قربان دست بسیار
روزنامه هممیهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.

درباره عکسی از مراسم افتتحایه یک مرکز تجاری در روسیه
خدا رفتگانتان را رحمت کند. پدربزرگم همیشه بعد از شام برای اینکه ذهن نوهها و عروسها و دامادها را جهت انجام امور سفره آماده کند، یک سرفه بلند میکرد. صدایش را صاف، بادی به غبغب میانداخت و میگفت: قربان دست بسیار، هم در خوردن و هم در کار. چیزی از گفتن این جمله نمیگذشت که عملیات جمعآوری سفره و شستوشوی دستهجمعی شروع میشد. کار گروهی خوب است، بر منکرش لعنت. اما کار داریم تا کار. اخیرا یکی دوجا نمونه این تصویر را که در عکسنوشت امروز چاپ شده است دیدهام. نمیدانم این جماعت جهت آنکه در عکس دستهجمعی افتتاحیه باشند، خودشان را به این روز انداختهاند یا دلیل دیگری دارد. اگر نه واقعیت این است که عملیات بریدن روبان در مراسم افتتاحیه کارویژه خاصی ندارد. بهغیر از اینکه مثلا مجری طرح بخواهد جلوی صاحبکار خودشیرینی کند، یا اینکه دست و نفس و قدم مبارک کسی باعث خوشیمنی کارخانه و مجتمع و... در ادامه فعالیتاش شود. اما در مورد این عکس خاص، هر چه به عکس نگاه میکنم دلیل این اقدام 10نفره را متوجه نمیشوم. همه چیز برایم مبهم است، به غیر از اینکه عملیات بریدن روبان در این مراسم برنامهریزی شده است. چراکه پیدا کردن 10عدد قیچی در افتتاح یک پروژه تجاری با هیچ منطقی درست از آب در نمیآید. شاید هم روح پدربزرگ مرحومم از میان جمعیت بلند شده است، رو به سفیر و وزیر و وکیل کرده، صدایش را صاف و بلند داد زده: قربان دست بسیار...