| کد مطلب: ۲۰۶

غم نان اگر بگذارد

غم نان اگر بگذارد

روزنامه هم‌میهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.

در حاشیه سیل رودبال و نجات دو دستگاه ماشین

عصر سی‌ویکم تیرماه بارش باران‌های فصلی در استهبان، رودخانه خشک رودبال را بیدار می‌کند و سیل عظیمی را بر سر هم‌وطنان‌مان آوار می‌کند. از لحظه شروع سیل، فیلمی در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده ‌است. صدای جیغ‌زنی از پشت دوربین خطاب به دو مردی که در پی نجات ماشین‌هایشان از دل سیل هستند به گوش می‌رسد. زن با خواهش و التماس از مرد می‌خواهد که بی‌خیال پراید بشود و جانش را نجات دهد. واکنش زن احتمالا به خاطر پیام‌هایی که طی سال‌های اخیر در شبکه‌های اجتماعی جهت جلوگیری از گرفتاری در سیل منتشر شده است، بسیار منطقی است. اما چه می‌شود که مرد راضی نمی‌شود زودتر ماشین را بی‌خیال شود. یکی دو روز بعد از سیل خرم‌آباد، برای عکاسی به منطقه معمولان رفتم. در حال عکاسی بین جاده خرم‌آباد و معمولان با حجم آهن مچاله‌ای‌ کنار خرابه‌ای روبه‌رو شدم. آهن مچاله‌شده بقایای ماشین پرایدی بود که صاحبش، سه روستا پایین‌تر پیدایش کرده بود. برایم تعریف کرد که با ماشین مسافرکشی می‌کرده و آخر هفته‌ها اهل و عیالش را توی ماشین سوار می‌کرده و خستگی هفته را به دل جاده می‌سپرده. امروز که تقلای مرد را برای نجات ماشینش دیدم یاد آن روز افتادم. یاد مردی که با از دست دادن یک ماشین، غم همه عالم روی دوشش افتاده بود. یاد تکه شعری از شاملو که آن روز در ذهنم تکرار می‌شد. «از دست‌های گرم تو / کودکان توأمان آغوش خویش / سخن‌ها می‌توانم گفت / غم نان اگر بگذارد.»

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی