکلی داشته باشد، بلافاصله به تخصص مربوطه ارجاع داده می‌شود. البته این شرایط وجود دارد که اگر بیمار حادثه‌دیده به بیمارستان‌های آموزشی منتقل شود و زمان آن نیمه‌شب باشد، متخصص حضور نخواهد داشت و رزیدنت‌ها به جای آنها حضور دارند. اگر خودشان قادر به تشخیص باشند، اقداماتی را انجام می‌دهند، اما اگر آسیب جدی و نیاز به جراحی تخصصی باشد، متخصصان آنکال دراین‌باره یا اقدامات را به صورت تلفنی انجام می‌دهند یا در صورت بدحالی بیمار، موظف به حضور در بیمارستان خواهند بود.» او درباره این‌که در برخی شهرستان‌های اطراف تهران، بیمارستان‌های دولتی هیچ پزشک متخصصی ندارند و تمام بیماران را تنها یک پزشک داخلی ویزیت می‌کند، می‌گوید: «بیمارستان‌های دولتی زیر نظر یک دانشگاه علوم پزشکی قرار دارند و ستاد هدایت همان دانشگاه به صورت 24ساعته دراین‌باره پاسخگوست. اگر بعد از ویزیت و نبود متخصص در یک مرکز درمانی، نیاز به حضور پزشک باشد، از طریق سوپروایزر بیمارستان به این ستاد اعلام می‌شود و آنها نسبت به اعزام متخصص از بیمارستان‌های معین اقدام می‌کنند. در برخی موارد هم بیمار به دیگر بیمارستان‌ها اعزام می‌شود. به هیچ عنوان چنین نیست که به دلیل نبود پزشک متخصص، بیمار جان خودش را از دست بدهد.» نظری‌اشتهاردی درباره رهاشدگی چندروزه بیماران در برخی از این مراکز درمانی یا ویزیت‌های تلفنی متخصصان هم می‌گوید: «هیچ بیماری به دلیل نبود پزشک و متخصص نباید معطل شود. در تمامی بیمارستان‌ها بخشی به نام رسیدگی به شکایت بیماران وجود دارد و اگر چنین مواردی وجود داشته باشد، براساس شکایت انجام‌شده، کارشناس یا پزشک همان بخش بر بالین بیمار حاضرشده و موارد را بررسی می‌کند. البته در برخی موارد، همراهان بیمار درخواست جابه‌جایی و انتقال بیمار را دارند که اگر بیمار بدحال باشد، جابه‌جایی ریسک بزرگی است. وضعیت بیمار بسیار مهم‌ است و گروه رسیدگی به شکایت دراین‌باره اعلام‌نظر می‌کند که آیا کوتاهی در رسیدگی به بیمار انجام شده یا خیر؟»

پزشکان بی‌انگیزه‌اند

تصور این‌که بیمار به دلیل نبود پزشک متخصص جان خود را از دست بدهد، صحیح نیست، چراکه پزشکان متخصص به صورت حضوری و آنکال در بیمارستان‌ها هستند. مواردی هم که به دلیل خطا یا حضور نداشتن پزشک در بیمارستان رخ می‌دهد، کاملا قابل پیگیری است. محمدرضا واعظ‌مهدوی، رئیس انجمن علمی اقتصاد سلامت ایران، این موضوع را درباره مشکلات مطرح‌شده از زبان بیماران به دلیل کمبود پزشک متخصص در بیمارستان‌های دولتی می‌گوید: «سازوکاری که در جریان طرح تحول سلامت در سال‌های 93 و 94 پیگیری می‌شد، بسیار کارآمد بود. یعنی در قالب این طرح، اعتباراتی برای اقامت پزشکان در بیمارستان‌ها در نظر گرفته شده بود که باعث می‌شد پوشش لازم برای رسیدگی بیمار لحاظ شود. در حال حاضر این شرایط کمی سست‌تر شده و باید وزارت بهداشت برای احیای آن اقدام کند. آن سال‌ها نارضایتی‌های این‌چنینی مطرح نبود و اعتراضی نداشتیم.» به گفته او، نظام پزشکی ایران بسیار گسترده و قوی است و در تمام استان‌ها، دانشگاه‌های علوم پزشکی وجود دارند که نیروهای انسانی و متخصص تربیت می‌کنند: «از نظر میزان نیرو مشکلات جدی وجود ندارد، مشکل مهم در کشور، فراتر از بحث پزشکی است. چراکه در اثر افزایش قیمت‌ها و امواج تورمی، حقوق و دستمزد کفایت نمی‌کند و اشخاصی که بخواهند بر اساس درآمد، برای آینده خود برنامه‌ریزی کنند، دچار کاهش انگیزه شده‌اند.» او ادامه می‌دهد: «اکنون در گروه پزشکی و در امتحانات رزیدنتی و دستیاری در رشته‌های مختلف داوطلبان به شدت کاهش پیدا کرده‌اند و پزشکان عمومی ترجیح می‌دهند به جای تحصیل به کار خود ادامه دهند یا برای خروج از کشور برنامه‌ریزی می‌کنند. تمامی اینها آثار رفتاری تورم است و دراین‌باره باید کسانی پاسخگو باشند که توصیه می‌کنند ارز آزاد، قیمت‌ها رها و امواج تورمی نادیده گرفته شود، اینها بر طبل کاهش ارزش پول می‌کوبند.» به گفته واعظ مهدوی، اکنون یک استاد دانشگاه و یک جراح متخصص، در بالاترین میزان دریافتی، کمتر از هزار دلار دریافت می‌کنند و این تصور را دارد که افراد مشابه او حتی در کشورهای همسایه 10 هزار دلار درآمد داشته باشند: «این مساله اینطور برداشت می‌شود که به تخصص‌شان بی‌احترامی شده و این بی‌احترامی که در اثر کاهش ارزش پول ملی به وجود آمده نه‌تنها پزشکان که دیگر نیروهای کار را هم تحت تاثیر قرار می‌دهد. کارگران همین وضعیت را دارند و حقوق آنها کمتر از 20 دلار محاسبه می‌شود. این مساله می‌تواند انگیزه کار کردن را در همه از بین ببرد. البته به این نکته باید توجه کرد تعهد پزشکی و احساس رضایتمندی که بر اساس درمان بیماران ایجاد می‌شود، فراتر از این مسائل است، اما به هر صورت جبران خدمات و دستمزد هم مهم است.»‌ با وجودی که فعالیت پزشکان در بخش خصوصی تا حدودی مطلوب است، اما اکنون تمام چیزهایی که با دستمزد سروکار دارند، در شرایط تورمی آسیب دیده‌اند. این هم نکته دیگری است که رئیس انجمن علمی اقتصاد سلامت ایران درباره‌اش می‌گوید: «در بخش خصوصی هم تعرفه‌های درنظرگرفته‌شده، متناسب با تورم موجود نیست. وقتی ارزش پول ملی کاهش پیدا می‌کند، تمام کسانی که زحمت می‌کشند و کار می‌کنند، متضرر می‌شوند و تمام کسانی که از رانت، ذخیره و معامله دلار استفاده می‌‌کنند، سود اصلی را می‌برند. یعنی این سیاست‌ها به نوعی مجازات نیروی کار به شمار می‌رود و آثار منفی بر جامعه گذاشته است.» او درباره این‌که چه باید کرد تا کمبودهای فعلی پزشک و متخصص، بیشتر و بحرانی نشود، بیان می‌کند: «راه‌حل این مسائل در وزارت بهداشت نیست. بخش بهداشت نمی‌تواند این مشکل را حل کند. وزارت اقتصاد، سازمان برنامه‌وبودجه، مجلس و... باید تدابیری برای کاهش ارزش پول ملی داشته باشند. وزارت بهداشت می‌تواند نسبت به بی‌رغبتی پزشکان برای کار تخصصی هشدار بدهد و آثار مخرب آن را گوشزد کند. اما این دولت است که باید هر چه سریع‌تر مسیرش را تغییر دهد. با این گرانی و تورم نه‌تنها سیستم تخصصی پزشکی، بلکه کل جامعه در معرض سقوط قرار خواهد گرفت. امواج تورمی، توسعه عمرانی کشور و ساخت و تجهیز مراکز درمانی را هم تحت تاثیر قرار داده، با این گرانی‌ها اعتبارات عمرانی کشور در بودجه 1401، 90 هزار میلیارد تومان است، اما قدرت خرید با آن بسیار کم است. سیاست‌های نئولیبرالی و کاهش ارزش پول ملی زیان‌بارترین سیاست‌هاست که تمام بخش‌های کشور را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد و پزشکی یکی از این بخش‌هاست.»

پزشکان متخصص کجا هستند؟

«سرانه پزشک در ایران به ازای هر 10 هزار نفر 9/5 نفر است و این سرانه در 23 استان کشور کمتر.» اینها را مرتضی محمودوند، نماینده خرم‌آباد اسفندماه سال گذشته گفته بود: «این آمار فاجعه‌بار، نشان‌دهنده وضعیت بحرانی این مناطق است. چیزی هم جز افزایش هزینه‌ خدمات، کاهش کیفیت خدمات، صف طولانی انتظار و مفاسدی همچون دریافت خارج از تعرفه (زیرمیزی) ندارد.» به گفته علی خضریان، سخنگوی کمیسیون اصل ۹۰ مجلس هم در کشور‌های پیشرو به طور معمول ۷۵ درصد پزشکان، متخصص هستند، ولی در ایران این نسبت نزدیک به ۴۲ درصد است. احمد نادری، عضو هیات‌رئیسه مجلس هم با بیان این‌که در برخی از رشته‌های تخصصی، خط فقر سرانه وجود دارد، گفته: «سرانه پزشک در ۱۵ رشته تخصصی کمتر از ۴ به ازای ۱۰۰ هزار نفر است.» نه‌تنها تهران، که مرکز درمانی شرق کشور هم با بحران کمبود فوق‌تخصص روبه‌روست. به گفته علیرضا صداقت، رئیس سازمان نظام پزشکی مشهد، تعداد پزشکان معالج در 160 تخصص، کمتر از 10 نفر است و 62 تخصص هم در مشهد فقط یک پزشک متخصص دارند. صداقت دلایل این کمبود را بی‌رغبتی پزشکان برای شرکت در رشته‌های فوق‌تخصصی و بودجه‌های آموزشی می‌داند و این‌که یک جراح به جای وقت گذاشتن برای دوران فوق‌تخصصی به لحاظ اقتصادی ترجیح می‌دهد، مطبش دائر باشد. در همدان هم به گفته علیرضا مدرکیان، رئیس نظام پزشکی، بیشترین فراوانی پزشکان مربوط به پزشکان عمومی و دندانپزشک است و در برخی رشته‌های تخصصی مانند روماتولوژی، غدد و آنکولوژی کمبود وجود دارد. زنجانی‌ها هم به دلیل کمبود پزشک پای ثابت بیمارستان‌های تهران هستند. ابوالفضل رفیعی،‌ معاون سیاسی، امنیتی و اجتماعی استاندار زنجان، 26 تیر امسال گفته بود تعداد پزشکان متناسب با نیاز مردم زنجان نیست. در خراسان شمالی هم براساس اعلام سیدجواد پورنقی، رئیس دانشگاه علوم پزشکی خراسان شمالی، شاخص پزشک متخصص33/0درصد است، درحالی‌که این رقم براساس میانگین کشوری به ازای هر هزار نفر 5/0درصد است. احمدعلی موهبتی، استاندار وقت سیستان‌وبلوچستان هم تابستان سال گذشته عنوان کرده بود وضعیت بهداشت و درمان در این منطقه چنان وخیم است که یک شهرستان با جمعیت ۵۵ هزارنفری، فقط دو پزشک عمومی دارد. این‌درحالی است که به گفته یکی از متخصصان، فعالیت در مراکز درمانی دولتی از نظر اقتصادی به نفع پزشکان نیست. او که نمی‌خواهد نامش در این گزارش منتشر شود، می‌گوید: «هر عمل جراحی تخصصی در بیمارستان‌های دولتی، کمتر از 10 میلیون تومان برای پزشک دستمزد دارد، اما این رقم در بیمارستان‌های خصوصی 50 تا 100 میلیون تومان دستمزد خالص برای خود پزشک در نظر گرفته می‌شود. به لحاظ اقتصادی، دیگر تحصیل در رشته‌های تخصصی هم بصرفه نیست، چرا الزام به خدمت در مناطق محروم را دارد؛ بدون هیچ امکاناتی. حالا هم اصرار می‌کنند ظرفیت پذیرش دانشجوی پزشکی افزایش پیدا کند که فقط منجر به تولید پزشک عمومی است، چون با این شرایط در ایران کسی نمی‌خواهد متخصص یا فوق‌تخصص‌ شود. پزشکان به دلیل مشکلات اقتصادی و شرایط سخت پس از فراغت از دوره عمومی، میلی به دوره‌های تخصصی ندارند.»

احتمال بازگشت پدیده پزشک خارجی

بی‌رغبتی به حضور در دوره‌های تخصصی امسال عجیب‌تر هم شده است. در حالی که 18 صندلی برای جراحی قلب در نظر گرفته شده بود، اما هیچ متقاضی در این حوزه نبوده است. در کل کشور هم دو فارغ‌التحصیل جراحی اطفال وجود دارد و حالا محمد رئیس‌زاده، رئیس کل سازمان نظام پزشکی کشور، نسبت به وضعیت نامناسب برخی رشته‌های پزشکی و بی‌رغبتی پزشکان برای تحصیل در برخی تخصص‌ها هشدار می‌دهد: «چند روز گذشته جلسه طراحی سوالات بُرد تخصصی بود و در رشته جراحی اطفال ۱۰ تا ۱۱ نفر از اعضای هیات بُرد این رشته که از پیشکسوتان پزشکی هستند، ۱۰۰ سوال بُرد را فقط برای دو نفر فارغ‌التحصیل امسال طراحی کردند. این نگرانی هست که در سال‌های آینده در این رشته‌ها فارغ‌التحصیلی نداشته باشیم.» رئیس‌زاده این مساله را بزرگترین نگرانی جامعه پزشکی می‌داند: «اکنون برخی رشته‌های پزشکی روی مرز هشدار است و اگر وضعیت همینگونه ادامه پیدا کند تا 5سال آینده با فقر شدید پزشک در کشور مواجه می‌شویم که باید یا بیماران را به خارج از کشور بفرستیم یا با یک عقبگرد ۴۰ساله پزشک از هند، پاکستان و فیلیپین وارد کنیم.» علویان، رئیس هیأت‌مدیره نظام پزشکی تهران هم از تعطیلی 30درصد از مطب پزشکان در تهران طی دو سال گذشته خبر می‌دهد. او به تجارت‌نیوز گفته «توزیع نامناسب پزشکان را داریم و به مرور با کمبود پزشک مواجه می‌شویم. نظام سلامت با مشکلاتی از جمله هزینه‌های درمانی، مهاجرت کادر درمان، انصراف دستیاران پزشکی(رزیدنت‌ها) و... مواجه است. هر کدام از اینها می‌تواند ضربه بزرگی باشد بر پیکره نظام سلامت و به دنبال آن وضعیت سلامتی و درمان بیماران در جامعه.»‌ به گفته علویان، افرادی در سطح تخصصی، فوق‌تخصص و هیأت‌علمی که تازه‌کار هم نیستند و سال‌ها سابقه دارند، مهاجرت می‌کنند و این خطر بزرگی است که برای ما ایجاد شده است: «در همه سال‌ها فقط زور گفتیم. می‌گوییم پزشک بعد از هفت سال تحصیل عمومی یا سه سال تخصصی باید چند سال به مناطق محروم برود، آن هم در حالی که مسکن ندارد، حقوق ناچیزی دارد و زمینه کاری هم برایش سخت است. دولت موظف است حوزه سلامت را چنان حمایت کند که مردم از سلامت خود نگران نباشند؛ اما اینگونه نیست. دولت وظایف خود را انجام نمی‌دهد، منابع کافی در اختیار نمی‌گذارد. در قوانین بسیار ناکارآمد است. نتیجه این می‌شود که هم مردم ناراضی هستند و هم پزشکان. در همان حال کشورهای خارجی می‌گویند ایران پزشکان خیلی خوبی دارد. الان بسیاری از پزشکان کشورهای همسایه در جنوب خلیج فارس ایرانی‌اند.» مریم سرخوش خبرنگار

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی