حاجت استخاره نیست
بیتردید یکی از ویژگیهای زیانبار و رایج در نظام تصمیمگیری ما، به تاخیر انداختن تصمیمات با این توجیه است که در آینده وضعیت بهتر خواهد شد.
بیتردید یکی از ویژگیهای زیانبار و رایج در نظام تصمیمگیری ما، به تاخیر انداختن تصمیمات با این توجیه است که در آینده وضعیت بهتر خواهد شد. در این زمینه نمونهها زیاد است. در ماجرای برجام به امید آمدن زمستان و بحران انرژی در اروپا نشستند و فرصتها را از دست دادند و بهجای زمستان سخت، اکنون با کاهش قیمت انرژی مواجه شدند. در ماجرای اوکراین به امید پیروزی سریع و برقآسای پوتین بودند تا نظم جهانی بههم بریزد. خوب! نهتنها به هم نریخت که معکوس هم شد. در ماجرای حق قانونی اعتراض مردم، آنقدر این دست آن دست کردند که حالا کسی نیازی به کسب مجوز ندارد؛ خودش جا و شعارش را انتخاب میکند. درباره قطعنامه ۵۹۸ هم چنین وضعی داشتیم. درباره قیمت حاملهای انرژی و ارز و سایر کالاها هم شاهد رفتار مشابهی بودهایم. یکی از بدترینهای موارد آن همین بحث گشت ارشاد بود که چه پرهزینه شد. در واقع همه گرههایی که میشد در زمان خود، با دست باز شوند به دلایل گوناگون کارشان بهجایی رسید که با دندان هم باز نمیشود.
اینگونه تصمیمگیری ناشی از چند عامل است. اولین آنها فقدان اعتمادبهنفس و ترس از متهم شدن به عقبنشینی و سازشکاری است. پیش خودشان میگویند، چرا ما این تصمیم را بگیریم، بگذار بعدی بگیرد تا ما فحش نخوریم.
علت دوم این است که ظاهراً هزینه این تصمیمات غلط از جیب شخصی آنان نمیرود پس دلیلی ندارند که در این راه گام بگذارند. علت سوم نقص ساختار دریافت اطلاعات است. همیشه ارزیابی اطلاعاتی آنان نسبت به توان خود خوشبینانه و نسبت به طرف مقابل بدبینانه است، درحالیکه آدم محتاط و عاقل عکس این را انجام میدهد. بهعبارت دیگر یک خودفریبی عجیبی رواج دارد. بالاخره تا زیر فشار قرار نگیرند تن به تصمیم نمیدهند. ولی کیست که نداند تصمیمگیری در چنین وضعیتی بسیار پرهزینه است.
در جریان مواجهه با اعتراضات اخیر نیز این سازوکار دوباره فعال شده است. ساختاری که بهوضوح اثرات دیرتصمیمی را در جریان برجام و زمستان سخت و اوکراین و گشت ارشاد دیده و با تمام وجود هزینههای سنگینی آن را لمس کرده است، دوباره در حال تکرار همین رفتار خطا است.
چرا این رفتار نادرست است؟ به این علت روشن که هیچ مولفهای از عملکرد رسمی و عمومی نشاندهنده وضعیت رو به بهبود این ساختار نیست که انتظار داشته باشد پس از رسیدن به آن مرحله میتواند در موضع برتر قرار گیرد. قطعا فردای ما به دلیل وجود و تداوم همین مشکلات و ناکارآمدیها؛ بهتر از وضع امروز ما نیست. بیایید یک حساب سرانگشتی کنیم. ۲۱ماه پیش میشد برجام را تمام کرد. ولی انجام نشد، اگر آن روز انجام میشد، حداقل ماهی پنج میلیارد دلار به سود ایران بود. این شاید برآورد بسیار محافظهکارانهای باشد و حتما بیش از این رقم است. اگر توافق شده بود، امروز در چه جایگاهی بودیم؟ تصورش هم موجب سردرد میشود، که چرا از روی بیتوجهی چنین امکانی را از خودتان و مردم ایران سلب کردید و حالا به کمتر از آن راضی هستید و پاسخ درخوری نمیگیرید؟
هیچ راهی نیست جز اینکه این رویکرد غلط را کنار بگذارید و یقین پیدا کنید که برای این ساختار هر تصمیم اصلاحی نهتنها زود نیست که بسیار هم دیر است. لحظهای درنگ نکنید که در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست.