| کد مطلب: ۶۰۷۰

در ضرورت اقناع افکار عمومی

شاید تردیدی نباشد که یکی از مهمترین موضوعاتی که درباره آن اختلاف‌نظر وجود دارد و تقریبا همه فعالیت‌های جامعه و حکومت را تحت تاثیر خود قرار داده است، موضوع سیاست

شاید تردیدی نباشد که یکی از مهمترین موضوعاتی که درباره آن اختلاف‌نظر وجود دارد و تقریبا همه فعالیت‌های جامعه و حکومت را تحت تاثیر خود قرار داده است، موضوع سیاست خارجی کشور است. موضوعی که روز گذشته، محور اصلی سخنان مقام رهبری در دیدار با کارگزاران دستگاه دیپلماسی کشور بود.

از میان مواضع ابرازشده، شاید بتوان گفت که سه نکته کلیدی وجود دارد که باید به آن اشاره کرد.
1-اولین نکته، مسئله اعتماد یا بی‌اعتمادی در سیاست خارجی است. اینکه آیا باید به اظهارات و مواضع مقامات کشورهای دیگر اعتماد کرد یا بی‌اعتماد بود؟ واقعیت این است که در سیاست خارجی چیزی به عنوان اعتماد وجود ندارد. پایه و اساس آن، قدرت است. هیچ سیاستمداری مبتنی بر اعتماد طرف مقابل اقدامی را نمی‌کند. البته در لحن و کلام می‌گوییم که به یکدیگر اعتماد داریم، ولی اینها حرف است. اعتماد در روابط خانوادگی و فردی و شخصی و دوستی معنا دارد. در روابط حقوقی به‌ویژه سیاسی میان کشورها موضوعیت ندارد. پایه روابط خارجی براساس قدرت و برای تامین منافع ملی است. هر چیز دیگری باید در ذیل این دو عنوان خود را نشان دهد.
2-دیپلماسی التماسی که درسخنان ایشان نفی شده است نیز گزاره‌ای روشن است. اصولاً التماس معنا ندارد، مگر با التماس به ما خانه یا ماشین یا... می‌دهند که انتظار داشته باشیم در سیاست خارجی بدهند؟ چنین رفتاری در سیاست خارجی امری موهوم است، و هیچ‌گاه به نتیجه نخواهد رسید، اتفاقا نتیجه عکس هم خواهد داشت، چون التماس به‌معنای ضعف است و موجب می‌شود که طرف مقابل را در کسب امتیازات بیشتر تشجیع کند. البته گفت‌وگوی دیپلماتیک ضوابط و اصول خود را دارد همانطور که گفت‌وگوهای اقتصادی و تعارفات معمول نیز چنین است و قرار نیست که گفت‌وگوی دیپلماتیک را با تعابیر جنگی بیان کرد. فرق گفت‌وگوی دیپلماتیک با شیوه‌های دیگر در این است که مطالبات و قدرت خود را با ادبیاتی بیان می‌کند که از نظر شخص ثالث و ناظر بی‌طرف، محترمانه و منطقی به نظر برسد.
3-نکته بسیار مهم دیگری که ایشان اشاره کردند، توانایی تبیین اقناع‌کننده منطق رویکردهای کشور در موضوعات مختلف سیاست خارجی بود. اگر همین یک نکته رعایت شود، همه مسائل حل خواهد شد. اگر چنین توانایی‌ای وجود داشته باشد، به‌طور قطع از بحث و گفت‌وگو استقبال خواهد شد، چون سیاست خارجی نیازمند حمایت داخلی است. از ابتدای انقلاب تا چند سال پیش اغلب قریب به اتفاق سیاست‌های کشور در امور خارجی مورد حمایت حداقل ۶۰ تا ۷۰ درصد مردم بود، ولی از چند سال پیش این حمایت ابتدا به زیر ۵۰ درصد و سپس پایین‌تر رسیده است و این خطری برای سیاست خارجی کشور است. دولتی که به سیاست خارجی خود اطمینان دارد، در سطح عموم و حداقل در سطح نخبگان می‌تواند مسائل را به بحث و گفت‌وگو بگذارد، زیرا از قدرت اقناع‌کنندگی خود اطمینان دارد. متاسفانه درسال‌های اخیر موضوعاتی از قبیل برجام و بخشی از سیاست منطقه‌ای ایران دچار این ضعف شده است که باید تجدیدنظر کلی برای اقناع افکار عمومی درباره آنها صورت گیرد.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی