پیشرفت تکپایه نداریم
سخنان آقای کمال خرازی، رئیس شورای راهبردی سیاست خارجی در همایش «هندسه نظم جدید جهانی» درباره مولفههای اصلی قدرت ملی نشان میدهد که مسئله و مشکل کشور در فهم از
سخنان آقای کمال خرازی، رئیس شورای راهبردی سیاست خارجی در همایش «هندسه نظم جدید جهانی» درباره مولفههای اصلی قدرت ملی نشان میدهد که مسئله و مشکل کشور در فهم از قدرت حداقل در این شورا شناخته شده است، ولی معلوم نیست که چرا این رویکرد راهنمای عمل قرار نمیگیرد. او معتقد است: «دلیل فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی که از نظر قدرت نظامی رقیب آمریکا بود، فروکاهش قدرت اقتصادی، سیاسی و رسانهای آن کشور بود.... چین تا زمانی که در زمینه قدرت اقتصادی، علمی و فناوری و قدرت رسانهای خود به درجات بالایی نرسیده بود، به مقابله با آمریکا برنخواست، ولی امروز که در اقتصاد، علم، فناوری و قدرت نرم، رقیب آمریکا محسوب میشود و حتی در زمینه رقابت رسانهای با تاسیس شبکه اجتماعی تیک تاک، آمریکا را وادار به ممنوعسازی آن شبکه کرده، به مصاف آمریکا رفته است تا در شکلدهی نظم جدید جهانی نقش برجستهای را ایفا کند... کره شمالی که از قدرت نظامی بالا و حتی سلاح هستهای برخوردار است، به دلیل آنکه یک قدرت اقتصادی، فرهنگی و فناوری نیست، طبعا نمیتواند جایگاهی درخور در نظام جدید جهانی داشته باشد.» در درستی این گزاره تردیدی نیست، جامعه چون یک سیستم است مثل سیستم بدن ما. یک جسم قدرتمند، جسمی است که همه اجزای آن از دستوپا گرفته تا استخوانبندی، چشم، گوش و حواس قوی باشد. قدرتی که متوازن هم باشد. نکته مهم این است که بقای اصلح منوط به این توازن است و ناشی از قدرتمندی یک عضو معین نیست. یک جامعه قدرتمند در کنار نیروی نظامی و ابزار جنگی قوی، نیازمند اقتصاد، فرهنگ و نهادهای اجتماعی قدرتمند است. نیازمند بنیانهای قوی فناوری و علمی و دانشگاهی و آموزش عمومی است. نیازمند رسانههای قدرتمند است نه آنکه دغدغههای آن وجود چند رسانه خارجی باشد. نیازمند مدیریت قدرتمند است که بهترین مدیران را مصدر امور قرار دهد. نیازمند دستگاه قضایی مستقل و کارآمد است که احکام دادگاههایش فصلالخطاب باشند و مردم از وجود عدالت بر اثر احکام آنها احساس عدالت و رضایت کنند. نیازمند مجلسی است که نماینده همه مردم باشد. به عبارت دیگر، آزادی انتخاب، آزادی بیان، استقلال قضایی، نهادهای قدرتمند مدنی، همگی موجب قوام و قدرتمندی یک جامعه میشوند. قدرت یک جامعه مثل قدرت یک زنجیر است که از 10حلقه تشکیل شده است. قدرت چنین زنجیری معادل قدرت ضعیفترین حلقه از حلقههای دهگانه است و نه مساوی قویترین حلقه. چشمهای ظاهربین متوجه متغیرها و عوامل نرمافزاری نمیشوند، فقط کشتیهای جنگی، هواپیما، موشک و تانکهای حکومتها را میشمارند، درحالیکه رکن اصلی قدرت یک حکومت تعلق خاطر مردم و شهروندان آن جامعه به میهن، مردم و حکومت خود است و این حاصل نمیشود جز از طریق رفع تبعیض، فساد، فقر و نیز لمسکردن آزادی و باز بودن راه برای پیشرفت. هر موجودی به آنچه که دارد و برایش اهمیت اول را دارد، افتخار میکند. کشورهایی هستند که بیشترین پیشرفتهای نظامی را دارند ولی از نمایش رژههایی مشابه آنچه در شوروی سابق رخ میداد بینیاز هستند، چون پایه افتخار آنان عناصر ارزشمند دیگری است. آنچه درنهایت نیز میماند همین چیزهای ارزشمند است. بنابراین امیدواریم که سخنان آقای خرازی راهنمای عمل برای توسعه متوازن در کشور قرار گیرد. امروز فقر بیش از هر چیز دیگری شیره این جامعه را میکشد و آن را به مرز عصیان میرساند. فقر را جدی بگیرید، جدیتر از هر چیز دیگر. حداقل در این مرحله. پیشرفت تکپایه نداریم، چنین پیشرفتی عین پسرفت است.