رسانه یا بوق؟
روزنامه هممیهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.
بدون تردید یکی از عوامل مهم در بروز ناهنجاریهای سیاسی و رفتارهای سوء، از جمله فساد، فقدان رسانههای مستقل است. رسانههایی که بتوانند نقش و کارکرد واقعی خود را ایفا کنند. این انتقاد به صداوسیما در ابعاد بزرگی وارد شده است. این رسانه به معنای دقیق کلمه، یک بنگاه زیانده و به دور از رسالت رسانهای است. البته هرازگاهی سعی کرده که تغییر خط مشی دهد. این سعی بیش از آنکه ناشی از تحلیل کلان و رویکرد کلی این سازمان به جایگاه رسانه باشد، به علت فشار از بدنه این سازمان و تا حدی از طرف افکار عمومی است. زیرا بخش بزرگی از بدنه این سازمان به خوبی میدانند آنچه در حال انجام آن هستند، تناسبی با رسالت رسانهای و اطلاعرسانی ندارد. این فشارها در زمان بحرانها زیاد میشود و گشایش محدودی را در برخی از برنامهها ایجاد میکنند؛ گشایشها هم محدود است و هم ناپایدار و هنگامی که بحران به سوی سکون و آرامش حرکت کند، تنظیمات این رسانه به کارخانه برمیگردد و دوباره شاهد همان آش و همان کاسه هستیم. جریان مرگ ابهامبرانگیز مهسا امینی، چنان بود که تقاضا برای تولیدات رسانهای را به شکل تصاعدی افزایش داد. فضای مجازی به یک باره اوج گرفت. شبکههای ماهوارهای فعالتر شدند و صداوسیما در این میان دچار پسافتادگی از حیث مخاطب شد.
در نتیجه کوشیدند، با باز کردن محدود فضای گفتوگو قدری از مخاطبان رسانهها را به خود اختصاص دهند و طی دو شب گذشته، در قالب گفتوگو میان دو نفر از اصولگرایان و اصلاحطلبان درباره گشت ارشاد بحثی را دامن زدند که تحلیل این سیاست و نقاط ضعف آن اهمیت دارد.
1 گشایش واقعی در سیاست رسانه رسمی نه در گفتوگو که در درجه اول در گزارش و خبر باید صورت گیرد. گفتوگوهای چالشی و مناظرهمانند خوب است ولی مساله اصلی اصلاح رویکرد خبری است. صداوسیما باید با خانواده مهسا و افرادی که با او بودند صحبت میکرد. با حقوقدانان و پزشکان مستقل بحث میکرد. نقاط ابهام ماجرا را شرح میداد بهطوری که کسی گمان نکند در مقام توجیه هستند.
2 در گفتوگو باید همه را به چالش کشید، اینکه یک نفر در دو گفتوگوی متوالی از جناح اصولگرا دعوت شود، به معنای آن است که این جناح یا حرفی ندارد یا کسی ندارد که وارد گفتوگو شوند. آقایان فقط علاقهمند هستند که تنها به قاضی افکار عمومی بروند و یک مجری سر به راه با آنان گفتوگو کند و کوچکتر از گل به اظهارات کممایه آنان نگوید. اینکه مجری در کنار دو میهمان اصولگرا سه نفر شوند و بخواهند با یک نفر بحث کنند، نشانه قدرت نیست، بهویژه اینکه در پایان هم شکست بخورند.
3 این برنامهها نباید در میانه بحران آغاز شود و سپس فراموش گردد تا بحران بعدی. گشت ارشاد مسأله امروز و دیروز نیست. آیا یک بار گزارشگر این رسانه جلوی وزرا حاضر شد با زنان آنجا گفتوگو کند؟ آیا طی این دو یا سه دهه، یک بار شده که در برنامه اصلی با افراد معتبر از دو جناح و حتی مهمتر از دو جناح، افراد بسیار دیگر وارد گفتوگوی سازنده شوند؟ این همه حقوقدان، روانشناس و روانپزشک و جامعهشناس و اقتصاددان داریم که همه میتوانند مساله گشت ارشاد را از زوایای گوناگون تحلیل کنند، چرا به آنان مراجعه نمیشود و نشده است؟
بهرغم همه اینها امیدواریم که صداوسیما و سایر رسانههای رسمی در ایران که از منابع عمومی ارتزاق میکنند متوجه باشند که دوره یکهتازیهای رسانهای براساس تولید و انتشار اخبار کذب و یکسویه گذشته است. بیایید این ظرفیت مهم را با اصول حرفهای بازسازی کنیم؛ در این صورت بخش قابل توجهی از مشکلات کشور نیز به تبع آن حل خواهد شد. در یک کلام؛ جامعه ایران بهشدت نیازمند رسانه است و نه بوق!