| کد مطلب: ۱۲۴۵

کارهایی که انجام نشد

روزنامه هم‌میهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.

تقریبا بدون استثناء، هر نظام سیاسی و اجتماعی در مقاطعی دچار مشکلات حاد حتی در سطح ملی می‌شود. این مشکلات کم و زیاد دارد ولی هیچ جامعه‌ای بدون چنین مشکلاتی نیست. بنابراین وجود چنین چالش‌هایی در اصل نشان‌دهنده ضعف بنیادی ساختارهای سیاسی نیست، آنچه نشانه ضعف یا قوت یک نظام سیاسی است، نحوه مواجهه آن با این چالش‌‌ها است. بخشی از عملکرد آتش‌نشانان در تمهید مقدماتی است که جایی آتش نگیرد، ولی در هر صورت همیشه جاهایی هستند که آتش بگیرند. سازمان موفق آتش‌نشانی آن است که خیلی سریع به حادثه بپردازد، اجازه ندهد آتش به جاهای دیگر سرایت کند، آن را خاموش کند، به نحوی که بخشی از آتش زیر خاکستر نماند تا در فرصت دیگری زبانه بکشد. همچنین مربیان قدرتمند، کسانی هستند که برای مقابله با هر تیم از تاکتیک‌ها و برنامه‌های ویژه‌ای استفاده می‌کنند، چنین نیست که همیشه و در هر حال یک بازی مشخصی را به نمایش بگذارند.

در ماجراهایی که پس از حادثه خانم مهسا امینی رخ داد، به وضوح دیدیم که عملکرد رسمی با یک آتش‌نشان حرفه‌ای در مقام پیشگیری و جلوگیری از سرایت خیلی فاصله داشت و تاکتیک‌ها و روش‌های سیاسی در مواجهه با آن عینا تکرار گذشته است، درحالی‌که همه شرایط و ویژگی‌های این اعتراض‌ها با حوادث قبلی در سال‌های 96 و 98 به کلی متفاوت بود. اولین کاری که انتظار می‌رفت، دادن مجوز برای انجام یک اعتراض مدنی با مسئولیت مشخص از سوی درخواست‌کنندگان بود. به‌طور قطع می‌توان گفت که در صورت صدور چنین مجوزی، اعتراض‌های پراکنده با شعارهایی که فضا را تند کند، با وجود یک اعتراض آرام به حاشیه می‌رفت و رخ نمی‌داد. دومین اقدامی که انتظار می‌رفت، پرهیز از برخوردهای جانبدارانه در رسانه‌های رسمی بود. متاسفانه انتشار مصاحبه‌های جهت‌دار قبل از اینکه مراجع رسمی نظر دهند، فضای اطلاع‌رسانی را مخدوش کرد و طرف مقابل را مجبور کرد که آنان نیز اقدام به اطلاع‌رسانی کنند. البته در این میان تماس آقای رئیسی با خانواده خانم امینی گام مفیدی برای خاموش کردن آتش اعتراض‌ها بود، مشروط بر اینکه به سرعت شواهد عملی تاییدآمیز آن نیز ارائه می‌شد. مشکل مهمتر در این اعتراض‌ها آنجاست که شکاف‌های قبلی را عمیق‌تر کرده است. یک همدلی داخلی و جهانی با موضوع ایجاد کرده که اگر به نحو مناسبی برخورد می‌شد می‌توانست نتیجه کاملا معکوس و به سود جامعه داشته باشد. به علاوه بازداشت‌های گوناگون صورت گرفته که می‌تواند تداوم آن به تعمیق این شکاف و ناسور کردن زخم ناشی از آن منجر شود. این رویداد یکی از بزرگترین و مهمترین اختلافات میان نیروها را در جامعه ایران برجسته و آشکار کرد.

اختلاف درباره مساله زنان، فرصتی فراهم کرد تا با گفت‌وگوی عمومی به تفاهمی جمعی برسیم که چگونه می‌‌توانیم دو رویکرد و دو نسل را در کنار یکدیگر برای ساختن ایران همگام کنیم؟ بسیاری از این دو نسل و دو رویکرد در یک خانواده و زیر یک سقف زندگی می‌‌کنند، چگونه نتوانند در جامعه و در کنار هم زندگی کنند؟

متاسفانه بخشی از صاحبان قدرت برحسب درک و توانایی‌های محدود خود با مسائل جامعه برخورد و مقابله می‌کنند، درحالی‌که آنان باید مسائل را فراتر از رویکردهای انتظامی و امنیتی ببینند و همه موارد را با چنین عینکی نگاه نکنند. همین رویکرد است که در اولین گام به بستن فضای مجازی اقدام می‌کند، غافل از اینکه این فضا برای زندگی جدید از ضروریات زیرساختی است. اگر می‌توان بدون برق زندگی کرد، بدون اینترنت هم می‌توان. این رویکرد ممکن است در کوتاه‌‌مدت مانع برخی از مشکلات یا تشدید آنها شود، ولی در میان‌مدت و بلندمدت شکست می‌خورد، همچنان که تاکنون شکست خورده است. با بستن فضای مجازی، استفاده‌کنندگان آن به سوی صداوسیما نمی‌آیند، بلکه به سوی رسانه‌های فرامرزی می‌روند و شما نیز از یک امکان گفت‌وگو و اطلاع‌رسانی محروم می‌شوید. همین الان نیز بخش قابل توجهی از فضای مجازی در اختیار طرفداران حکومت است که از این امکان محروم می‌‌شوند.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی