اگر گشایشها رخ دهد، امکان تکرار سال ۹۲ وجود دارد
صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران:
صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران:
با فرا رسیدن سالروز انتخابات ریاستجمهوری دوره یازدهم در سال 92، این سوال ایجادشده که چه اتفاقی در آن سال رخ داد که پس از سال 88، باز هم استقبال بالایی از انتخابات صورت گرفت و اقبال عمومی جامعه به صندوق رای بود و آیا این امکان وجود دارد که همان اتفاق تکرار شود؟ صادق زیباکلام، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران در گفتوگو با خبرنگار هممیهن معتقد است که اگر شاهد گشایشهایی باشیم، ممکن است باز هم همان روزها تکرار شود.
10 سال از انتخابات ریاستجمهوری یازدهم در خرداد 92 گذشته است. در آن سال چه اتفاقی رخ داد که بهرغم اتفاقات سال 88 و پس از آن ردصلاحیت مرحوم هاشمی، باز هم اقبال گستردهای از انتخابات صورت گرفت؟
شاید اصلیترین و مهمترین نکته قابل اشاره پیرامون انتخابات ریاستجمهوری سال 92 این است که دستکم تا خرداد آن سال این فکر، تصور و ایده که انتخابات بدون فایده بوده و یک نوع بازی سیاسی از جانب حکومت است و چیزی را تغییر نخواهد داد، وجود نداشت. این اولین و مهمترین نکته درباره سال 92 است. من قبول دارم در همان سال 92 هم بودند افرادی که اعتقاد داشتند شرکت در انتخابات چیزی را عوض نمیکند و چاره کار براندازی است، اما هرگز به اندازه امروز این فکر و ایده مطرح نبود. الان شما وقتی حرف از انتخابات بزنید، خیلیها به شما خواهند خندید. در 92 اساساً چنین فکری مطرح نبود. آمار دقیقی وجود ندارد اما شاید بتوان گفت در سال 92 حتی یک درصد از مردم ایران هم به براندازی فکر نمیکردند. ما شاهد بودیم حتی خارج از کشور هم خیلیها آمدند و رای دادند. افرادی هم که میگفتند شرکت در انتخابات چیزی را عوض نمیکند به واسطه این نبود که بگویند نظام به آخر خط رسیده است و امکان تغییر و تحول وجود ندارد. اما همین افراد هم بدون تردید اقلیت بودند و اکثریت در جامعه معتقد به شرکت در انتخابات بودند. درست است تجربه سال 88 به یاد همه بود، اما چون ایده بایکوت انتخابات اساساً در جامعه مطرح نبود، مسئله اصلی در بین مردم این شد که ما باید در خرداد 92 برای تغییر وضعیت موجود به چه کسی رای دهیم. در این مسیر با توجه به مشکلاتی که کشور در 8 سال مدیریت آقای احمدینژاد دچارش شده بود، همه نگاهها به شخص هاشمیرفسنجانی بود که نامزد اصلی معترضین به وضع موجود باشد و با اقبال عمومی که هم در بین اصلاحطلبان و هم بخشی از اصولگرایان ایجاد شده بود، یقیناً رای سنگینی هم میآورد. منتها چیزی که هیچکس فکرش را نمیکرد، این بود که ایشان که بعد از امام بیشترین نقش را در بهوجود آوردن نظام جمهوری اسلامی داشته، از سوی شورای نگهبان ردصلاحیت شود. همه هم داستان این ردصلاحیت را میدانیم که میگفتند همه شواهد و قرائن دال بر این است که آقای هاشمی رای سنگینی میآورد و تنها راهکار این است که ردصلاحیت شود. البته این سوال باقی میماند و باید مدافعان ردصلاحیت هاشمی پاسخ دهند که چرا حضور هاشمی در انتخابات به زیان کشور شناخته شده بود؟ آیا جز این بود که هاشمی به خیر و صلاح جمهوری اسلامی فکر میکرد؟ بعد از ردصلاحیت شدن هم به نظرم هاشمی یکی از درخشانترین و مهمترین تصمیمات زندگیاش را گرفت، ایشان از انتخابات قهر نکرد و زلزلهای در اصلاحطلبان ایجاد نشد و آقای هاشمی به روی خودش نیاورد که ردصلاحیت شده، در نتیجه با تمام نیرو همراه با آقای خاتمی پشت آقای روحانی قرار گرفتند و در نتیجه ایشان رئیسجمهور شد.
چرا در سال 98 و پس از آن در سال 1400 همان الگوها تکرار نشد؟
مجموعه سیاستهایی که بعد از انتخاب آقای روحانی بهوجود آمد، گامهای مثبتی بود. ما پس از 21 ماه مذاکره برجام را داشتیم هرچند تندروها در داخل کشور ایستادگی زیادی مقابل آن کردند. یا در مهر 92 ما شاهد این بودیم که بسیاری از تشکلهای دانشجویی که پس از 88 تعطیل شده بودند، باز هم مجوز فعالیت گرفتند، مطبوعات آزاد شدند و اجتماعات سیاسی آزاد شد و بهصورت کلی ما شاهد تغییر فضای کشور در مقایسه با دوران احمدینژاد بودیم. مجموعه این اتفاقات باعث شد تا در اردیبهشت 96 با توجه به موفقیتها و تاثیر مثبتی که بهدست آمده بود، خیلیها در انتخابات آن سال شرکت کنند و حسن روحانی در رقابت با ابراهیم رئیسی 24 میلیون رای بیاورد. اما از اینجا به بعد را نمیتوان جزئی از 92 دانست. هر قدر که باید به آقای روحانی و دولتش درباره سالهای 92 تا 96 آفرین گفت، اما در دور دوم انگار نه انگار این همان روحانی قبل بود. به مرور زمان این احساس که صندوق رای چیزی را عوض نمیکند، ایجاد شد. میتوان گفت در 4 سال دوم به آرامی این احساس ایجاد شد که دلبستگی به صندوق رای خطاست. تا آن موقع (سال 96) چنین احساسی وجود نداشت که صندوق رای چیزی را عوض نخواهد کرد. وقتی بیش از 60 درصد در انتخابات شرکت کنند، مسلم است که مردم بهدنبال تغییر از طریق صندوق رای هستند. این فکر در آن موقع ایجاد شد و همچون کابوس گریبانگیر جمهوری اسلامی شده است و آثار آن را ابتدا در سال 98 در جریان انتخابات مجلس یازدهم و سپس در سال 1400 برای انتخابات ریاستجمهوری دیدیم و اتفاق عجیبی رخ داد که تعداد آراء باطله باورنکردنی بود و دوم شد.
بهعنوان آخرین سوال، این امکان وجود دارد که یکبار دیگر الگوی انتخابات 92 تکرار شده و همان استقبال از انتخابات توسط مردم انجام شود؟
نکتهای که باید به آن توجه کرد این است که اصولا در سیاست غیرممکن وجود ندارد و ممکن است همانطور که سیاهی 88 تبدیل به نور و امید 92 شد، همان اتفاق تکرار شود. برای اینکه آن فضا دوباره ایجاد شود، باید گشایشهایی اتفاق بیفتد. مثلا زندانیهای سیاسی آزاد شوند و شورای نگهبان تغییر رویه دهد. الان نمیدانیم تا اسفند 1402 چه تغییر و تحولی صورت میگیرد، اما اگر قرار باشد تغییری صورت نگیرد و وضعیت همینطور باشد که الان داریم، من فکر نمیکنم شاهد استقبال از انتخابات مجلس در اسفند امسال و بعد از آن ریاستجمهوری در سال 1404 باشیم. اگر تغییر رویه صورت بگیرد، باز هم ممکن است اتفاقات مثبتی رخ دهد.