ریشههای اقتصادی
روزنامه هممیهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.
رویدادهای جمعی و اجتماعی بهویژه اعتراضات عمومی و مداوم، متاثر از علل و عوامل دور و نزدیک، مستقیم و غیرمستقیم هستند. اعتراضات مهرماه ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست و مجموعهای از عوامل موجب بروز یا حداقل گستردگی و تداوم آن شده است. آنچه مورد اتفاقنظر است، برجستگی شعارهای سبک زندگی و نیز اصل زندگی است که در شعار محوری معترضان بازتاب یافته است. بههمیندلیل جرقه آن از موضوع بیهوشی دختری جوان و غریب در بازداشتگاه وزرا سپس مرگ او در بیمارستان آغاز شد که به دلیل نوع پوشش بازداشت شده بود. ترکیب اکثریت معترضان از جوانان و بهویژه دختران نیز شاهدی بر درستی این تحلیل تلقی شده است. این تحلیل نادرست نیست، ولی کامل هم نیست، زیرا عامل مزبور از مجموعه علل نزدیک و مستقیم این رویداد محسوب میشود درحالیکه علل دور و غیرمستقیم نیز اهمیت خود را دارند که در گزارش امروز هممیهن به وجه اقتصادی ماجرا اشاره شده است.
اقتصاد ایران در ۱۷سال گذشته واجد ویژگیهایی بوده که بدون تردید در بروز این اعتراضات موثر بوده است. اولین آن تورم است که شاخص قیمتها در این ۱۷سال ۲۵ برابر افزایش داشته است. ولی نکته مهم این است که فقط در چهار سال گذشته حدود چهار برابر شده درحالیکه در ۱۳سال پیش فقط شش برابر شده بود، زیرا در این چهار سال نرخ تورم سالانه حدود ۴۰درصد و بیشتر بوده است و تورم مواد غذایی و مسکن از این هم بیشتر بوده. امسال و احتمالا سال بعد هم همین وضعیت هست؛ اگر بدتر نشود. این تورم بیش از دو برابر تورم گذشته است که اعصاب و روان همه را خراب کرده است. متاسفانه به عوارض اجتماعی و سیاسی تورم توجه نمیشود که چون خوره جامعه و اخلاق را از درون تهی میکند.
ویژگی دیگر این دوره اشتغال اندک و ناکافی است. طی این ۱۷سال کمتر از پنج میلیون شغل ایجاد شده درحالیکه تقاضای موثر بالای ۱۵میلیون شغل بوده است. این عامل فاجعهبار موجب ناامیدی جوانان و چشمانداز منفی آنان به آینده شغلی است.
و بالاخره توقف رشد اقتصادی و کاهش درآمد سرانه موجب فقر روزافزون خانوارها شده است.
این سه عامل اثرات بلندمدت و البته غیرمستقیمی بر اعتراضات گذاشتند. به این صورت که سکوت و همراهی کسانی را موجب شدند که خودشان به دلائل گوناگون و موجه از جمله فقدان چشمانداز در خیابان نبودند. اگر این وضعیت اقتصادی که بخش مهمی از آن محصول تحریمها است، نبود، بهطور قطع این سکوت نسبت به اعتراضات تبدیل به مخالفت میشد و حمایت از آنان تبدیل به سکوت میشد و بعید به نظر میرسید که اعتراضات چنین ابعادی پیدا کند. گرچه بهبود معیشت و داشتن شغل با شعارهای اصلی معترضان گره خورده است و هیچ بهبودی پایداری بدون تامین این اهداف شکل نخواهد گرفت ولی اجمالا و به همین دلیل میپذیریم که اصلیترین هدف را باید افزایش رفاه، اشتغال و کاهش نابرابری قرار داد. اگر این کار انجام شود مورد حمایت مردم هم خواهد بود. بینیاز از تکرار است که بدون تحقق شعارهای اصلی اعتراضات، این هدف نیز برآورده نخواهد شد.