سراب برنامهریزی
بالاخره با ماهها تأخیر برنامه هفتم توسعه از سوی دولت منتشر شد. هرچند پیش از این هم میشد حدس زد که جامعه ایران در شرایط کنونی در مرحله پیش از برنامهریزی توسعه
بالاخره با ماهها تأخیر برنامه هفتم توسعه از سوی دولت منتشر شد. هرچند پیش از این هم میشد حدس زد که جامعه ایران در شرایط کنونی در مرحله پیش از برنامهریزی توسعه است، ولی انتشار این برنامه که بهتر است بگوییم مجموعهای از مواد قانونی است و برنامه بهمعنای متعارف شناخته نمیشود نیز نشان داد که درهای برنامهریزی در ایران همچنان بر همان پاشنههای قبلی میچرخد؛ برنامهای که بدون تحلیل کافی از برنامههای قبلی و بدون اشاره به علل عدم تحقق اهداف آن فقط با ذکر چند جمله که بعضاً هم غلط است، نشان داده که هیچکدام از اهداف برنامههای قبلی محقق نشده و فاصله اهداف تا عملکرد بسیار بسیار زیاد است و هیچ تحلیل جامعی از این رخداد نمیکند. در بیتوجهی و بیاطلاعی نویسنده این متن همین بس که نوشته است ضریب جینی در طول سه برنامه چهارم تا ششم، از 34/0 درصد به 38/0 درصد رسیده است که مطلقاً غلط است. ایران هیچگاه ضریب 34/0درصد را تجربه نکرده است، بلکه این رقم یکی از اهداف برنامهها بوده و بهترین عملکرد ضریب جینی حدود 38/0 درصد است که متاسفانه به سرعت به 40/0درصد و بیشتر رسیده است. اگر از این بیدقتی که نشانه خیلی چیزهاست بگذریم، چند هدف مهم برنامه را به این شرح برشمرده است؛ رشد اقتصادی سالانه 8 درصدی، رشد سالانه یک میلیون شغل، متوسط نرخ تورم 7/19 که در پایان به 5/9 درصد میرسد. رشد بهرهوری کل سالانه 8/2 درصد. خیلی روشن باید گفت و همین امروز میگوییم؛ اگر این دولت چنین اهدافی را در 5 سال آینده محقق کرد، مدال طلا که سهل است، مدالی از جنس برلیان نصیب آن خواهد شد و همه ما به نشانه احترام کلاه از سر برخواهیم داشت.
ولی چه میتوان گفت که همه این اعداد و ارقام و اهداف خواب و خیال و سراب است. چرا؟ به این علت روشن که سازوکارها و شرایط الزامی برای تحقق این اهداف وجود ندارد. در واقع بهجای نوشتن یک لایحه با 302 ماده در 184 صفحه، که فاقد فایده است، باید یک متن چندصفحهای ارائه و توضیح داده میشد که مشکل کجاست؟ و راهحلهای این دولت چیست؟ و چه اهدافی قابل دستیابی است؟ و برنامه این دولت برای تحقق این اهداف چیست؟ چرا در همین دو سال گذشته هیچ هدفی محقق نشد؟ نه رشد اقتصادی نه اشتغال، نه کاهش تورم، سهل است که از روند گذشته بدتر هم شد، مثل تورم که از حدود 40درصد به حدود 50درصد رسید. علت چه بود؟ چه تغییری قراراست رخ دهد؟ کدام رفتارها اشتباه بود؟ و مهمتر اینکه 302 ماده این قانون شامل حرفهای قشنگ هستند، ولی لزوماً با یکدیگر همسو نیستند، اینها بهطور معمول در تعارض هستند، این تعارضات را میخواهند چگونه حل میکنند؟ رقم نجومی لازم برای سرمایهگذاری جهت تحقق رشد 8درصدی را چگونه تامین خواهند کرد؟ وضعیت سیاست خارجی و امنیت فروش نفت و مبادلات خارجی را چگونه فراهم میکنند؟ بدون برجام و FATF؟! بخش خصوصی چه جایگاهی دارد؟ وضعیت بانکها و صندوقهای بازنشستگی را چه کار خواهند کرد؟ اصولاً فرق این برنامه با برنامههای قبلی چیست؟ این برنامه یک سراب تمامعیار است؛ معجونی از مواد و جملات خوشایند که قابلیت اجرایی بهوسیله این دولت و با این سیاستها و نیروها ندارد.