پاشنه آشیل ایران
در ظاهر به نظر میرسد که پاشنه آشیل ایران، حداقل در شرایط کنونی وضعیت اقتصادی آن است.
در ظاهر به نظر میرسد که پاشنه آشیل ایران، حداقل در شرایط کنونی وضعیت اقتصادی آن است. ولی رویکرد مناسب برای حل آن این نیست که مثل معاون اول محترم رئیسجمهور صرفا به این گزاره بسنده کنیم که؛ امروز دشمنان با تمام توان خود برای ضربه زدن به اقتصاد کشور بسیج شدهاند. چون اگر منظور تحریمها است که موضوع جدیدی نیست، در دولت قبلی هم بوده است و اتفاقا شدت تحریمها در دوره ترامپ باورنکردنی مینمود و یکی از وظایف دولت و حکومت حل همین مشکل است و نه صرفا بیان آن.
اگر از این زاویه نگاه کنیم مشکلات کنونی اقتصاد ایران در زمان دولت روحانی هم بود، هرچند نه به این اندازه که اکنون هست ولی آمدن دولت جدید چند مشکل اساسی درست کرده است که بهبود اقتصاد را به حالت تعلیق درآورده است.
اولین مشکل این بود که انتخابات ۱۴۰۰ رقابتی نبود تا این امکان فراهم شود که همه بیایند حرف بزنند و مردم نظرات کارشناسی آنان را بشنوند و رای دهند. از ابتدا معلوم بود که چه کسی باید بیاید و میآید و آمد. در نتیجه در غیاب رقابت بحثی کارشناسی در نگرفت، چون نیازی به آن نبود و نامزد غالب هم هیچ کوششی برای فهم مشکلات کشور بهویژه اقتصادی نکرد و در پی انتخاب افرادی توانمند که آنها را حل کنند، نبود. راحتترین کار را این دانست که مشکلات را به ویژگیهای شخصی ربط دهد و گمان کند که اگر خودش بیاید همه چیز حل است. لذا آمد ۱۸ ماه اتلاف وقت شد تا بالاخره امروز همه متوجه شدند که هیچکدام از شعارهای آنان نه قابلیت اجرا دارد و نه اجرا شده است و مهمتر اینکه اوضاع در حال بدتر شدن است و حتی حاضر نیستند جلوی همین روند را بگیرند. مشکل دوم بیتوجهی محض به مسئله برجام بود. بهشکل سادهانگارانهای گمان میکردند که مسائل اقتصادی را میتوانند حل کنند، بدون اینکه برجام را حل کنند. این ذهنیت نادرست محصول همان فقدان رقابت بود که مواضع آنان هیچگاه به محک نقد جدی در نمیآمد. اکنون و در آستانه بررسی لایحه بودجه با حقایق سختی مواجه شدهاند.
وابستگی شدید به فروش ارزان نفت به چین، تامین کسری بزرگ بودجه از طریق نظام بانکی، کمبود شدید منابع برای سرمایهگذاری و رشد اشتغال، ناتوانی در تحقق وعدههای کاهش تورم و ایجاد شغل و ساخت خانه، حتی خطر بروز تورم بیشتر و ورود به تورم سهرقمی، ناتوانی در کنترل قیمت ارز، همه و همه مشکلاتی است که نشان میدهد دولت و نیروهای کنونی قادر به شناخت مشکلات و راهحلهای آن نیستند. عجیبتر اینکه دست خود را برای استفاده از نیروهای فراوان دیگر هم دراز نمیکنند و کماکان در دایره بستهای حرکت میکنند. راهحلها هم بهشدت ناکارآمد است یا تکرار قطار پیشرفت و انکار مشکلات موجود است و یا پاک کردن صورت مسئله. همچنان که آقای وزیر کشور عمل کردند و مشکل تعطیلی مدارس را نه از طریق بهبود وضع آلودگی هوا، بلکه از طریق کاستن از سطح استاندارد آلودگی هوا برای تعطیلی حل کردند.
متاسفانه از حالا باید انذار داد که بهجز مسائل پیشگفته در بالا، زیرساخت انرژی کشور در برق و گاز و مواد نفتی در تابستان و زمستان آینده بسیار وخیمتر از امسال خواهد شد و این میتواند زیان سنگینی را متوجه تولید صنعتی و کشاورزی و حملونقل کشور کند و حل آن نیازمند سرمایهگذاریهای کلانی است که در دهه گذشته حتی به اندازه استهلاک هم انجام نشده است. با این توضیحات میتوان گفت که با وجود چنین مدیریتی در اقتصاد کشور، نگرانی از اقدامات دشمنان علیه اقتصاد کشور در مرتبه اول قرار ندارد.