پیام یک انتصاب
روزنامه هممیهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.
انتصاب آقای عبدالملکی به مدیریت مناطق آزاد کشور نمادی از سیاستهای ناموجه در بهکارگیری نیرو و حذف کردن افکار عمومی و نخبگان جامعه از مشارکت در اداره امور و نیز در فهم دلایل رفتار دولت است. اگر نیک بنگریم پیام این انتصاب به مردم معترض بسیار روشن بود. یعنی اینکه ما کار خودمان را میکنیم، شما هم هر کاری خواستید بکنید و کار شما بهجایی نمیرسد، ما هم نیازی به تأیید مردم نداریم. برای اثبات این ادعا بهتر است به گذشته بپردازیم. شاید به این نتیجه برسیم که از همان زمانی که او را برای وزارت مهم کار و رفاه اجتماعی معرفی کردند، این پیام روشن را به جامعه و معترضان خاموش مخابره کرده بودند، و طبعا اعتراضات اخیر نیز بیتاثیر از این رویکرد به افکار عمومی نباشد. او به دلیل حرفهای عجیبی که زده بود نزد جامعه نخبگانی و اقتصادخوانده کشور فرد نامتعارفی شناخته میشد که درک او از اقتصاد متوهمانه است. جالب اینکه به وزارتخانهای منصوباش کردند که متولی اشتغال و رفاه طبقات پایین و محروم بود، ولی در حدود کمتر از یک سالی که بر این صندلی تکیه زده بود، نهتنها شغلهای ملموسی ایجاد نکرد، بلکه سهل است که فاصله عملکردش با وعدههای دادهشده در حد فاصله نجومی است. کسی که گفته بود با یک میلیون تومان شغل ایجاد میکند، احتمالا با چند میلیارد تومان هم نتوانست یک شغل ایجاد کند. هنگامی که به یکباره استعفا داد یا برکنار شد، هیچ گزارشی از علت این تغییر داده نشد. هیچکس نفهمید چطور با آن تعاریف تعجبآوری که هنگام معرفی به مجلس از او شد، حالا به این سرعت و عجله رفت؟ کسی هم اصراری به دانستن این پاسخ نداشت. همین که این وزارتخانه از وجود چنین تفکری آزاد شده بود برای مردم کافی بود. ولی چهار ماه طول کشید تا یکی رای آورد و در این فاصله سرپرست موقت هم رای اعتماد نگرفت. این نشان میداد که سبد مدیریتی دولت در معرفی نامزد مناسب چقدر کوچک و حتی خالی است چون دایره خود را چنان تنگ گرفتهاند که فرد باصلاحیتی برای معرفی و کسب رای اعتماد ندارند. آخر هم باید نیروهای محدود خود را جابهجا کنند تا مسئله حل شود. همه از این شبهعزل راضی بودند که به یکباره خبر انتصاب وی به ریاست دبیرخانه مناطق آزاد شنیده شد و بهت و حیرت همگان را در برگرفت. جالب اینکه وی قبلا علیه اصل مناطق آزاد موضعگیری کرده و حالا معتقد است که مناطق آزاد باید موتور توسعه کشور باشد! ایندرحالی است که یکی از مهمترین عوامل اعتراضی در جامعه ایران محدودیت مدیران است که در دولت جدید بیش از پیش محدودتر هم شده است و نشانه درستی این ادعا، انتخاب کسی به عنوان مدیر رده بالای کشور است که کارنامه او در وزارت کار منفی و شکست خورده بوده و حالا متولی مناطق آزاد کشور شده است.
جالبتــر اینکه مدیــران انتصابــی به نحــوی در یک دایره محدود جایگزین یکدیگر شده اند که سرجمع نشانه هیچ تحولی نیســت. اگر نیروهای جدیدی هم می آوردند طبعأ به لحاظ کارشناســی و علمی چندان تفاوتی بــا این نیروها نداشــتند، ولی حداقــل از نظر افکار عمومی مثبت تلقی می شد، در حالی که با این جابجاییها و بدون هیچ گونه توضیحــی، پیام بدی را میفرستند. نیمی از پیام این است که ما تعدادمان محــدود اســت. نیمــه دوم اینکه مــا کار خودمــان را میکنیم ، شما هر کاری خواستید انجام دهید. هر دو می پیام با سکوت مخابره شده است.