دستور کار سفر بایدن برای ایران
روزنامه هممیهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.
با سفر جو بایدن رئیسجمهور آمریکا به خاورمیانه، فصل تازهای از همکاری و ائتلاف کشورهای عرب و اسرائیل علیه ایران در حال شکلگیری است. جو بایدن با وعده حسابرسی از پادشاهی عربستان در مسائل حقوق بشری، بازگشت به راهحل دو کشوری در مناقشه بین اسرائیل و فلسطینیها و احیای توافقنامه برجام وارد کاخ سفید شد او اما پس از استقرار در کاخ سفید در مورد موضوع نخست تجدیدنظر کرده، درباره موضوع دوم اقدام چشمگیری صورت نداده و در خصوص موضوع سوم، به نتیجه روشنی دست نیافته است. در واقع دولت بایدن در موضوعات فوق تا اندازهای اسیر و گروگان سیاستهای سلف خود «دونالد ترامپ» است. ترامپ در طول چهار سال ریاستجمهوری خود سنگبنایی در خاورمیانه گذاشت که دولتهای پس از او به سختی میتوانند آن را جابهجا کنند. دولت ترامپ با تکیه بر آنچه «تهدید هستهای و موشکی ایران» میخواند، مسئله فلسطین را از مرکز مناقشات خاورمیانه به حاشیه راند و ابتکار بیسابقهای را برای عادیسازی روابط کشورهای عرب با اسرائیل به منظور اتحاد و ائتلاف آنها در برابر جمهوری اسلامی به اجرا گذاشت. دولت بایدن اما بهرغم تمایلش برای فاصلهگیری یا حداقل تعدیل این سیاست، عملاً امکانی برای گسست از میراث ترامپ پیدا نکرده است. در مورد سعودیها، بایدن متقاعد شده است به همکاری امنیتی و سیاسی و اقتصادی آنها بهخصوص برای ثبات نسبی بازار نفت پس از حمله نظامی روسیه به اوکراین بسیار نیازمند است و «واقعگرایی» سیاسی اقتضا میکند که از سختگیری درباره کارنامه حقوق بشری خاندان حاکم بر عربستان صرفنظر کند و ماجرای قتل جمال خاشقچی را هم به باد نسیان بسپارد. در مورد منازعه اسرائیل و فلسطینیها، گرچه دولت بایدن همچنان بر راهحل دوکشوری تاکید دارد اما برداشتن گامی عملی و قابل ملاحظه در این جهت برایش تقریباً غیرممکن شده است. در حقیقت، ترامپ با ارائه طرح «معامله قرن» سطح انتظارات پیشین را از هر نوع فرمول معطوف به راهحل نهایی مناقشه، در داخل اسرائیل و منطقه و نظام جهانی، بههم زده و به کلی دگرگون کرده است و در کنار آن به علت بیثباتی و ناپایداری دولتهای حاکم بر اسرائیل در سالهای اخیر، طرح ابتکارات تازه در این زمینه نیز هرگونه زمینه سیاسی لازم را از دست داده است. از قضا سرنوشت برجام نیز به نحوی به مواضع اسرائیل و عربستان گره خورده و به کلافی سردرگم تبدیل شده است. اسرائیلیها به طرزی آشکار و سعودیها ظاهراً به شیوهای پنهان، دولت بایدن را تحت فشار گذاشتهاند تا هرگونه توافق مربوط به احیای برجام یا «نگرانیهای خاص آنها» را رفع کند یا اینکه توافقی دستوپا شکسته و قابل بازگشت سریع به نقطه صفر به امضا برسد و یا اینکه اصولاً توافقی صورت نگیرد و به تبع آن جمهوری اسلامی با فشارهای بیسابقه و حتی تهدید به برخورد نظامی روبهرو شود. دولت بایدن احیای برجام را به نفع «امنیت ملی آمریکا» میداند اما نه در قالبی که متحدانش در منطقه را سراسیمه و نگران کند. از همین رو، تیم بایدن صورتی حداقلی از احیای برجام را در نظر گرفته است تا بدین وسیله هم آنچه را که تلاش ایران برای تبدیل شدن به «قدرت هستهای» می خواند در کوتاه مدت خنثی کند و هم ابزارهای لازم برای بستن دست جمهوری اسلامی در منازعات منطقهای را در اختیار داشته باشد و از این طریق خیال متحدانش در منطقه را راحت کند. گرچه از ماهیت اختلافات ایران و آمریکا در مورد احیای برجام، اخبار دقیق و قابل استنادی به رسانهها درز نکرده است اما میتوان حدس زد که آمریکا قصدی برای عقبنشینی از موضع حداقلی خود در برابر احیای برجام ندارد، مگر آنکه طرف ایرانی با گسترش دامنه مذاکرات و فراگیر شدن آن موافقت کند. جمهوری اسلامی نیز به نوبه خود نه به فراگیر شدن دامنه مذاکرات رضایت میدهد، نه احیای برجام حداقلی را مشکلگشای اقتصاد تحریمزده خود میداند. بدین ترتیب، بایدن در دیدارش از اسرائیل و عربستان، احتمالاً سه دستور کار درباره ایران روی میز خواهد گذاشت؛ نخست، تشدید فشار هماهنگ علیه جمهوری اسلامی به منظور پذیرش توافقی حداقلی که آمریکا و اروپاییها مذاکره سر محتوای آن را تمامشده میدانند. دوم، تشدید فشارها به قصد گشودن دامنه مذاکرات و دستیابی به راهحلی همهجانبه که رفع کامل تحریمها را نیز در پی داشته باشد. سوم، اظهار نومیدی از رسیدن به توافق و اعلام شکست مذاکرات و ورود به فاز تازهای از رویارویی هماهنگشده با ایران. از این سه دستور کار، اسرائیل با مورد آخر، عربستان با مورد دوم و دولت بایدن با مورد نخست بیشتر موافقند اما هدف نهایی از مذاکرات، دسترسی به نوعی اجماع در اینباره است. خاصه اینکه با سفر بایدن به منطقه، آخرین گام طرف آمریکایی و متحدانش در مورد سرنوشت برجام برداشته میشود.