| کد مطلب: ۹۳۵

خواب زمستانی

روزنامه هم‌میهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.

ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه، روز گذشته در سخنرانی خود رسما اروپا را به قطع صادرات انرژی در زمستان تهدید کرد. این سخنان طبعا باعث خشنودی محافلی در ایران می شود که این روزها دل در گروی زمستان دارند و امیدوارند بحران انرژی اروپا و غرب، آنها را از افزایش فشار بر ایران بازدارد. ازاین رو، توصیه می کنند و نسخه می نویسند که در به نتیجه رساندن مذاکرات شتاب نکنیم و دست کم تا دو ماه آینده، مذاکرات را متوقف کنیم یا استراتژی فرسایشی کردن را ادامه دهیم. این جریان ها در روزهای اخیر، به تبلیغات گسترده ای درباره اعتراضات در کشورهای اروپایی روی آورده اند. به این ترتیب، آنها تصویری از مناسبات جهانی جدید پس از جنگ اوکراین تصویر می کنند که در آن، دست اروپا زیر سنگ روسیه است. آنها این تصویر را در قابی بزرگ تر هم بازنمایی می کنند و چنین نشان می دهند که دست غرب زیر سنگ و ساطور شرق است. در این قاب بزرگ تر، از «شرق» بلوک قدرت نوینی را به نمایش می گذارند که روسیه، چین و قدرت های نوپدیدی را در بر می گیرد که ایران از مهمترین و موثرترین آنهاست. تصویرکنندگان این ایده، البته در سال های اخیر کوشیده اند از وجه ایدئولوژیک و تاریخی این بلوک بندی بکاهند و اتفاقا، بنیان هایی اقتصادی و ژئوپلیتیک به آن ببخشند. سخنان روز گذشته پوتین هم، چنین نشانه هایی را با خود داشت. طرح مباحثی چون کنار گذاشتن دلار از مراودات تجاری، تغییرات نظام بین الملل، در دسترس بودن مواد خام برای روسیه در خاور نزدیک و... اِلمان هایی از گفتمانی است که می کوشد ظرفیت های ناشی از همکاری و هم پیمانی کشورهای رقیب غرب را به نمایش گذارد و نشان دهد روند تحولات آینده جهان، الزاما آن چیزی نیست که غربی ها می انگارند. سخنانی از جنس مانیفستی که دیروز پوتین در «مجمع اقتصادی شرق» در ولادی وستوک روسیه ارائه کرد، طبعا، دارای مبانی و پشتوانه هایی در روایتی رئالیستی از مناسبات قدرت در جهان امروز است و می تواند موافقان و مخالفان خاص خود را هم داشته باشد. در ایران هم، طیفی از نیروهای سیاسی که در سال های اخیر بیش از پیش قدرت گرفته اند، با این گفتمان همراه هستند. همراهی با این گفتمان و رویکرد در قبال نظام بین الملل را الزاما نه باید رد و نه تایید کرد. همچنان که گفتمان نیروهایی که خواستار تنش زدایی با جهان غرب و حتی برقراری رابطه با آمریکا هستند، فی نفسه نه ممدوح است و نه خائنانه. آنچه اهمیت دارد این است که در تدوین استراتژی سیاست خارجی، بر مبنای واقعیت ها و رویکردهایی تصمیم بگیریم که حداکثر منافع کشور را تامین می کند؛ خواه این منافع از ارتباط و حتی هم پیمانی و امضای سندهای همکاری درازمدت با چین و روسیه حاصل شود و خواه از تنش زدایی با آمریکا و غرب. نکته مهم و کلیدی آن است که راهبرد ایران مبتنی بر نوعی اعتمادسازی باشد که در چارچوب آن، جامعه جهانی ایران را کشوری پایبند به نرم ها، معاهدات و نظم کلی بین المللی بشناسد و در سایه آن، زمینه تامین حداکثری امنیت و منافع کشور فراهم شود. اما اگر قرار بر این باشد که طیفی موثر در قدرت سیاسی، خواست ها و منافع خود در حوزه مناسبات سیاست داخلی یا اقتصادی را در لفافه نظام بین الملل و بلوک بندی جدید قدرت پیگیری کند؛ کاری نمی کند جز آنکه بیراهه ای را به جای راه درست به تصمیم گیرندگان کشور نشان دهد. توصیه به تاخیر و تعلیق مذاکرات و امید بستن به زمستان و بحران انرژی اروپا هم که در این روزها از سوی محافل تندروی داخلی تئوریزه و توصیه می شود، یکی از این بیراهه هاست و جز به خواب زمستانی بردن دستگاه دیپلماسی و تصمیم گیرندگان حاصلی ندارد. درباره جزئیات فنی این ماجرا، واقعیت ها، ظرفیت ها و امکانات ایران برای صدور گاز به اروپا، پیش از این گزارش هایی در هم میهن منتشر کرده ایم که در تحلیل های بعدی هم به آن، خواهیم پرداخت.
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی