تنها یک راه وجود دارد
بدون تردید ۲۲ بهمن یادآور یک پدیده مهم و شاید مهمترین پدیده در تاریخ انقلاب است؛ «وحدت» همه نیروها پیرامون یک هدف که برانداختن نظام شاهنشاهی بود
بدون تردید ۲۲ بهمن یادآور یک پدیده مهم و شاید مهمترین پدیده در تاریخ انقلاب است؛ «وحدت» همه نیروها پیرامون یک هدف که برانداختن نظام شاهنشاهی بود؛ پدیدهای که پیش از آن با چنین شدتی یا دیده نشده بود یا به این اندازه نبود. مبانی این وحدت چه بود؟ تداوم آن نیز بر پایه همین مبانی قابل تصور است. دو چیز مبنای اصلی بود؛ اول، بهرسمیت شناختن همه نیروها و گروههای اجتماعی ، سیاسی، قومی و... در سطح مردم؛ دوم، نمایندگی داشتن دولت و حکومت از طرف این مجموعه گسترده مردم. دشمنان واقعی این ملت هم انگشت خود را بر همین دو عامل گذاشتهاند. شعبهشعبه کردن مردم و در برابر یکدیگر قرار دادن آنان گام اصلی این دشمنی است. هنگامی که مردم را دوپاره و چندباره تعریف کردیم، ادامه دادن بقیه راه چندان سخت نیست. وقتی میگوییم «مردم»، یعنی همین ۸۵ میلیون نفری که شناسنامه ایرانی دارند. جداکردنی نیست. بههیچوجه حق نداریم آنان را طبق معیارهای خود گروهگروه کرده و برخی را تایید و برخی را مطرود و فاقد حق و حقوق کنیم. ایران ملک مشاع همه آنان و نیز فرزندان آنان است. هیچکس در این حق، بر دیگری برتری ندارد. بنیان وحدت بر نبود تبعیض و رفع آن است. البته این به معنای برابری در همه امور نیست، ولی برابری حقوقی و سیاسی شرط لازم تحقق چنین وحدتی است. شرط دوم، نمایندگی کردن ملت از سوی دولت و حکومت است. تنها عاملی که موجب میشود میان دولت و ملت شکاف ایجاد شود، فقدان این نمایندگی است و هر چه کمتر مردم را نمایندگی کنند شکاف هم بیشتر میشود. طبیعی است که بیگانگان هم میکوشند چنین وضعیتهای را برجسته کنند ولی این برجسته کردن مبتنی بر واقعیتهایی است که در بطن جامعه ما وجود دارد. این شکافها محصول همان شعبهشعبه کردن مردم است که گروهی خود را ذی حق و دیگران را فاقد حق بدانند.
اینها به معنای این نیست که هیچ اختلافی نباید باشد. همانگونه که مقام رهبری هم اظهار داشتند؛ «اختلافنظر و اختلاف سیاسی بهطور طبیعی اشکالی ندارد، اما این اختلافها نباید به زد و خورد و تهمتزنی و افترا به یکدیگر منتهی شود و در مقابل راهبرد دشمن، همه باید راهبرد وحدت را اتخاذ کنیم.» شاید بتوان گفت که راهبرد وحدت، ذاتا هم اصالت دارد و فارغ از اینکه دشمنان این مردم چه راهبردی دارند باید اجرا و رعایت شود. با این ملاحظه روشن است که در وضعیت کنونی نهتنها نیازهای ضروری جامعه چنانچه ایشان تأکید کردند، برطرف نمیشود، ولی از آن مهمتر این است که مدیران امور هیچ تناسبی با نمایندگی کردن این مردم توانا و خلاق ندارند و این علت اصلی در خدشهدار شدن وحدت ملی است. اگر بخواهیم رکن اصلی انقلاب که مردم هستند همچنان در صحنه باشند باید بدون تمایز، حضور آنان را در صحنه سیاست بهرسمیت شناخت. همه آنان باید در صداوسیما حاضر باشند نه اینکه گروه محدودی که اقلیت محض هستند در آن رسانه جولان دهند. وحدت ملی نیازمند رسانه ملی است. رسانهای که بازتاب عموم مردم با سلایق و علایق گوناگون باشد. هنگامی که رسانه ملی تبدیل به بوق جناحی شد، مردم
هم دنبال رسانهای مناسب خود میگردند و از اینجا شعبهشعبه شدن جامعه آغاز میشود. اگر تبعیض حقوقی نباشد در این صورت هر اتهامزنندهای به دیگران به پای میز محاکمه آورده میشود و نمیتواند با مصونیت کامل مردم را شعبهشعبه کند. اگر تبعیض سیاسی نباشد چنین مجلسی شکل نمیگیرد که نسبت چندانی با جامعه پویا و فرهیخته ایران ندارد و قوانین آن تناسبی با خواست مردم ندارد و پیاده کردن آنها عموما مبتنی بر اجبار و مجازات است. عامل اصلی ایجاد شکاف دولت و ملت کسانی هستند که بیش از ۶۰ میلیون کاربر شبکههای اجتماعی را با پاگذاشتن روی اینترنت عصبی میکنند.
تجربه ۱۸ ماه گذشته نشان داد آن گروههایی که فکر میکردند با یکدست شدن میتوانند به آرزوهای بلند خود برسند، خیلی در اشتباه بودند. تنها یک راه وجود دارد؛ برگشت به صدر انقلاب و بهرسمیت شناختن همگان؛ راه دیگری نیست.