سالی که نکوست...
میگویند سالی که نکوست از بهارش پیداست. بر همین سیاق میتوان گفت؛ وضعیت اقتصادی کشور نیز از لایحه بودجهاش پیداست.
میگویند سالی که نکوست از بهارش پیداست. بر همین سیاق میتوان گفت؛ وضعیت اقتصادی کشور نیز از لایحه بودجهاش پیداست. هنگامی که انتخابات 1400 با آن وضعیت به پایان رسید، تنها یک نقطه امید در دل برخی افراد وجود داشت که یکبار برای همیشه به این دو یا چندگانگی سیاسی درون ساختار قدرت پایان داده شده و آقایان یکدست کامل شوند، تا حداقل از طریق یکدستی کار را بهتر پیش ببرند. البته کارشناسان امر میدانستند که یکدستی فرع و محصول تفاهم بینشی و دانشی است که نزد بسیاری وجود ندارد. در هر صورت این نقطه امیدی بود ولی آنچه در این 18 ماه اخیر دیده شده است، فقدان هماهنگی و یکدستی میان جناح غالب و حتی تعامل خودشان با همدیگر است. نمونه روشن آن را در جریان لوایح برنامه هفتم و بودجه سال آینده میبینیم. لایحه برنامه میبایست حداکثر تا آخر خرداد امسال به مجلس داده میشد که هنوز داده نشده است و مجلس هم معتقد است بدون قانون برنامه نمیتواند لایحه بودجه سال بعد را تصویب کند. دولت هم پیش از لایحه برنامه، لایحه بودجه را داده که حتی اگر با هم میداد مدتهای زیادی طول میکشید تا برنامه تصویب شود. حتی با این وضعیت هم لایحه بودجه بسیار دیرتر از موعد قانونی آن به مجلس داده شده است. همین لایحه را هم دو هفته است که مجلس اعلام وصول نمیکند، چون معتقد است این لایحه فقط پس از تصویب برنامه قابل رسیدگی است. بهعلاوه همین لایحه نیز ناقص بوده، زیرا جداول و ردیفهای آن داده نشده است. همه این موارد در سخنان رئیس مجلس بازتاب داشته است، هنگامی که در پاسخ به تذکر یک نماینده طرفدار دولت در انتقاد از عدم اعلام وصول لایحه بودجه، با صراحت پاسخ داد: «ما نمیتوانیم مجلس شورای اسلامی را سلیقهای اداره کنیم. تعامل به این معنا نیست که پا روی قانون بگذاریم. ماده ۱۸۰ آئیننامه دقیقاً مشخص کرده که چگونه باید روند بررسی برنامه پنجساله در مجلس شورای اسلامی انجام شود و ما نمیتوانیم بودجهای تصویب کنیم که قانون برنامه نداشته باشد... در ماده ۱۸۴ نیز گفته شده که اگر بودجه بعد از ۱۵ آذر ماه به مجلس شورای اسلامی آمد، باید سه دوازدهم نیز ضمیمه آن باشد. از سوی دیگر جداول بودجه نیز باید همگام با آن باشد اما هنوز جداول بودجه هم نیامده است.» ولی جالبترین بخش موضوع که کمتر به آن پرداخته میشود علت غیبت رئیسجمهور برای تقدیم لایحه بودجه به مجلس است. برحسب سنت سیاسی و روابط سازنده میان دولت و مجلس، لایحه بودجه را همواره رئیسجمهور به مجلس میداده و ضمن سخنرانی به مسائل اساسی بودجه و کشور میپردازد و در پایان نیز کتابچه لایحه را از همان پشت تریبون به رئیس مجلس میدهد.
این مسئله اینبار رخ نداد. هرچند سال 99 نیز به علت کرونا انجام نشد، ولی اینبار هیچ توجیهی نداشت و بنابراین از وجود مشکلات مهمی میان مجموعه یکدست حکومت حکایت میکند.
مسئله اصلی بودجه که موازنه درآمدها و هزینههاست بهشدت مورد اختلاف است. در نتیجه نقلقولهای بسیار متفاوتی در اینباره گفته میشود. عجیبترین آنها سخن رئیس سازمان برنامه است که کسری بودجه را صفر میداند و قاطعانه تاکید میکند که بههیچوجه کسری بودجه نداریم! یکی از کارشناسان سایتهای اصولگرا بعضا کف کسری بودجه را 300 هزار میلیارد تومان دانسته است. مجلس هم معتقد است با تنظیم ارقام نفت یعنی بالا بردن صوری قیمت فروش و تولید، کسری بودجه را روی کاغذ صفر کرده است!
ولی رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس ابراز امیدواری کرده که دولت بتواند تا 400 هزار میلیارد تومان کسری بودجه را مدیریت کند. معلوم نیست اگر کسری بودجه ندارند و امسال هم آن را صفر کردهاند، چرا سرمایهگذاری در کشور حتی جبران استهلاک را نمیکند و چرا تورم به حدود 45 درصد میرسد؟
فارغ از این نکات که علایم خوبی را به فعالان اقتصادی نشان نمیدهند، اکنون مواجه با تغییر رئیس کل بانک مرکزی و مشکلات عجیب قیمت ارز هستیم و اگر همچنان این شرایط ادامه پیدا کند، چهبسا بودجه سال آینده همانطور که گفتهاند سهدوازدهم تصویب شود و این نشان از ناپایداری و بیبرنامگی است و چشماندازی را نزد مردم و فعالان اقتصادی نمیگشاید. بهویژه آنکه برجام هم تقریبا بهبنبست رسیده است. تصور میشود که سه ماه زمستان 1401، دوره سختی برای دولت رئیسی است، قیمت ارز، تورم، مسائل خارجی و لوایح برنامه هفتم و بودجه و نیز تغییرات دیگری که در انتظار کابینه است. ظاهراً بحرانهای ناشی از لایحه بودجه هنوز در ابتدای راه است.