| کد مطلب: ۹۰۱۳

خونه مادربزرگه

درباره روز سالمند و عکس‌های میثم محفوظ از خانه سالمندان

خونه مادربزرگه

درباره روز سالمند و عکس‌های میثم محفوظ از خانه سالمندان

می‌پرسم درباره چه بنویسم؟ می‌گوید فردا روز سالمند است. همین که می‌گوید سالمند، مجموعه عکس میثم محفوظ از خانه سالمندان کهریزک جلوی چشمم می‌آید...
تا به حال شده در خیابان، آسانسور، مرکز خرید یا... بویی به مشامت بخورد که تو را به گذشته ببرد؟ گاهی این بو دمار از روزگار آدمیزاد درمی‌آورد. عكس‌های این مجموعه دقیقاً دمار از روزگار آدمی درمی‌آورد. در عكس‌ها چیزی از گذشته نیست اما شما را به یاد گذشته می‌اندازد. یاد مادربزرگ و پدربزرگی می‌اندازد كه وقتی می‌خواهی خانه‌اش را ترك كنی، دم رفتن توی جیبت را از نخودچی و كشمش پر می‌كند. یاد وقتی كه با دست لرزان میوه پوست می‌کند، یاد وقتی كه نماز صبح را 2 بعد از نیمه شب می‌خواند، یاد وقتی كه قرص خواب را جای میتفورمین می‌خورد. یاد وقتی كه دندان و مسواك طور دیگری به هم نزدیك می‌شوند، یاد وقتی كه «اشی مشی» را فقط برای تو می‌خرد و شاید ناپرهیزی ‌كند و نوك انگشتان خودش هم نارنجی شود. نمی‌خواهم روی عکس‌های این مجموعه کامنت منطقی بگذارم. گاهی اوقات عكاسی «حال» است؛ تصاویری كه فارغ از اصول عكاسی، آدم را داغان می‌کند. منِ خراب با دیدن عکس‌ها یاد خانه مادربزرگم افتادم؛ یاد خانه مادربزرگی که هزار قصه داشت... حالا این كشو‌ها، خانه‌های مادربزرگانی هستند كه دیگر نمی‌توانند از بچه‌ها و نوه‌های‌شان پذیرایی ‌كنند. این مجموعه طی سه سال در آسایشگاه سالمندان و معلولین كهریزك عكاسی شده. عكاس برای آن‌كه زندگی اهالی كهریزك را نشان دهد، سراغ كشوهای شخصی آنها كه در واقع همه دارایی آنهاست رفته و در مینیمال‌ترین شكل ممكن از خانه مادربزرگ‌ها عكاسی كرده است.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

پربازدیدترین
آخرین اخبار